جنگنده j10c نیروی هوایی ایران، به گزارش مخاطب ۲۴، در سپهر سیاست و امنیت منطقهای، نیروی هوایی تنها یک بازوی نظامی نبوده و شاخصیست حیاتی از توان بازدارندگی در شرایط بحرانی. در همین بستر، نام جنگنده چینی J-۱۰C به عنوان گزینهای جدی برای بازسازی ناوگان هوایی مطرح شده، جنگندهای که میتواند به عنوان نقطه شروعی برای بازگشت قدرت هوایی ایران عمل کند.
باید به خاطر داشت که جنگندههای قدیمیای، چون میگ-۲۹، اف-۴ فانتوم، اف-۵ تایگر و حتی اف-۱۴ تامکت که در دهه هاست ستون فقرات نیروی هوایی ایران را تشکیل دادهاند، دیگر از نظر فنی و عملیاتی پاسخگوی نبردهای جاری و آینده نیستند.
این مسئله زمانی حساستر میشود که در پی جنگ ۱۲ روزه علیرغم تلاش سامانههای پدافندی نقاط زیادی هدف حملات هوایی قرار گرفت، این جنگ که اولین مواجهه مستقیم توان دفاعی ایران با دشمن پس از سه دهه بود، آینهای شد برای دیدن کاستیها در میدان عمل.
جنگنده j۱۰c یک جنگنده مولتی رول (چند منظوره) از نسل ۴.۵ بوده که مجهز به رادار AESA، توانایی حمل موشکهای هوا به هوای برد بلند (مانند PL-۱۵)، موتور توربوفن قدرتمند، سامانههای جنگ الکترونیک داخلی و توان عملیات فراتر از میدان دید چشمی است و در غیاب دسترسی به تجهیزات غربی و موانعی که باعث جلوگیری از خرید و عملیاتی شدن جنگندههای روسی نظیر سوخو-۳۵ شدند و البته درخشش در جنگ هند و پاکستان از نظر فنی و عملیاتی واقع بینانهترین گزینه است.
اما یک هواپیما، هر چقدر هم پیشرفته باشد بدون بستر عملیاتی کارآمد و به تنهایی نمیتواند نقش موثری ایفا کند. تجربه جهانی نشان داده است که کارایی واقعی تجهیزات نظامی نه فقط در مشخصات فنی، بلکه در شبکهای از پشتیبانیهای عملیاتی همانند زیرساختها، تسلیحات مکمل و سامانههای ارتباطی نهفته است.
در مقام مقایسه اگر جنگندهها را مانند شمشیر بدانیم، پشتیبانی گسترده لجستیکی، دستانی هستند که باید شمشیر را به درستی به کار گیرند.
در تحلیل دقیقتر، به خدمت گرفتن J-۱۰C برای ایران مستلزم چندین پیششرط کلیدی است:
نخست، توان شناسایی و آگاهی موقعیتی.
یکی از دلایل ناکامی نیرویهای هوایی نبود آگاهی هوابرد از میدان نبرد است.
بدون سامانههای هشدار زود هنگام مانند آواکس یا پرندههای دیدهبانی پیشرفته حتی رادارهای پیشرفته خود هواپیما نیز محدود به افق دید مستقیم خواهد بود.
موشکهای هوا به هوا برد بلند مانند PL-۱۵ نیز در صورت وجود سامانههایی جهت شناسایی اهداف دور دست و هدایت میتوانند بسیار کارآمدتر باشند.
این نیاز، خواسته یا ناخواسته نیروی هوایی
را بهسوی خرید هواپیماهای آواکس از چین یا سایر متحدان مانند آواکس KJ-۱۰۰۰، سوق خواهد داد.
دوم، زیرساختهای نگهداری و بقا.
در جنگ اخیر، مشخص شد که بسیاری از پایگاههای هوایی ایران فاقد آشیانههای مستحکم بتنی هستند.
