مخاطب24:روانشناسی زرد یا عامهپسند (Pop psychology) اصطلاحی است که ایدئولوژیهای روانشناسی، رواندرمانی یا تکنیکهای دیگری را که از طریق یک کتاب، برنامه تلویزیونی، پست بلاگ یا شبکههای اجتماعی محبوبیت پیدا کرده است، شامل میشود. رویکردهای روانشناسی زرد اغلب با تأکید بر احساسات شخصی، آخرین روندهای فرهنگ عامه و تکنیکهای خودیاری شناخته میشوند.
این رویکردها ممکن است علمی نباشند یا تحقیقاتی پشت آنها نباشد، اما در بین افرادی که میخواهند سلامت روان خود را بهبود بخشند، محبوب شدهاند. روانشناسی زرد اغلب با پیشنهاد راهحلهای سریع همراه است و نوید حلال آسان برای مشکلات دشوار میدهد. همچنین با تستهای روانشناسی و شخصیتی مرتبط است که از نظر علمی تأیید نشدهاند.
شخصیتهای محبوبی که رویکردهای روانشناسی زرد یا پاپ را ترویج میکنند مانند دکتر فیل مک گراو (Dr. Phil McGraw) یا اپرا وینفری (Oprah Winfrey) کمک زیادی به رشد روانشناسی زرد کردهاند. این مقاله به تاریخچه روانشناسی زرد و انواع آن میپردازد. همچنین به شما میآموزد که چگونه اطلاعات روانشناسی زرد را شناسایی کنید و مشکلات تکیه بر این نوع محتوا را بررسی میکند.
ریشههای روانشناسی زرد به قرن هفدهم باز میگردد، زمانی که فیلسوفانی مانند دکارت (Descartes) و لاک (Locke) از دانش خود در مورد طبیعت انسان برای «اثبات» آنچه که امروزه نظریههای علمی مینامیم، استفاده کردند. روانشناسی عامهپسند با تئوریهای روانکاوانه فروید (Freud) در کتابش با عنوان «تعبیر رویاها» (The Interpretation of Dreams)، قدرت گرفت.
در آن زمان، افزایش شدید علاقهی مردم به روانشناسی به وجود آمد. در دهه ۱۹۶۰، بار دیگر اقبال عامه به روانشناسی در پی انتشار کتابهای بحثبرانگیزی مانند «فرار از آزادی» (Escape from Freedom) اریش فروم (Erich Fromm) به وجود آمد. این کتاب اولین کتابی بود که علاقه به ادیان شرقی و یوگا پس از جنگ جهانی دوم را به نیاز ما به آزادی فردی گره زد.
دههی ۱۹۷۰ دههی رونق کتابهای روانشناسی زرد بود. عناوینی مانند «من خوبم، تو خوبی» (I’m OK – You’re OK) نوشته توماس هریس (Thomas Harris). سپس، در سال ۱۹۸۰ جان گری (John Gray) کتاب «مردان مریخی، زنان ونوسی» (Men Are from Mars, Women Are from Venus) را منتشر کرد که به یکی از محبوبترین کتابهای خودیاری در تمام دوران تبدیل شد. در سالهای اخیر به جای رویکردهایی که ریشه در فرهنگ عامه دارند، تلاشهایی برای رویکردهای علمیتر صورت گرفته است. با این حال هنوز روانشناسی زرد آنقدر فراگیر است که به نظر میرسد که هرگز نیاز به آن در بین مردم از بین نخواهد رفت.
مطمئن نیستید کتابی که میخوانید، برنامه تلویزیونی که در حال تماشای آن هستید یا پست وبلاگی که میخوایند، بر اساس روانشناسی زرد است یا چیزی از نظر علمی معتبرتر؟
در ادامه نکاتی وجود دارد که نشان میدهد چه مطلبی در حیطهی روانشناسی زرد است.
«محبوب بودن» لزوماً به این معنی نیست که یک کتاب، برنامه یا وبسایت مفید نیست، هر یک از علائم بالا، میتواند علامت هشدار برای تشخیص درست از نادرست باشد.
