مخاطب۲۴- ثبتنام نامزدها برای رقابت در چهاردمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادامه دارد و تا کنون برخی از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان برای حضور در این رقابت ثبتنام کرده اند. جبهه اصلاحات اخیرا با انتشار بیانیهای که به عنوان سند راهبرد جبهه اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۳ نام گرفته، اعلام کرده که با استفاده از فرصت پدید آمده به صورت مشروط در انتخابات ریاست جمهورى پیش رو مشارکت میکند.
محمد قوچانی روزنامه نگار اصلاح طلب گفت و گویی با جماران درباره ابعاد مختلف انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم داشته که در این گفتگو به این موضوع نیز اشاره کرده است. قوچانی در این گفتگو تاکید میکند که هرگونه تعیین نامزدها و اینکه تصمیمگیری کنیم پیش از اینکه شورای نگهبان اعلام نظر کند، نوعی اشتباه استراتژیک است. یعنی حمایت جبهه اصلاحات از برخی نامزدها نه تنها شانس آنها را در حاکمیت برای تائید صلاحیت افزایش نمیدهد، بلکه این امکان را کاهش هم میدهد. وی ادامه میدهد که بهتر است که جبهه اصلاحات صبر و تامل کند تا ببیند که امکان نامزدی برای چه افرادی وجود دارد و چقدر این امکان به پیشبرد تفکرات و گفتمان اصلاحات و نه الزامات تشکیلات، کمک میکند. قوچانی در ادامه میگوید که منتقد سند راهبرد اصلاحات است. این روزنامه نگار اصلاحطلب تاکید میکند: فکر میکنم که سند راهبردی اشتباه میکند؛ باید همه افرادی را که فکر میکنیم ۱، رأی ملت را دارند و ۲، از صافی شورای نگهبان هم میگذرند و۳، در عین حال میتوانند دولت را اداره کنند و ۴، فکر اصلح و تغییر داشته باشد را به ثبت نام تشویق کنیم. در واقع سه عنصر تایید صلاحیت، رأی ملت و قدرت اداره دولت مهم است. اگر چنین افرادی را میشناسیم باید تشویقشان کنیم به ثبتنام و اصلاحات در درجه اول گفتمان است نه فرقه. هرکس فکر مصلحانه داشت میتواند نامزد اصلاح طلبان باشد.
وی میافزاید که نباید فکر کنیم با کلمه «مشارکت مشروط»، نظام را وادار خواهد کرد که به ما امتیاز دهد. فکر میکنم که عبارت مشارکت مشروط امتحان خود را در انتخابات قبلی پس داده و اینجا اشتباه است. البته من طرفدار رقابت معنیدار هستم؛ اگر نامزدی وجود نداشته با شد طبیعتا من نمیتوانم به نامزد مطلوبم رأی دهم، یعنی به هر حال من قرار نیست به زاکانی، قالیباف، جلیلی و پ... رأی دهم. این امری بدیهی و منطقی است، اما تأکید بر این عبارت و تبدیل آن به شرط حتما مشکلی اساسی ایجاد میکند. قوچانی ادانه میدهد: مشکل سوم درباره طرح موضوعی با عنوان «نامزد نیابتی یا اصالتی» است. ما تقریبا هیچ نامزد اصالتی نداریم. اگر منظور از نامزد اصالتی آن است که حتما فرد عضو یک حزب یا تشکیلات اصلاحطلب باشد با توجه به اینکه من تاکید کردم که این انتخابات باید انتخاباتی ملی باشد و ما نیازمند گذار از وضعیت بحرانی هستیم به نظرم در شرایط ناپختگی احزاب سیاسی ما نوعی بدسلیقگی است. ما باید ملی فکر کنیم نه قبیله و فرقه ای.... وی در باره این سوال که پیشنهاد شما چیست؟ میگوید: ما در شرایط امتناع حزبی و نظام حزبی و با وجود شورای نگهبان باید نامزد گفتمانی داشته باشیم نه نامزد تشکیلاتی، نامزد گفتمانی ما هم فردی است که بتواند از گفتار اصلاحات، میانهروی و صلح و اصلاح و توسعه سیاسی و اقتصادی در کشور حمایت کند. در واقع موضوع امروز ما الزاما تشکیلاتی نیست. اگر بتوانیم فردی تشکیلاتی بیابیم که چهار شرط گفته شده را دارا باشد حتما باید از او حمایت کنیم.