مخاطب ۲۴، جهان در میانه یک انقلاب نظامی خاموش، اما پرشتاب قرار دارد. بازیگر اصلی این دگرگونی، نه موشکهای قارهپیما و نه جنگندههای نسل پنجم، بلکه هواپیماهای بدون سرنشین یا پهپادها هستند. این ابزارهای پرنده که زمانی صرفاً برای جاسوسی و نظارت در انحصار قدرتهای بزرگ نظامی بودند، امروز به سلاحی فراگیر، ارزان و تعیینکننده تبدیل شدهاند که توازن قوا را در میدانهای نبرد مدرن به چالش میکشند. از دشتهای گلآلود جنگ اوکراین گرفته تا آسمان پرتنش خاورمیانه، پهپادها در حال بازتعریف مفاهیمی، چون برتری هوایی، جنگ نامتقارن و حتی بقای نیروهای زرهی هستند.
تاریخچه پهپادهای نظامی مدرن با مدلهای بزرگی مانند MQ-۱ Predator و MQ-۹ Reaper آمریکایی گره خورده است. این پهپادها که نماد جنگ علیه ترور بودند، گرانقیمت، پیچیده و نیازمند زیرساختهای عظیم برای کنترل و هدایت بودند و تنها در اختیار ارتشهای پیشرفته قرار داشتند. این نسل از پهپادها، قدرت هوایی را به شکلی انحصاری در دست ابرقدرتها حفظ میکردند.
با این حال، دو دهه اخیر شاهد سه موج تحول بنیادین از ظهور پهپادها بوده است که این انحصار را در هم شکست و انقلاب پهپادی را ایجاد کرد:
۱. ظهور قدرتهای پهپادی منطقهای: کشورهایی مانند ترکیه با پهپاد بایراکتار TB۲ و ایران با خانواده پهپادهای شاهد و مهاجر، نشان دادند که میتوان با هزینهای به مراتب کمتر، پهپادهایی مؤثر و مرگبار تولید کرد. موفقیت خیرهکننده بایراکتار TB۲ در جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰) که به نابودی گسترده ستونهای زرهی ارمنستان منجر شد، یک نقطه عطف بود و زنگ خطر را برای دکترینهای نظامی سنتی به صدا درآورد.
۲. پهپادهای انتحاری (مهمات سرگردان): ظهور پهپادهایی مانند شاهد-۱۳۶ ایران، قواعد بازی را به کلی تغییر داد. این پهپادها که در واقع موشکهای کروز ارزانقیمت با موتور پیستونی هستند، برای حملات اشباع (Saturation Attack) طراحی شدهاند. هدف آنها نه درگیری با یک جنگنده یا یک سامانه پدافندی پیشرفته، بلکه فرسایش و تحلیل بردن پدافند دشمن با استفاده از تعداد انبوه است. هزینه تولید یک شاهد-۱۳۶ کسری ناچیز از هزینه یک موشک پدافندی است که برای رهگیری آن شلیک میشود. این عدم تقارن اقتصادی، پاشنه آشیل گرانترین و پیچیدهترین شبکههای دفاع هوایی جهان است.
۳. انقلاب کوادکوپترها و FPV ها: این موج سوم، قدرت هوایی را به سطح تاکتیکی و حتی فردی رسانده است. کوادکوپترهای تجاری مانند محصولات شرکت DJI، که با قیمت چند صد دلار قابل تهیه هستند، به چشم و گوش فرماندهان در خط مقدم تبدیل شدهاند. این پرندههای کوچک برای شناسایی دقیق مواضع دشمن، هدایت آتش توپخانه و حتی پرتاب نارنجکهای کوچک به داخل سنگرها به کار میروند. اما پدیده نوظهور و ویرانگرتر، پهپادهای FPV (First-Person View) هستند. این پهپادهای مسابقهای که توسط اپراتور از طریق یک عینک واقعیت مجازی هدایت میشوند، سرعتی فوقالعاده و مانورپذیری بینظیری دارند. با مجهز کردن آنها به مواد منفجره، این ابزارها به یک "گلوله هدایتشونده" دقیق و ارزان تبدیل میشوند که میتوانند از زوایای غیرمنتظره به نقاط ضعف تانکها، نفربرها و سنگرها حمله کنند. این پهپادها عملاً تانکهای چند میلیون دلاری را به اهدافی آسیبپذیر در برابر سلاحی چند صد دلاری تبدیل کردهاند.