در زیر برخی از انواع رایج روانشناسی زرد یا پاپ که ممکن است با آنها برخورد کنید آورده شده است.
وبسایتهای شخصی نوشته شده توسط نویسندگان بدون تخصص در آن موضوع خاص یا برنامههای تاک شو.
ممکن است کیفیتها متفاوت باشد، از میزبانی توسط روانشناس گرفته تا میزبانی افرادی که هرگز روانشناسی نخواندهاند.
بسیاری از یوتیوبرها و اینستاگرامرها هستند که ویدیوهایی در مورد موضوعات مربوط به سلامت روان میسازند و ادعا میکنند که در این زمینه متخصص هستند. مهم است که قبل از تماشای هر یک از این کانالها درباره صلاحیت آنها تحقیق کنید.
کتابهای روانشناسی زرد و خودیاری گاهی حاوی روشهاییاند که مبتنی بر شواهد یا تأیید تحقیقات علمی نیست. بسیاری از محصولات خودیاری را میتوان به صورت آنلاین پیدا کرد، اما همه آنها بر اساس روشهای مبتنی بر شواهد نیستند.
انجمنهای اینترنتیٰ (فرومها) ممکن است کاربرانی داشته باشند که ادعا میکنند در مورد روانشناسی میدانند در حالی که اینطور نیست. بنابراین، مهم است که دربارهی صلاحیت هر کاربر قبل از مشاوره با آنها یا خواندن پستهایشان در این نوع پلتفرمها تحقیق کنید.
وقتی خصوصیات روانشناسی زرد را میدانید، تشخیص روانشناس زرد هم مشکل نخواهد بود. روانشناسانی که به جای بررسی و آنالیز وضعیت شما توصیههای کلی میکنند و برای همه یک نسخه میپیچند در این دسته قرار میگیرند. بررسی کنید که روش روانشناس شما مبتنی بر یافتههای علمی است یا نه.
اگر راهحلی کلیشهای که قرار است خیلی زود به نتیجه برسد پیش پای شما گذاشته میشود، احتمالا در وادی روانشناسی زرد هستید. توجه به مدارک و سوابق علمی روانشناس هم میتواند مسئله را برای شما روشنتر کند. رعایت نکردن اصل رازداری، قضاوت و سرزنش مراجع، تکیه بر شهرت و محبوبیت به جای تکیه بر اصول علمی، معرفی یا نقل قول از روانشناسان مشهور عامهپسند، رفتن در نقش تنها نجاتدهنده و دیکته کردن باوری خاص به مراجع از دیگر نشانههای یک روانشناس زرد یا حداقل یک روانشناس بد است.
در ایران هم به واسطه ترجمه کتابهای روانشناسی زرد و هم به واسطه حضور روانشناسانی که حیطه فعالیت آنها با تعریف روانشناسی زرد همپوشانی دارد با این پدیده روبهرو هستیم.
روانشناسانی که به واسطه یک برنامه تلویزیونی یا یک صفحه اینستاگرامی محبوب شدهاند و کارشان با کار علمی و حرفهای فاصله دارد. سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در سال ۱۴۰۱ فهرستی منتشر کرد از افرادی مدعی روانشناسی و مشاوره خانواده هستند، اما مجوزی ندارند و صلاحیتشان برای کار تأیید نشده است.
پس حداقل کاری که باید برای مراجعه به رواندرمانگر در ایران انجام دهید این است که مجوز و شماره نظام روانشناسی و مشاوره آنها را بررسی کنید.
اگر مخاطب این روانشناسان و به طور کلی روانشناسی زرد هستید، باید بدانید که روانشناسی زرد ممکن است به شما فرصتی دهد تا ذهن و احساسات خود را کشف کنید.
