افراد خلاق چگونه عمل میکنند؟
مخاطب ۲۴، خلاقیت روشهای رازآمیز و اغلب متناقضی دارد. تفکر خلاقانه یک ویژگی پایدار و تعیینکننده در برخی شخصیتها است، اما ممکن است بر اساس موقعیت و بستر موجود تغییر کند. سر و کلهی انگیزش و ایدهپردازی اغلب خیلی اتفاقی و از ناکجاآباد پیدا میشود و آن زمانی که بیش از همیشه به این دو نیاز داریم، گموگور میشوند. تفکر خلاق نیز نیازمند شناخت پیچیدهای است و با این حال کاملا جدا از روند اندیشیدن عمل میکند.
علم اعصاب، تصویری بسیار پیچیده از خلاقیت ارائه میدهد. همانطور که دانشمندان دریافتهاند، خلاقیت چیزی بیش از تمایز راستمغز و چپمغز بودن است (راستمغز بودن یعنی خلاق و احساساتی بودن و چپمغز بودن یعنی منطقی و تحلیلی بودن). در واقع، به نظر میآید که خلاقیت تعداد فراوانی از فرایندهای شناختی، مسیرهای عصبی و احساسات را درگیر میکند و ما همچنان درک کاملی از نحوهی کار ذهن رویاپردازمان نداریم.
اگر بخواهیم از دید روانشناسی صحبت کنیم، انواع شخصیتهای خلاق را به سختی میتوان شناسایی و مشخص کرد. بیشتر به این دلیل که چنین شخصیتهایی پیچیده و متناقض هستند و به دوری جستن از عادات و روزمرگی متمایلترند. همچنین این مقوله تنها شامل یک کلیشهی شخصیتی از «هنرمند رنجکشیده» نیز نمیشود، بلکه هنرمندها ممکن است واقعا افراد پیچیدهتری باشند. تحقیقات نشان داده است که خلاقیت مستلزم به هم پیوستن چندین ویژگی، رفتار و تاثیرات اجتماعی روی یک فرد است.دکتر «اسکات بَری کافمَن» (Scott Barry Kaufman)، مدیر علمیِ مؤسسهی قوهی تخیل (Imagination Institute) در دانشگاه پِنسیلوانیا، در مصاحبهای با نشریهی خبری اینترنتیِ «هافینگتن پُست» میگوید: «در واقع برای افراد خلاق هم دشوار است که خودشان را بشناسند، زیرا شخصیت خلاق از شخصیت غیرِخلاق بسیار پیچیدهتر است. در شخصیتهای خلاق بیشتر چیزهایی که بیشتر به چشممیآیند تناقضات شخصیتی این افراد است.
همچنین افراد خیالپرداز، معمولا افکار پریشانتری دارند.»در ادامه ویژگیهای مشترک در افراد خلاق را معرفی میکنیم.۱. خیالپردازی میکنندافراد خلاق علیرغم چیزی که معلم سوم دبستانشان به آنها گوشزد کرده است، باور دارند که خیالپردازی به هیچ وجه وقت تلف کردن نیست، پرسهزنی ذهن میتواند به روند «تولید خلاقه» کمک کند. البته بسیاری از ما بنا به تجربیاتمان میدانیم که بهترین ایدههایمان ظاهرا خیلی اتفاقی و هنگامی که ذهنمان جایی دیگر بوده است، پیدا شدهاند.
گرچه خیالپردازی ممکن است بیفکری به نظر برسد، یکی از مطالعات انجام شده در سال ۲۰۱۲ نشان داده است که این کار در واقع میتواند شامل حالتی از درگیری شدید ذهنی باشد. خیالپردازی میتواند منجر به اتصالات و بینشهای ناگهانی شود، زیرا به توانایی ما در یادآوری اطلاعات در مواجهه با حواسپرتیها ارتباط دارد. عصبشناسان همچنین دریافتهاند که روندهای ذهنی درگیر در خیالپردازی، با روندهای ذهنی درگیر در تخیل و خلاقیت یکسان است.
