مخاطب ۲۴، گفتگو با حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا و دبیرکل حزب سبز- هفته گذشته نتیجه بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم به دست داوطلبان نمایندگی مجلس رسید. خبرهای منتشر شده در این رابطه از رد صلاحیت ۶ نماینده کنونی مجلس از جمله: سید موسی موسوی (نماینده لامرد و مهر)، محمد خدابخشی (نماینده الیگودرز)، جلال محمودزاده (نماینده مهاباد)، جلیل رحیمی جهان آبادی (نماینده تربتجام)، غلامرضا نوری قزلجه (نماینده بستانآباد)، علیرضا منادی سفیدان (نماینده تبریز)، مسعود پزشکیان (نماینده تبریز) و احمد علیرضا بیگی (نماینده تبریز) حاکی است. در دو دهه گذشته برخی از شخصیتهای سیاسی شناخته شده و تعدادی از نیروهای شاخص نظام و انقلاب، قبل از هر دوره انتخابات در روند تایید صلاحیتها از گردونه رقابت حذف شدند و بعد از انتخابات از چرخه مشارکت سیاسی کنار رفته اند. این روند حذفی تا جایی برای جامعه عادی شده که مردم در انتظار شنیدن نامهایی هستند که به نظر میرسد بعد از رد صلاحیت دیگر در سپهر سیاسی کشور جایی نخواهند داشت. مخاطب ۲۴ در این رابطه با حسین کنعانی مقدم، عضو پیشین سپاه پاسداران و دبیرکل حزب سبز به گفتگو نشسته که در ادامه میخوانید:
تا آنجاییکه من میدانم و درباره مساله سوال کرده ام، متوجه شده ام که هیأتهای اجرایی رد صلاحیت نمیکنند، آنها احراز صلاحیت میکنند، یعنی به طور مثال می خواهند بگویند که شرایطی که قانون معلوم کرده و استعلامهای پنجگانه در مورد فرد مورد نظر پاسخ منفی داده اند.
عملکرد این هیأتهای اجرایی که زیر نظر وزارت کشور است، جدا از بحث شورای نگهبان است، آنها به حیطه رد صلاحیت ورود نمیکنند، بلکه بررسی قانونی اولیه را انجام میدهند.
البته به طور کلی در مورد کسانی که رد صلاحیت شدهاند ممکن است مسائل مختلفی مورد توجه باشد که یکی از آنها بحث انتقاد گری فرد است. در رد صلاحیت شخصی برای نمایندگی مجلس، موارد متعددی مطرح است.
رد صلاحیت صرفا نمیتواند به دلیل انتقاد گری بوده باشد. به خاطر اینکه وظیفه نماینده مجلس همین است. اگر صلاحیت یک نماینده مجلس به این دلیل رد شده باشد، قطعا امری خلاف قانون رخ داده است.
البته درخواست ما در جلسهای که با معاونت سیاسی وزارت کشور جناب آقای شاهچراغی داشتیم همین مساله بود. من این را به عنوان اینکه مردم باید نسبت به تایید صلاحیت و رد صلاحیت که به عنوان احراز صالحیت مطرح است، اطلاع داشته باشند و اطلاع رسانی شود درخواست کردم.
ما در حال حاضر درمورد کسانی معترض هستیم که صلاحیت آنها تایید شده و معتقدیم که تعدادی از این افراد صلاحیت لازم را نداشتند و در طرف دیگر هم برخی که احراز صلاحیت نشده اند اعتراض دارند؛ که در این مرحله شاید مدارک کافی و لازم را برای احراز صلاحیت خودشان نداشته اند.
برخی الزامات وجود دارد مثلا قانون میگوید که باید نامزد پنج سال مسئولیت اجرایی داشته باشند درصورتی که مثلا سابقه طرف چهار سال است و مهر عدم احراز به آن فرد میخورد. اتفاقا برخی آدمهای مطرح و معروفی هم هستند.
عدم اطلاع رسانی شفاف در رابطه با تایید یا رد صلاحیتها همیشه در آستانه انتخابات افکار عمومی را دچار بی اعتمادی میکند که قطعا این احساس در جامعه به مشارکت لطمه میزند.
مقام معظم رهبری چند روز پیش در دیدار با اعضای شورای نگهبان تاکید بر مشارکت کردند و برای اینکه مشارکت در انتخابات آینده حداکثری باشد باید به سوالاتی که در ذهن مردم وجود دارد پاسخ داده شود.
