مخاطب ۲۴- به نقل از روزنامه همشهری؛ محمود عباسزاده مشکینی؛ نماینده و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در یادداشتی نوشت:
آمریکا و جمهوری اسلامی ایران ماهیتی متفاوت دارند و همواره با هم در تعارضند. امروز تجلی غرب در آمریکاست و آمریکا به تعبیری نمایندگی گفتمان لیبرال دمکراسی را در جهان دارد. جمهوری اسلامی ایران هم تنها کشوری است که در جهان دقیقا، نقطه مقابل این گفتمان قرار میگیرد؛ و این تفاوت در ماهیت در بسیار موارد موجب تعارض شده است؛ بنابراین تحمیل جنگ و ترور به ایران، داعشسازی امری بدیهی و طبیعی در این روابط محسوب میشود. با به اهتزاز درآمدن پرچم لیبرال دمکراسی، قطعا آسیبها و درگیریهایی بهوجود خواهد آمد از اینرو مدیریت این درگیریها بسیار اهمیت دارد. در این مرحله کیاست و سیاستورزی قطعا میتواند کمک بسیار مؤثری باشد.
بر این اساس تحریمهای آمریکا و بهدنبال آن اتحادیه اروپا هم امری غیرطبیعی و غیرممکن محسوب نخواهد شد. تا زمانی که تعارض بین کشورها وجود داشته باشد، تحریم و حتی جنگ هم وجود دارد.
هدف اصلی این تحریمها، هم تضعیف کردن و فشار آوردن بر جمهوری اسلامی ایران است. غرب میداند که این تحریمها در اقتصاد عمومی، معیشت مردم، در کاهش و تعطیلی تولید، کاهش فرصت اشتغال در کشور، بیکار شدن جوانان و نهایتا ایجاد نارضایتی است.
مبنا قرار دادن این نارضایتیها برای تحرکات اجتماعی و سپس سوق دادن بخشی از انرژی حاکمیت کشور در ایران برای مدیریت نارضایتیها، نتیجهای جز آنچه در عراق و افغانستان صورت گرفت نخواهد داشت که این خواست غرب است.
البته که آمریکا و اتحادیه اروپا بهخوبی میدانند هر اقدامی علیه ایران هزینه بالایی دارد، چرا که ایران عراق و افغانستان نیست. آنها دنبال این هستند که در درازمدت با هزینه کمتری جمهوری اسلامی ایران را به زانو درآورند؛ بنابراین در سیاستورزی باید واقعبینانه تحلیل و عمل کرد و موضع گرفت.
به عقیده من مباحثی نظیر حقوق بشر، عدالت و قانون در جهان فعلی و در مناسبات حاکم بر جهان بهانهای بیش نیست. در واقع دولتها و کشورها مواضع بینالمللی خود را براساس مواضعشان حفظ میکنند. آنها میدانند مقوله خشونت، مقولهای بسیار بد و منفور در دنیاست و در نظام حاکم بر جهان آن را نفی میکنند، اما در جایی که منافعشان ایجاب میکند بهطور روشن و شفاف به خشونت دست میزنند.
اخلاق در ساحت سیاست امروزی و در مناسبات سیاسی حاکم بر جهان اکنون جایگاهی ندارد البته غربیها در زبان، منکر آن نیستند، اما در عمل دیده شده که در مناسبات حاکم بر دنیا که غرب سازنده آن است، اخلاق جایگاهی ندارد. آنچه جایگاه و اهمیت دارد منافع است. منافع اگر ایجاب کند، اخلاق زیر پا گذاشته میشود.
تعابیر زیبایی مانند عدالت، حقوقبشر، آزادی برای فریب افکار عمومی خلق میشوند که درصورت لزوم این تعابیر زیبا قربانی منافع دولتها بهویژه حاکمان غرب خواهد شد؛ بنابراین باید به ساحت سیاست با دید واقعبینانه نگاه کنیم. برای مثال اکنون بسیاری از موضع چین و رفتن در جبهه سعودیها خشمگین شده و واکنش نشان دادند. درصورتی که در بازیهای سیاسی باید هر اقدامی را پیشبینیکرد. سعودیها به منافع ملی ایران تعرض کردند و چین نیز آن بیانیه تعرضآمیز را امضا کرد.