۲. همهچیز را مشاهده میکنندجهان برای مردم خلاق در حکم یک صدف است. آنها همه جا و در هر موقعیتی فرصتهایی را میبینند و مدام در حال جمعآوری اطلاعاتی هستند که تغذیهای برای حالات خلاقانهشان هستند. همانطور که به دفعات از «هِنری جِیمز» (Henry James)، نویسندهی آمریکایی، نقل شده است، نویسنده کسی است که هیچ چیزی از دیدش پنهان نمیماند.«جوآن دیدییِن» (Joan Didion)، نویسندهی آمریکایی، همیشه و همه جا یک دفترچه همراه داشت و میگفت که مشاهداتش را پیرامون افراد و رخدادها یادداشت میکند تا در نهایت بتواند از آنها به عنوان روشی برای شناخت بهتر پیچیدگیها و تناقضات ذهن خودش استفاده کند.
۳. زمانهایی کار میکنند که بیشترین بهرهوری را دارندبسیاری از هنرمندان بزرگ میگویند که بهترین کارهایشان را صبح خیلی زود یا آخر شب انجام میدهند. «ولادیمیر نابوکوف» (Vladimir Nabokov)، رماننویس روس-آمریکایی، به محض اینکه از خواب بیدار میشد، ساعت ۶ یا ۷ صبح، شروع به نوشتن میکرد و «فرانک لوید رایت» (Frank Lloyd Wright)، آرشیتکت و طراح داخلیِ اهل آمریکا، ساعت ۳ یا ۴ صبح از خواب بیدار میشد و چندین ساعت کار میکرد و دوباره میخوابید. فرقی نمیکند چه ساعاتی، اما افرادی با کارهایی خلاقانه اغلب میدانند که چه زمانهایی ذهنشان شروع به کار میکند و در نتیجه روزشان را طبق آن برنامهریزی میکنن
۴. آنها زمانهایی را در تنهایی میگذارنند«رولو مِی» (Rollo May)، روانشناسِ وجودگرایِ اهل آمریکا مینویسد: «برای باز گذاشتن راه خلاقیت، هر فردی باید ظرفیت استفادهی سازنده از تنهاییاش را داشته باشد و بر ترس از تنها بودن غلبه کند.»هنرمندان و افراد خلاق اغلب به عنوان افراد منزوی دستهبندی میشوند و با اینکه شاید مسئله این نباشد، انزوا و تنهایی میتواند کلید خلق بهترین کارهایشان باشد. از نظر کافمن، این موضوع با رویاپردازی مرتبط است. زیرا ما باید زمانی را برای تنها بودن در اختیار خودمان قرار دهیم تا ذهنمان امکان پرسه زدن را پیدا کند.او میگوید: «شما باید با ندای درونتان ارتباط برقرار کنید تا در نهایت قادر به بیان آن شوید. اگر با خودتان تماس برقرار نکنید و دربارهی خودتان تامل نکنید، یافتن ندای خلاق درونتان دشوار خواهد بود.»
۵. شکست میخورندکافمن میگوید: «قدرت تحمل، پیشنیاز موفقیت در خلاقیت است.» انجام کارهای خلاقانه اغلب به صورت روندی از شکستهای پی در پی توصیف میشود تا در نهایت چیزی را پیدا میکنید که ماندگار میشود. به همین دلیل است که افراد خلاق، یا دستِ کم آنهایی که موفق شدهاند، آموختهاند که به شکستهایشان چندان اهمیتی ندهند.«استیوِن کاتلِر» (Steven Kotler)، یکی از نویسندگان وبسایت «فوربس»، در نوشتهای با عنوان «انیشتین، نابغهی خلاق» مینویسد: «افراد خلاق شکست میخورند و بهترینهایشان بیشتر از همه شکست میخورند.»
۶. مردم را مشاهده میکنندآنها اغلب عاشق این هستند که مردم را نگاه کنند و حتی ممکن است بعضی از بهترین ایدههایشان را از این راه به دست آورند.کافمن میگوید: «مارسل پروست تقریبا همهی عمرش را به مردمنگری گذراند و مشاهداتش را یادداشت میکرد. این مشاهدات و یادداشتها در نهایت سر از کتابهایش درآوردند. برای بیشتر نویسندهها، مردمنگری بسیار بااهمیت است. آنها مشاهدهگران دقیقی از طبیعت انسان هستند.»
