مخاطب24:تشکلهای کارگری و نهادهای مدنی مرتبط با آن همواره یکی از ابزارهای ایجاد انسجام در مطالبهگری و مبارزه برای خواستههای به حق جامعه کارگری در ایران و جهان به حساب میآیند.
اصولا مسئله تشکلیابی از گذشتههای بسیار دور و حتی یونان باستان مطرح بوده است. محور قرار گرفتن مسائل صنفی در ایجاد تشکیلات و نهادهایی که حقوق یک طبقه یا قشر اجتماعی معین را پیگیری میکند، از امور طبیعی جوامع متمدن شناخته میشود. به این ترتیب، شوراهای دموکراتیک مدیریتی یونانیان که مرکب از صاحبان برده و زمینداران بوده و برای حفظ منافع آنان تشکیل میشد، جزء اولیهترین اشکال تشکلیابی بشر شناخته شده است. در مقابل تشکلهای طبقات حاکم، معمولا نهادها و تشکلها و سازمانهای اجتماعی طبقات و اقشار محکوم و محروم نیز ایجاد میشد. ایجاد جمعیت بردگان شورشی اسپارتاکوس علیه بردهداری جمهوری روم باستان و همچنین جمعیت پیروان مزدک در مقابل حکمرانی پادشاهی ساسانی، از ابتداییترین اشکال تشکلیابی در جهان دیرین بودند.
اما تشکلها در دنیای مدرن و با ظهور نهادهای دموکراتیک جدید از حالت جمعیتی برای جنگ و نبردهای خشن اجتماعی خارج شدند و در قالب نهادها و سازمانهایی که رفتارهای مسالمتآمیز و مدنی دارند، دستهبندی شدند.
با ظهور انقلاب صنعتی و ایجاد جمعیت نوین و بزرگی از نیروی کار به نام «کارگران مزدبگیر شهری» بهجای رعایای روستانشین، رفته رفته تشکلهایی در اعتراض به وضعیتهای موجود شکل گرفت که در ابتدا وارد درگیریهای خشن با دولت و نهادهای نظامی و واحدهای تولیدی میشدند. برای مثال گسترش قیامهای کارگری در فرانسه که منجر به درگیریهای مسلحانه میشد یا ایجاد جنبش «ماشین شکنها» در آلمان و انگلستان در میان کارگران، در همین راستا بود. اما با ظهور جنبشی بر سر ساعت کار کمتر از ۱۰ ساعت به نام «چارتیستها» در انگلستان (نیمه نخست قرن ۱۹)، اولین تشکل اجتماعی مدرن کارگران با ویژگیهای مدنی تشکیل شد. هدف این جنبش که با اولین نمونههای اعتصاب و اجتماع خیابانی ایجاد شد و در نهایت حتی توانست نمایندگانی به مجلس عوام انگلستان راه یابد، این بود که کار طاقت فرسای ۱۴ تا ۱۶ ساعت در روز کارگران عصر انقلاب صنعتی کاهش یافت.
در ادامه تشکلهای کارگری در همه کشورهای توسعه یافته شروع به کار کردند و با مطالباتی مثل «حداقل دستمزد، سقف ساعت کار، کار داوطلبانه، بیمه و درمان اجتماعی، لغو کار کودک، منع خشونت علیه نیروی کار در محیط و ایجاد ایمنی و بهداشت در محیط کار و حق تشکلیابی و…» خود را در سطح عمومی مطرح کردند و در ادامه حتی تلاش کردند تا در مجامع تصمیمگیری بالاتر مثل مجلس و پارلمان نیز وارد شوند.
وجود تشکل جدا از آنکه باعث میشد نزاع میان کارگر و کارفرما و دولت وارد فرآیندهای خشونتبار نشود، باعث آن میشد که حقخواهی یک کارگر به صورت فردی مطرح نشود و به واسطه فردی بودن این خواسته، نادیده انگاشته نشود، همچنین منضبط شدن و اولویتبندی خواستهها و قدرتمند شدن صدای جامعه کارگری را نیز در پی داشته باشد.