چین مانند کشورهای دیگر منافع خود را دنبال میکند. حاکمیت و سیاست چین نیز مانند بسیاری بر پایه اخلاق بنا نشده است.
اگر ما بخواهیم براساس اخلاق در مقابل کشورها موضعگیری کنیم، قبلش باید یک چارچوب اخلاقی را به امضا برسانیم تا طرف مقابل به اخلاق متعهد باشد و آنگاه ما براساس موارد اخلاقی برخورد کنیم. جهان سیاست جهان رودربایستی و اخلاقمدار نیست. جهان فعلی جهان منافع است.
هر کشوری براساس منافع ملی خود به مناسبات سیاسی با دیگر کشورها میپردازد.
نقدی به وزارت خارجه داشته و در مجلس نیز آن را اعلام کردم. درآن نقد اعلام کردم که دستگاه دیپلماسی ما نیاز به تغییرو تحول دارد. در جایی از آن عنوان کردم که آیا تعریف جامع از منافع ملی در دیپلماسی خارجی ما وجود دارد که همه روی آن اجماع داشته باشند؟ آیا در مورد معنی دوست و دشمن تعریف جامعی داریم که همه روی آن اجماع کنند؟
هنوز تعریف درستی از دوست و دشمن در دستگاه دیپلماسی خارجی داریم؛ بنابراین باید منتظر هر اقدامی از سوی کشورهای مختلف بهویژه آمریکا و اتحادیه اروپا بود. از سوی دیگر نیز روند تحریم آمریکا ادامه خواهد داشت. ما هرچه قویتر عمل کنیم آنها عقبنشینی خواهند کرد. حتی میتوانیم روند تحریم را در دست بگیریم. ما با داشتن ۶درصد منابع معدنی دنیا، نفت، گاز، کشاورزی، ۴فصل، موقعیت ژئوپلیتیک بینظیر، قرار داشتن در چهارراه جهان، در اختیار داشتن انرژی قطعا کشور ضعیفی نیستیم. ما میتوانیم با همین ساختار، کشور را خیلی بهتر و قدرتمندتر اداره کنیم. غربیها هم میدانند که جمهوری اسلامی، کانون ثبات در خاورمیانه است. اما با تعارضاتی که بهوجود میآورند تنها کمکی به این ثبات نمیکنند، بلکه بدون پرداخت هزینه در خاورمیانه خدمات نیز دریافت میکنند؛ بنابراین از اینرو بهدنبال راه و بهانهای هستند تا با دخالت در امور داخلی کشورها بهویژه ایران، تحریمهای بیشتری وضع کنند. از سویی نیز من معتقدم که هر کسی در جامعه فریاد میزند اغتشاشگر نیست. باید برخی از گلایههای مردم را درک و خوب گوش کنیم. صف اغتشاشگرها را از اعتراضات اجتماعی جدا کنیم. باید جایی که نیاز به تغییر نظر در رویه حکمرانی است فعالانه برخورد کنیم، نه منفعلانه.
با این اقدام باعث جلوگیری از تحمیل اصلاحات میشویم. ما باید خود خالق اصلاحات و تغییر رویه باشیم. میتوانیم متناسب با شرایط کشور با حفظ اصول و چارچوبهایی که به آن اعتقاد داریم و براساس منافع ملی و مقتضیات زمان اصول و چارچوبی را طراحی کنیم تا سدی باشد مقابل دخالتهای غرب بهویژه آمریکا. باید با ارائه برنامه از عملکردها بازخورد گرفت و سیستم را اصلاح کرد. کشور ما بسیار قدرتمند و در حوزه ایجاد نظم و امنیت مقتدر است.
نباید اجازه و بهانهای دست کشورهای قدرتمند دهیم تا برای ما تصمیم بگیرند. باید در مدار نظر مردم پیش رویم. نظام ما نظام مردمی است؛ و تجدید نظر در برخی از رویهها به نفع آینده نظام و انقلاب خواهد بود. این همان رویهای است که تحریمها علیه ایران را خنثی میکند.