رسانه ملی باید در این خصوص ورود کند، همان طور که تبلیغ نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در رادیو و تلوزیون پخش میشود باید سایر مسائل مربوط به انتخابات هم در رسانه ملی بحث شود تا مساله رد یا تایید صلاحیتها به یک اتفاق مبهم و پر هزینه برای نظام و کشور تبدیل نشود.
در بررسی روند انتخابات مدلهایی علمی وجود دارد، من روی این مدلها کار کردهام و از ابتدای انقلاب تمام انتخاباتهای کشور را آنالیز کرده ام و معتقدم که روند انتخابات در ایران نشان دهنده این است که ۳۰ درصد آرا همیشه متعلق به جریانهای سیاسی، احزاب، گروهها و شخصیتهایی هستند که با پشتوانه سیاسی به عرصه انتخابات ورود پیدا میکنند.
باقی آرا یعنی ۷۰ درصد، آرا خاکستری هستند که در این ۷۰ درصد، ۳۰ درصد عمدتا بر اثر فضای سیاسی نزدیک به انتخابات تصمیم به رای دادن میگیرند و عمدتا گفتمانهای مطرح بر آنها تاثیر میگذارند.
به نظر من این ۳۰ درصد وارد عرصه انتخابات نشده اند، به این لحاظ که بر اثر تجارب گذشته، احساس کرده اند که گفتمانهای مطرح شده محقق نشده اند و شک و شبه دارند.
اما ۴۰ درصد از آن ۷۰ درصد کسانی هستند که به بهانههای مختلف و با دیدگاههای مختلفی مثل اینکه نامزدهای خودشان را در لیست انتخابات نمیبینند یا باوری به رای دادن ندارند و... کناره گیری میکنند، ولی این امید وجود دارد که آنها هم براساس موجهای شبهای آخر تصمیم گیری کنند، ولی این طیف عمدتا در محیط اثر موج منفی قرار میگیرند یعنی برای اینکه فلان شخص رای نیاورد به شخص دیگری رای میدهند، که ما به آن مشارکت فعال نمیگوییم و شاید مشارکت سکوت در مقابل جریانهای سیاسی قلمداد شود.
من معتقدم در این انتخابات اگر ما مشارکت را حداکثری کنیم میتوانیم شرایط را به سمتی ببریم که مشارکت بالای ۵۰ درصد داشته باشیم. این مشارکت از نظر سیاسی برای کشور بسیار مهم است. من معتقدم که انتخابات اسفند ماه مرصاد سیاسی ما است. یعنی همه دشمنان ما با تمام سلیقهها و توان خود وارد عرصه میشوند تا مشروعیت و مقبولیت نظام را زیر سوال ببرند و تنها راه مقابله با آنها این است که مشارکت سیاسی کم نباشد.
بایدها را رهبری فرموده اند و چهار مولفه راهبردی را مطرح کرده اند؛ سلامت انتخابات، رقابتی بودن انتخابات، امنیت انتخابات و مشارکت و حضور فعال مردم مولفههایی است که توسط رهبری مطرح شده است.
درمورد نبایدها مساله این است که ما اگر فضا را از نظر سیاسی غبارآلود کنیم و مردم نتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند و یا اینکه فضا را امنیتی کنیم یعنی احساس شود که در این فضای امنیتی نمیتوانند رای دهند یا اگر به جریان خاصی رای دهند مشکل پیدا میکنند، همه آفت انتخابات خواهد بود.
نکته بعدی این است که در سازوکار انتخابات چه از نظر نظارتی و چه اجرایی، سلامت وجود داشته باشد که مردم احساس کنند رای آنها خوانده میشود و به صندوق رای اعتماد کمند.
عملکردها باید طوری باشد که مردم احساس کنند رای آنها برای نظام و برای حل مشکلات کشور اثر دارد. نباید ماجرا طوری باشد که فرد انتخاب شده وقتی در مجلس قرار میگیرد به جای مطالبات مردم آن چه را که خودش میخواهد و منافع شخصی، گروهی و جریانی خود را دنبال کند.
این نمونهها و عملکرد برخی از نمایندگان در هر دورهای باعث دلسردی، بی اعتمادی و کاهش مشارکت فعال مردم شده است.
گفتوگو: فائزه صدر