خانه کارگر و مطالبه تشکلهای کارگری در ایران
در ایران نیز با تمامی محدودیتهای برآمده از وضعیت سیاسی ناشی از شکل حکومت شاهنشاهی، از همان دوره پایان حکومت قاجار و با شروع فعالیت کارخانههای اولیه، جریانهای سندیکایی و حزبی حامی کارگران شروع به کار کرد. تشکیل چند سندیکای کوچک در تبریز و تهران و همچنین ایجاد فرقه اجتماعیون-عامیون و ورود برخی چهرههای آن در مجلس شورای ملی، از ابتداییترین اشکال فعالیت تشکلی به نفع کارگران و زحمتکشان در ایران محسوب میشد.
پس از دوره بسته و استبدادی حکمرانی رضا شاه پهلوی، به مرور پس از شهریور ۱۳۲۰، تشکلهای کارگری و نهادهای مرتبط با آن عروج کردند. در این میان تشکیلات «خانه کارگر» در سال ۱۳۳۷ (پس از نوشته شدن قانون کار ایران) از اتحاد چند سندیکای کارگری با یک نام دیگر تشکیل شد.
البته نامگذاری فعالیت تشکیلات کارگران ایران در قالب و عنوان «خانه کارگر» به سال ۱۳۴۶ بازمیگردد، در آن سال جمعی از انجمنهای صنفی کارگری سراسر کشور، فعالیت خود را در قالب اتحادیهای به این عنوان، در شهر تهران آغاز میکنند. متعاقب شروع فعالیت این تشکیلات، حزب ایران نوین – که از جمله معدود احزاب سیاسی آن روزگار به شمار میرفت – با انجام مذاکراتی رهبران این تشکیلات کارگری را متقاعد به همکاری با خود نموده و در سال ۱۳۴۷، سازمان کارگران حزب ایران نوین را پایهگذاری میکند. در واقع خانه کارگر به نفع حزب ایران نوین و سپس شاخه کارگری حزب رستاخیز که از انحلال دو حزب ایران نوین و مردم توسط شاه ایجاد شد، مصادره گشت. خانه کارگر در طول زمان بارها تغییر کرده و به دست احزاب مختلف و جریانات گوناگون افتاده است. پس از پیروزی انقلاب خانه کارگر، اما توانست از انحصار یک حزب سیاسی خارج شود و به نوعی به همان ماهیت تشکل کارگری سابق خود بازگردد. جدا از انواع فعالیتها، خدمات، کنشها و امکاناتی که طی چهار دهه بدست آورده است، خانه کارگر به ظرفیتی برای ورود تریبون کارگران به مجلس شورای اسلامی نیز تبدیل شد.
این تشکل امروز در کنار شوراهای اسلامی کار، کانونهای بازنشستگان، انجمنهای صنفی کارگری و مجمع نمایندگان واحدهای مختلف، به بازوان تشکلی جامعه کارگری و بازنشستگی کشور در مقابل دولتها و نهادهای کارفرمایی بدل شده است. دفاع از منابع سازمانهای بیمهگر اجتماعی از جمله سازمان تامین اجتماعی، دفاع از قانون کار و دفاع از اصل تعیین حداقل دستمزد بر مبنای قانون کار، تاکید بر حقوق مصرح جامعه کارگری طبق اصول قانون اساسی، همه و همه از جمله اقداماتی است که از سوی خانه کارگر و سایر تشکلهای کارگری و مدنی مشابه انجام میشود.
خانه کارگر در حال حاضر بهعنوان کنفدراسیون عالی کارگران، مجموعهای است از هستهها، کانونها، اتحادیههای کارگری، شوراهای کار و انجمنهای صنفی که در ارتباط با هم بدنه این تشکل را ایجاد کردند. البته اتحادیههای کارگری در دوره جدید با مفهوم مورد نظر ما، باعدم شناخت کافی روبروست.
فعالیت تشکلهایی از این دست البته طی سالهای اخیر به دلیل برخی کم لطفیها از سوی دولتها دچار مشکلاتی شده و موانعی پیش روی آنها قرار دارد که در کنار عدم پاسخگویی به مطالبات، موجب سرخوردگی از فعالیت تشکلی و صنفی در میان بخشی از جامعه کارگری (به ویژه جوانان) را فراهم آورده است.
جدایی از امکانهای موجود؛ از تشکل تا مجلس
حسن صادقی (رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری) درباره این موانع توضیح میدهد: اگر فضای مطالبهگری کارگری و تشکلی دچار مشکلاتی است، این مشکلات در قوانین ما ریشه دارد. فصل ششم قانون کار اکنون دارای ابهامات و اشکالاتی است که باعث شده تشکلهای کارگری زرد و وابسته به دولت تنها مورد پسند قرار گیرند. این تشکلها به واسطه این فصل از قانون کار کم اثر و گاه بیاثر میشوند؛ لذا ما نباید معلول را بررسی کنیم و علتها را بررسی کنیم.