تکنیکهای خودیاری به طور بالقوه میتوانند زندگی، روابط یا شغل شما را بهبود بخشند. با این حال، اگر با مشکلات سلامت روانی دست و پنجه نرم میکنید، اشکال مختلف روانشناسی زرد که ریشه در تحقیقات آکادمیک ندارند و هیچ شواهد تجربی پشتیبان ادعاهای آنها نیست، میتوانند برای شما خطرناک باشند. در ادامه نکاتی لیست شده که به شما کمک میکند تا از روانشناسی زرد به عنوان بخشی از برنامه مراقبت از سلامت روان خود استفاده کنید.
اگر روانشناسی زرد فوایدی داشته باشد، معایب بسیاری نیز دارد. یکی از معایب اصلی این است که تئوریهای روانشناسان زرد عموماً مبتنی بر شواهد تجربی نیست و بنابراین نمیتوان اثربخشی آن را آزمایش کرد.
در زیر برخی از مشکلات بالقوه روانشناسی زرد آورده شده است:
روانشناسی زرد علمی نیست و گاهی اوقات مبتنی بر علم، ایدهها یا نظریههای قدیمی است.
برخی از محتواها ممکن است با ارزشها و باورهای خاص شما همخوانی نداشته باشند. به عنوان مثال، شخصی که به یک مذهب خاص تعلق دارد ممکن است آموزههای ادیان دیگر را در روانشناسی زرد مورد اعتراض قرار دهد.
روانشناسی زرد اغلب برای کسب سود، هیجانی و سادهسازی میشود. اگر روی روانشناسی زرد سرمایهگذاری میکنید، ممکن است قربانی چیزی شوید که به آن «علم بیارزش» یا شبهعلم میگویند. به عبارت دیگر، کسانی که درمانهای مبتنی بر روانشناسی زرد را ترویج میکنند، هرگز ایدههای خود را در عرصه علمی آزمایش نمیکنند.
روانشناسی زرد همچنین میتواند شامل چیزی باشد که به عنوان «اثر دارونما» (Placebo effect) شناخته میشود. اثر دارونما درمانی است که در واقع تأثیری ندارد. با این حال، درمانشونده نتیجه مثبتی را تجربه میکند، زیرا انتظار این اتفاق را دارد.
دانشمندان تحقیقات خود را در مجلات معتبر منتشر میکنند، جایی که اطلاعاتشان را با سایر متخصصان در این زمینه به اشتراک میگذارند. متخصصان دیگر میتوانند آنها را از هرگونه خطا یا نقص احتمالی در کار خود مطلع کنند. از سوی دیگر، روانشناسان پاپ دربارهی ایدههای خود کتاب مینویسند و از حکایات و تجربیات شخصی به عنوان مدرکی برای اثبات ادعاهای خود استفاده میکنند. تا زمانی که روانشناسی زرد خارج از حوزه تحقیق علمی کار میکند، ارزیابی تأثیرات و موفقیت آن، آسان نخواهد بود.
استفاده کتابهای روانشناسی زرد میتوانند مشکلساز باشند، زیرا گاهی اوقات میتوانند افرادی را که نیاز به درمان حرفهای دارند به سمت مسیری سوق دهند که نهتنها مؤثر نیست، بلکه بالقوه مضر است. علاوه بر این، اگر از قبل، مراقبتهای بهداشت روانی دریافت میکنید، خواندن این نوع کتابها میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد.
به عنوان مثال، اگر در حال درمان برای رفع اختلال خوردن خود هستید و کتابی را میخوانید که رژیم غذایی را پیشنهاد میدهد، میتواند باعث شکستهای بزرگ شما در پیشرفت درمان شود.
با توجه به اینکه روانشناسی زرد راهی برای بیان و به اشتراکگذاری تجربیات شخصی است، میتواند برای کسانی که نیاز به حمایت دارند مفید باشد. دلایل واضحی برای اقبال به روانشناسی زرد وجود دارد، زیرا هم سرگرمکننده است و هم برای افرادی که اصلاً سیستم حمایت از سلامت روان ندارند، نتیجه دارد.
