مخاطب ۲۴، محمد حسن گودرزی، یک پژوهشگر ارشد مسائل غرب آسیا، پیام اخیر آمریکا را نه دعوتی برای مذاکره هستهای، بلکه اتمام حجتی برای همگامسازی ایران با نظم نوین منطقه میداند. خواسته آمریکا دیگر «تغییر رفتار» نیست و در واقع میخواهد ایران را بر سر دوراهی قرار دهد
در شرایطی که مذاکرات هستهای به بنبستی آشکار رسیده، به نظر میرسد کانون توجه قدرتهای جهانی از موضوعات صرفاً امنیتی به رقابتهای بزرگ ژئواکونومیک تغییر یافته است. در این نظم جدید، اهمیت کریدورهای استراتژیک و مسیرهای تجاری بیش از هر زمان دیگری برجسته شده و موقعیت جغرافیایی کشورها به متغیر اصلی در معادلات قدرت تبدیل میشود. ایران، با قرار گرفتن در نقطه تلاقی این مسیرها، در مرکز این رقابت جدید قرار دارد.
دکتر سیامک بهرامی، تحلیلگر مسائل بینالملل و پژوهشگر ارشد انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا در گفت وگوی اختصاصی با «عصر ایران»، پیام اخیر آمریکا برای مذاکره را نه مرتبط با موضوع هستهای، بلکه بخشی از یک طرح کلان برای شکلدهی به «خاورمیانه جدید» دانست و تصریح کرد: تحولاتی که در خاورمیانه در حال وقوع است، بیش از آنکه به موضوع هستهای ایران مرتبط باشد، به یک طرح کلان برای شکلدهی به آینده خاورمیانه ارتباط دارد.
وی افزود: این تحولات توسط آمریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه برای ایجاد «خاورمیانه جدید» دنبال میشود و برنامه هستهای ایران صرفاً بهانهای برای تحت فشار قرار دادن تهران جهت همگامسازی با این نظم نوین است.
استادیار رشته روابط بینالملل دانشگاه کرمانشاه با اشاره به اینکه مذاکره بر سر موضوع هستهای به بنبست خورده است، تصریح کرد: برای اینکه ایران بتواند خود را با تحولات نوین خاورمیانه تطبیق دهد، نه تنها نیازمند تغییر رفتار، بلکه نیازمند تغییر هویت خود در منطقه است. این امر مستلزم آن است که جمهوری اسلامی به «دیگری» تبدیل شود که این تغییر برای حاکمیت امکانپذیر نیست، زیرا به منزله عقبنشینی تلقی شده و میتواند کلیت نظام را با چالش مواجه سازد.
این تحلیلگر در پاسخ به سوالی درباره از دست رفتن اهرمهای فشار ایران پس از تضعیف نیروهای نیابتی و حملات به تأسیسات هستهای، گفت: با توجه به شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه، ایران ابزارهای لازم برای موازنهسازی در عرصه خارجی را از دست داده و اهرم قابلتوجهی برای ارائه بر سر میز مذاکره با غرب در اختیار ندارد.
پژوهشگر ارشد انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا در ادامه تحلیل خود، وضعیت فعلی را یک بنبست توصیف کرد و گفت: این وضعیت نمیتواند پایدار بماند. هرچند ممکن است آمریکا پیشنهادهایی ارائه دهد، اما این پیشنهادات به دلیل ماهیت حداکثری خود، مورد پذیرش جمهوری اسلامی قرار نخواهد گرفت. ما با گزینهای مانند عراق دهه ۹۰ میلادی مواجه نیستیم که بتوان با تحریمهای سنگین، کشوری را در موضع ضعف نگه داشت.
وی هشدار داد: غرب و قدرتهای منطقهای برای تحقق طرحهای اقتصادی خود و ایجاد کریدورهای استراتژیک، نیازمند یک صلح جامع در خاورمیانه هستند و دستیابی به آن بدون تغییر رویکرد ایران ناممکن است. چنانچه راهی برای مذاکره بر اساس پیشنهادات حداکثری آمریکا که مستلزم تغییر هویت جمهوری اسلامی است، گشوده نشود، منطقه قطعاً با خطر یک جنگ زودهنگام مواجه خواهد شد تا مسئله ایران به سرعت حلوفصل گردد.
بهرامی در ارزیابی نقش روسیه و چین در این شرایط گفت: روسیه اساساً به این نتیجه رسیده است که منافع خود را در خاورمیانه با منافعش در اروپای شرقی، بهویژه اوکراین، مبادله کند و دیگر نقشی تعیینکننده در آینده خاورمیانه و حتی قفقاز نخواهد داشت و تمرکزشان بر موضوع اوکراین است.
استادیار رشته روابط بینالملل دانشگاه کرمانشاه تصریح کرد: چینیها نیز درگیر یک رقابت استراتژیک با آمریکا بر سر کریدورهای اقتصادی در خاورمیانه هستند و از این منظر، ایران برای هر دو کشور حائز اهمیت است. کریدور مدنظر چین از آسیای مرکزی، قفقاز و دریای خزر عبور کرده و ترکیه هاب اصلی آن خواهد بود. آمریکا با طرح صلح ترامپ و تمرکز بر کریدور زنگزور، در حال ایجاد اختلال در این طرح است. یکی از دلایل مداخله آمریکا در منطقه نیز همین رقابت با چین بر سر ایران است.
وی افزود: خاورمیانه منطقهای است که چینیها در حال حاضر به دنبال تثبیت کریدورهای اقتصادی خود در یک محیط باثبات هستند تا پس از آن وارد عرصه تقابل سیاسی و هژمونیک با آمریکا در سطح نظام بینالملل شوند. با این حال بعید است که چین به دلیل نیاز به ثبات برای اجرای پروژههای اقتصادی خود، وارد درگیری نظامی با آمریکا بر سر ایران شود و حمایتهای فعلی پکن را موقتی و در چارچوب معادلات تجاری با واشنگتن است. ما در دورهای قرار نداریم که شاهد یک گذار هژمونیک باشیم که در آن چین جایگزین هژمونی آمریکا شود. این تحول ممکن است در ۱۵ تا ۳۰ سال آینده رخ دهد.
بهرامی در پایان گفت: محرک اصلی آمریکا در قبال ایران، نه موضوع هستهای یا سیاسی، بلکه منافع اقتصادی و جایگاه ژئواستراتژیک ایران است. در نهایت، آمریکا برای حل مسئله ایران دو راه پیش رو دارد: یا دستیابی به یک صلح حداکثری که مستلزم تغییر هویت جمهوری اسلامی و پایداری نظام موجود است، یا توسل به جنگ برای روشن کردن سریع وضعیت و تثبیت منافع اقتصادی خود.
منبع: عصر ایران