وی افزود: در فصل ششم قانون کار مواردی وجود دارد که باعث فرورفتن تشکلها در یک گرداب سستی و بیعملی شده است و این مسئله خود باعث آن شده است که عمدتا قشر جوان در میان طبقه کارگر ما تمایلی به فعالیت تشکیلاتی برای مطالبه حقوق خود را نداشته باشد.
صادقی تصریح کرد: خروجی موانع دولت و قانون باعث دلسردی بخشی قابل توجه از جامعه کارگری نسبت به مطالبهگری در درون تشکلهای قانونی شده است. اگر این خروجی ماننده دهه هفتاد و هشتاد دلسردکننده نبود، امروز کار به جایی نمیرسید که برخی فعالیت سیاسی را با فعالیت صنفی خلط کنند. علت اصلی این است که کارگران میدیدند که تشکلها در زمینه مطالبهگری و حقخواهی خوب میایستند.
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری تاکید کرد: امروزه متاسفانه باید ایراد و اشکال را در خود تشکلهای کارگری و رهبران این تشکلها نیز دید. زمانی که ما توان و جرات دادن هزینه لازم برای مطالبهگری را نداریم، کار به همینجا میرسد که کارگران از تشکلها دور شوند. وقتی یک اجتماع کارگری با یک تماس تلفنی ملغی میشود، قاعدتا این سرخوردگی به خاطر کجسلیقگی خود را در حوادث و امور دیگری در جامعه خود را بروز میدهد.
معاون دبیرکل خانه کارگر با اشاره به تشکل گریزی امروز، اظهار کرد: کارگران گاه احساس میکنند با ورود به تشکلها به ابزار دولتها بدل شدهاند، زیرا نگرش دولتها به تشکلها نمایشی و رفع تکلیفی است. نمایندگان کارگری نیز باور خود را از دست دادهاند. آنها، چون مجوز فعالیت گرفتند، تصور میکنند که باید به همه منویات دولتها آنطور که گفته میشود، تن دهند.
وی با اشاره به وضعیت خانه کارگر در میان تشکلها گفت: خانه کارگر اندکی متفاوت است و یک وظیفه تشکلیلاتی دارد که بحثش متفاوت از فصل ششم قانون کار است. اولا در چهارچوب کمیسیون ۱۰ ماده هفتاد است. این تشکل از درون شهر و واحد از پایین به بالا تشکیل و از بالا به پایین راهبری میشود. البته خانه کارگر نیز درخشش لازم مورد انتظار را نداشته است.
صادقی با اشاره به سخنان اخیر رهبر انقلاب گفت: ما باید بین مطالبات صنفی و تحرکات کارگران و همراهی سیاسی با خارجنشینان تفکیک قائل شویم و مقام معظم رهبری در دیدار امسال با کارگران دقیقا به همین اشاره کردند. این ما تشکلهای کارگری و دولت هستیم که نباید بگذاریم جامعه کارگری و بازنشستگی سر سفره خارج نشینان بشینند.
عضو هیات مدیره کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران تصریح کرد: تحرکات خاص البته پشت آن مطالبات به حق موجود است. با این وجود نباید از فعالیتهای مشخص سرخورده باشیم. دولتها و نهادهای حاکمیتی نیز باید رویکرد خود را در حوزه تشکلها اصلاح کنند. ما تشکلهای کارگری باید به وظیفه خود عمل کنیم و به گونهای در تشکلها کار مدیریت شود که دولتها احساس نکنند ما به دنبال تخریب نظام و نابودی نظم جامعه و حمله به حدود مختلف هستیم. ما دغدغههای دولتها و نهادهای حاکمیتی را رعایت کنیم، اما به این آن معنا نیست که اگر دولتها بخواهند تشکلها را همسو کنند، به آن تسلیم شویم. این دقیقا در راستای حرف رهبری است که بین مطالبهکارگری و تحرکات همسو با خارجنشینها باید تفکیک قائل شد. جامعه کارگری نیز البته در این زمینه هوشمندی لازم را دارد.