با این حال، اگر تحت تأثیر روانشناسی زرد هستید، مهم است بدانید چه خطراتی در آن وجود دارد. این همه کتاب روانشناسی زرد و منابع آنلاین، گاهی به راحتی این سؤالات اساسی را از چشم ما دور میکند؛ این نویسنده یا درمانگر صلاحیت دارد؟ آیا میتوانم هزینههای ناشی از آن نوع درمان را بپردازم؟ آیا میتوانم از کسی که هرگز بیماری با چنین وضعیتی را ارزیابی یا درمان نکرده است توصیه بپذیرم؟ تنها پس از پاسخ دادن به این سؤالات میتوانید تصمیم آگاهانهای در مورد خطرات و فواید روانشناسی زرد بگیرید.
در وبسایتهای کتابمحور مثل گودریدز (goodreads) با جستوجوی روانشناسی پاپ به لیست انتخابی آنها از این کتابها دسترسی پیدا خواهید کرد. نمیتوان خیلی دقیق این کتابها را جدا کرد ولی به طور کلی کتابهایی که راهکارهای کپسولی ارائه میدهند در این دسته قرار میگیرند. عنوانهای اغراقشدهای مثل قدرت تفکر اثر برایان تریسی (Brian Tracy) از نمونههای این کتابها هستند.
چند کتاب روانشناسی عامهپسند در صدر لیست گودریدز را در ادامه نام بردهایم.
تفکر مثبت، ایده و روشی است که نزدیک به یک قرن قدمت دارد و همواره از موضوعات جذاب روانشناسی بوده است. مثبتاندیشی که در جایی به مثبتاندیشی سمی (Toxic positivity) هم تبدیل میشود یکی از شاخههای روانشناسی زرد است. در یک تعریف کلی مثبتاندیشی مدیریت هیجانی ناکارآمدی بدون پذیرش کامل احساسات منفی، به ویژه خشم و غم است.
مثبتاندیشی سمی فشاری برای شاد بودن بدون توجه به شرایط است. فرد در این سیستم فکری باید معتقد باشد که باید از افکار منفی دربارهی هر چیزی اجتناب کند. مثبتاندیشی عموماً به عنوان یک نگرش مفید تلقی میشود، زیرا نشاندهندهی خوشبینی و سپاسگزاری است. ولی این نگرش از انتظاری غیرواقعبینانه به داشتن یک زندگی همیشه شاد ناشی میشود.
در واقعیت زندگی ما همیشه شاد نیست و چون فکر میکنیم که باید باشد، احساس شرم یا گناه میکنیم. در این روانشناسی فقط باید به چیزهای خوب فکر کنید تا انرژیهای مثبت به سمت شما بیاید. درحالیکه ما برای اینکه رشد کنیم و خودشکوفا شویم، باید واقعیتها را بپذیریم.
ایدهی تخیلی قانون جذب (Law of attraction) یکی دیگر از باورهای بخشی از پیروان روانشناسی زرد است. یکی از کتابهای قدیمی بر اساس این ایده کتاب معروف ناپلئون هیل (Napoleon Hill) با نام «بیندیشید و ثروتمند شوید» است و از آخرین کتابهای پرفروش و مطرح این حوزه هم میتوان به کتاب راز (The Secret) نوشته راندا برن (Rhonda Byrne) اشاره کرد.
این نگرش این باور را تبلیغ و القا میکند که اگر شما آنقدر عمیق و شدید هر روز به آنچه دوست دارید فکر کنید و تصویرسازی ذهنی انجام دهید، آن مطلوب محقق میشود. این باور بر اساس ایدهای است که انسانها و تفکراتشان از انرژی خالص ساخته شدهاند و انرژیهای مشابه میتوانند هم را جذب کنند و افراد از این طریق میتوانند سلامتی، ثروت یا روابط شخصی خود را بهبود بخشند. قانون جذب مبتنی بر شواهد علمی و تجربی نیست و بیشتر در حوزهی سرگرمی است تا علم. کمترین ضرر القای این دیدگاه جدا شدن افراد از عمل حقیقی و واقعیت زندگی است.