جنگ اوکراین را میتوان به درستی "اولین جنگ بزرگ پهپادی" نامید. در این نبرد، هر دو طرف به شکلی گسترده از تمام نسلهای پهپادی استفاده میکنند و این میدان به آزمایشگاهی برای تاکتیکها و ضدتاکتیکهای آینده تبدیل شده است.
• نقش پهپادها برای روسیه: روسیه از پهپادهای شاهد-۱۳۶ (که در روسیه با نام "ژران-۲" تولید میشود) برای حملات استراتژیک و مستمر به زیرساختهای انرژی و مراکز شهری اوکراین بهره میبرد. هدف از این حملات، فرسایش پدافند هوایی اوکراین، تحمیل هزینههای سنگین اقتصادی و درهم شکستن اراده مقاومت مردمی است. در سطح تاکتیکی نیز، پهپادهای انتحاری "لنست" (Lancet) به کابوس توپخانه و سامانههای پدافندی اوکراین تبدیل شده و با دقت بالا اهداف باارزش را منهدم میکنند.
• نوآوری و بقا در استراتژی جنگ اوکراین: اوکراین در پاسخ، خلاقیت و انطباقپذیری شگفتانگیزی از خود نشان داده است. آنها در ابتدای جنگ از بایراکتار TB۲ برای ضربه زدن به ستونهای زرهی روسیه استفاده کردند. اما نقطه عطف واقعی، استفاده انبوه از کوادکوپترهای تجاری و پهپادهای FPV بود. هزاران اپراتور داوطلب، با استفاده از این پهپادهای ارزان، توانستند برتری کمی روسیه در توپخانه و زرهی را تا حد زیادی خنثی کنند. ویدئوهای بیشماری که از انهدام پیشرفتهترین تانکهای روسی توسط یک پهپاد FPV منتشر میشود، گواهی بر این تغییر پارادایم است. علاوه بر این، اوکراین با توسعه پهپادهای دوربرد دریایی و هوایی، توانسته است جنگ را به عمق خاک روسیه، از جمله مسکو و پایگاههای دریایی در کریمه، بکشاند.
درس بزرگ جنگ اوکراین این است که میدان نبرد مدرن به یک "میدان نبرد شفاف" تبدیل شده است. به لطف حضور دائمی پهپادهای شناسایی، تمرکز نیروها و تجهیزات در یک نقطه تقریباً غیرممکن و معادل خودکشی است. "هیچ کجا برای پنهان شدن وجود ندارد"؛ این واقعیت جدیدی است که دکترینهای نظامی مبتنی بر تهاجم زرهی متمرکز را با چالشی حیاتی روبهرو کرده است.
درگیری مستقیم و بیسابقه ایران و اسرائیل، ویترین تمامعیاری از دکترین نبرد پهپادی در سطح استراتژیک بود. حمله ترکیبی ایران که شامل صدها پهپاد انتحاری، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک بود، یک استراتژی کاملاً حسابشده را به نمایش گذاشت.
نقش پهپادهای شاهد در این عملیات، نه تخریب نهایی، بلکه ایفای نقش موج اول حمله بود. این پهپادها کندتر و ارزانتر، چند ساعت زودتر از موشکها پرتاب شدند تا سه هدف اصلی را محقق کنند:
۱. اشباع سامانههای پدافندی: وادار کردن سامانههای گرانقیمتی مانند گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان به درگیر شدن با اهداف ارزانقیمت و خالی کردن خشاب آنها.
۲. فعالسازی و شناسایی رادارها: پرواز پهپادها، سامانههای راداری اسرائیل و متحدانش را مجبور به فعال شدن میکرد و موقعیت و فرکانس آنها را برای موجهای بعدی حمله (موشکهای کروز و بالستیک) آشکار میساخت.
۳. ایجاد یک دالان امن: درگیر شدن پدافند با انبوه پهپادها، مسیری امنتر برای عبور موشکهای سریعتر و ویرانگرتر که در موجهای بعدی از راه میرسیدند، فراهم میکرد.
اگرچه اسرائیل و متحدانش با ایجاد یک سپر دفاعی چندلایه و هماهنگ، موفق به رهگیری اکثریت قریب به اتفاق پرتابهها شدند، اما این رویارویی دو نکته کلیدی را برجسته کرد: اول، اثبات کارایی دکترین حمله اشباع به عنوان یک تهدید جدی حتی برای پیشرفتهترین پدافندهای جهان. دوم، عدم تقارن اقتصادی ویرانگر؛ هزینه شلیک صدها موشک پدافندی چند میلیون دلاری برای مقابله با پهپادهای چند ده هزار دلاری، در یک جنگ فرسایشی بلندمدت، برای هیچ اقتصادی پایدار نیست. این مدل جنگ، نبردی بر سر منابع مالی و صنعتی است، نه فقط فناوری.