به طورکلی هواگردها و به خصوص هواگردهای نظامی نیاز مبرمی محیط نگهداری خاص و مستحکم دارند چرا که قطعا جز نخستین نقاطی هستند که دشمن به آنها حمله خواهد کرد (همانند روز ابتدایی جنگ ایران و عراق و جنگ ۶ روزه)
ایجاد پایگاههای هوایی بیشتر در زیرزمین، ساخت شلترهای زمینی مقاوم در برابر بمبهای سنگرشکن، طراحی باندهای جایگزین از نیازهایی هستند که بدون آنها هیچ چیز امنیت نخواهد داشت.
سوم، نیروی انسانی آموزشدیده و بومیسازی دانش فنی.
برخلاف هواپیماهای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، که بسیاری از آنها با مهندسی معکوس یا ابتکار فنی سرپا هستند J-۱۰C پرندهای کاملا دیجیتال با سامانههای بهروز جنگ الکترونیک و یکپارچه سازی است.
بهرهبرداری کامل از کل توان مستلزم تربیت نسل جدیدی از خلبانان و مهندسان نظامی است چرا که هر جنگندهای در عمل نیازمند زنجیرهای از آموزش و شبیهسازی بوده که البته در این بخش با قید مواردی همچون کوتاه کردن دورههای آموزشی (همان ابتکاری که در جنگ اکراین به کار رفت) و برگزاری دورههای آموزشی برای نسلهای اول و دوم خلبانان در کشور پاکستان که خود از کاربران اصلی j۱۰c است میتواند تا حدی این مشکل را حل بنماید.
اما نباید فراموش کرد که تهیه جزوات و سرفصلهای آموزشی در ایران یکی از الزامات تربیت نیروی انسانی است.
چهارم، لجستیک و تلمین مستمر قطعات یدکی.
همیشه نگه داشتن تجهیزات نظامی مهمتر از خرید اولیه آنها است.
ایران تجربه تلخی از وابستگی لجستیکی و تاثیرات بحرانهای سیاسیددارد.
از تحریمهای بعد از انقلاب، تا قطع همکاری کشورهای غربی پس از خروج آمریکا از برجام، در این بحث نیز این خطر وجود دارد که اگر رابطه با چین دچار فراز و نشیب شود، تامین قطعات و تعمیرات سطح بالا یا حتی جایگزینی تجهیزات حساس با چالشهایی مواجه شود.
بنابراین، برنامه خرید باید حتما شامل انتقال فناوریهای مورد نیاز، آموزش مونتاژ داخلی و توسعه زنجیره تعمیراتی داخل کشور باشد.
در غیر این صورت ایران کشوری کاملا وابسته خواهد بود و با وقوع احتمالی اولین چالشها تجهیزات خریداری شده به سرعت زمینگیر و غیر عملیاتی شده و علاوه بر از دست دادن بخش مهمی از توان رزمی لاجرم به سوی تامین قطعات از بازار سیاه روی آورده شود که چنین روش تامین قطعاتی علاوه بر هزینه گزاف مشکل کیفیت قطعات را نیز به همراه دارد.
مورد پنجم و آخر ملاحظات ژئوپلتیکی است.
چین روابط اقتصادی گستردهای با آمریکا داشته و از همین رو نگاهی محافظه کارانه به روابط با تهران دارد همچنین با نگاهی واقع بینانه میتوان ادعا کرد که بعید نیست در مرحلهای از فشار از تحویل کامل یا پشتیبانی مستمر تجهیزات نظامی خودداری شود.
نیروهای مسلح اگر بخواهند در امر بهروزرسانی به ادوات چینی تکیه کنند، باید این ریسک را نیز در محاسبات خود بگنجاند.
خرید جنگنده تنها گام اول یک پروژه است، پروژهای که موفقیت آن به چندین عامل در هم تنیده بستگی دارد.
اگر این خرید با موارد ذکر شده همراه نباشد دستاورد آن در عمل ناچیز خواهد بود، اما در صورت وجود نگاهی کلام در طراحی دکترین نظامی نیروی هوایی، J-۱۰C میتواند فراتر از یک خرید ظاهر شده و به نقطه بازگشت بازدارندگی دفاع هوایی ایران تبدیل شود.