۷. از محدودهی ذهنی خود خارج میشوندکافمن میگوید: «خیالبافی برای این به وجود آمده است تا به ما کمک کند که «اینجا و اکنون» را رها کنیم. شبکهی مغزیای که مرتبط با خیالپردازی است، همان شبکهی مغزیای است که با نظریهی ذهن (theory of mind) هم مرتبط است. من دوست دارم نام آن را «شبکهی مغزی تخیل» بگذارم. این شبکه به شما اجازه میدهد که خود آیندهتان را تجسم کنید، اما به شما این امکان را نیز میدهد که تصور کنید دیگران به چه چیزی فکر میکنند.»تحقیقات همچنین نشان دادهاند که ایجاد «فاصلهی روانی»، یعنی از دیدگاه فرد دیگری به موضوع نگاه کردن یا فکر کردن به یک پرسش به گونهای غیرواقعی یا ناآشنا، نیز میتواند به اندیشیدن خلاقانه کمک کند.
۸. سررشتهی زمان از دستشان درمیرودافراد خلاق درمییابند هنگامی که در حال نوشتن، رقصیدن، نقاشی کردن یا بیان خودشان به هر نحو دیگری هستند، احساس «غوطهور شدن» در کارشان یا همان حسی را دارند که به آنها کمک میکند در بالاترین سطح از تواناییهایشان اثری را خلق کنند. «تچان» (flow) حالتی روانی است که در آن فرد از اندیشیدن خودآگاه فراتر میرود و به حالتی تشدیدیافته از تمرکز و آرامشِ بدون تلاش میرسد. هنگامی که فردی در این حالت است، عملا نسبت به هر گونه فشار یا حواسپرتی درونی یا بیرونی که بتواند مانع از عملکردش شود، ایمن خواهد شد.
۹. اطرافشان را پر از زیبایی میکنندافراد خلاق سلیقهی بسیار خوبی دارند و در نتیجه از اینکه اطرافشان را با زیبایی پر کنند، لذت میبرند.مطالعهای که در مجلهی «روانشناسیِ زیباییشناسی، خلاقیت و هنر» (Psychology of Aesthetics, Creativity, and the Arts) چاپ شده است نشان میدهد که موسیقیدانها، شامل موسیقیدانهای ارکسترها، مدرسهای موسیقی و تکنوازها، حساسیت و پاسخگویی بالایی نسبت به زیباییِ هنری دارند.
۱۰. همواره چیزهایی را تغییر میدهندکافمن میگوید که گوناگونی تجربیات، بیش از هر چیز دیگر، برای خلاقیت حیاتی است. افراد خلاق دوست دارند چیزها را تغییر دهند، چیزهای تازهای را تجربه کنند و از هر چیزی که زندگی را یکنواختتر میکند، دوری کنند.کافمن میگوید: «افراد خلاق تنوع بیشتری در تجربیاتشان دارند و عادت کردن قاتل گوناگونیِ تجربیات است.»
۱۱. برای تمرکز حواس وقت میگذارندافراد خلاق ارزش یک ذهن شفاف و متمرکز را میدانند، زیرا کارشان به آن وابسته است. بسیاری از هنرمندان، کارآفرینان، نویسندگان و سایر کسانی که کارهای خلاقانه میکنند، مانند «دِیوید لینچ»، از مدیتیشن به عنوان ابزاری برای دسترسی به خلاقانهترین حالات ذهنشان استفاده میکنند.علم نیز این ایده را که تمرکز حواس واقعا میتواند به روشهای متعدد، قدرت مغز را تقویت کند، تایید میکند. مطالعهای در آلمان در سال ۲۰۱۲ نشان داده است که روشهای مدیتیشن خاصی میتواند اندیشیدن خلاق را ارتقا بخشد. همچنین تمرینات تمرکز حواس با تقویت حافظه و تمرکز، ارتقای سلامت عاطفی، کاهش استرس و اضطراب و بهبود شفافیت روانی مرتبط است و همهی اینها منجر به بهبود تفکر خلاق میشوند.در نتیجه باید گفت که این افراد نسبت به انسانهای دیگر جامعه یک تفاوت اصلی داشتهاند و آن هم وقف کردن خود بر سر مسئلهای که تمام هم و غم کسی را میگیرد، ما در جهانی زندگی میکنیم که عادت معنایش فراموش شده چرا که در آن غوطه ور شدیم، اما افراد اخلاق به این آگاه دریافتهاند که همیشه چیزهایی هست برای تغییر و زیباتر ساختن جهان انسانی.