انقلاب پهپادی تازه در ابتدای راه است و آینده آن هراسانگیزتر و پیچیدهتر به نظر میرسد. مسیر تحولات آینده در چند حوزه کلیدی قابل پیشبینی است:
۱. هوش مصنوعی و خودمختاری کامل: بزرگترین جهش بعدی، ادغام هوش مصنوعی با پهپادها خواهد بود. پهپادهایی که دیگر نیازی به اپراتور انسانی ندارند و میتوانند به صورت خودمختار اهداف را شناسایی، اولویتبندی و با آنها درگیر شوند. یک پهپاد "شلیک کن و فراموش کن" (Fire-and-Forget) که پس از رها شدن، خود به دنبال تانک یا رادار دشمن میگردد، خط مقدم را به مکانی مرگبارتر از همیشه تبدیل خواهد کرد. این فناوری، بحثهای اخلاقی جدی در مورد "سلاحهای کشنده خودکار" (LAWS) را نیز به همراه دارد.
۲. جنگ ازدحامی (Swarm Warfare): به جای حمله با چند پهپاد، تصور کنید صدها یا هزاران پهپاد کوچک و مجهز به هوش مصنوعی به صورت یکپارچه و هماهنگ مانند یک توده زنبور به یک ناو هواپیمابر، یک پایگاه هوایی یا یک ستون زرهی حمله کنند. این "ازدحام" (Swarm) میتواند هرگونه سامانه دفاعی موجود را فلج کند. اعضای این ازدحام با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، اطلاعات را به اشتراک گذاشته و حتی در صورت از بین رفتن یکی از اعضا، وظایف او را بین خود تقسیم میکنند. این دیگر یک سلاح نیست، بلکه یک ارگانیسم هوشمند و مرگبار است.
۳. جنگ الکترونیک و ضدپهپاد: به موازات پیشرفت پهپادها، فناوریهای مقابله با آنها نیز توسعه خواهد یافت. جنگ الکترونیک برای قطع ارتباط پهپاد با اپراتور (Jamming)، فریب دادن GPS آن (Spoofing)، یا حتی سوزاندن مدارهای الکترونیکی آن با امواج پرقدرت مایکروویو، به یکی از ارکان اصلی دفاع در میدان نبرد تبدیل خواهد شد. آینده جنگ، نبردی نامرئی بین امواج رادیویی خواهد بود.
۴. تأثیر بر دکترینهای نظامی سنتی: انقلاب پهپادی، بقای پلتفرمهای نظامی بزرگ و گرانقیمت را زیر سؤال برده است. یک تانک ۷۰ تنی یا یک رزمناو چند میلیارد دلاری، تا چه حد در برابر یک ازدحام از پهپادهای انتحاری ارزانقیمت آسیبپذیر است؟ ارتشهای آینده ناگزیر به سمت ساختارهای کوچکتر، متحرکتر، پراکندهتر و مجهز به لایههای پدافندی ضدپهپادی در سطح تاکتیکی حرکت خواهند کرد.
پهپادها قواعد بازی را تغییر دادهاند. آنها برتری هوایی را از انحصار قدرتهای بزرگ خارج کرده و به دولتها، و حتی گروههای شبهنظامی، این امکان را دادهاند که با هزینهای اندک، قدرتی استراتژیک به دست آورند. جنگ اوکراین و تقابل ایران و اسرائیل نشان داد که دیگر هیچ نیرویی، هرچقدر هم پیشرفته، نمیتواند از آسمان بالای سر خود مطمئن باشد. این انقلاب، شفافیت بیسابقهای به میدان نبرد بخشیده، آسیبپذیری تجهیزات گرانقیمت را آشکار کرده و جنگ اقتصادی و فرسایشی را به هسته اصلی درگیریهای نظامی تبدیل کرده است. در آیندهای نه چندان دور، با ورود هوش مصنوعی و نبردهای ازدحامی، شاهد دگرگونی عمیقتری در ماهیت جنگ خواهیم بود؛ آیندهای که در آن، پیروزی نه با قویترین، بلکه با هوشمندترین و تطبیقپذیرترین بازیگر خواهد بود. آسمان جدید نبرد، میدانی شلوغ، بیرحم و غیرقابل پیشبینی است.