جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در گفتوگو با مخاطب۲۴ از ارزیابی خود نسبت به عملکرد دولت چهاردهم، جایگاه سیاست خارجی، وضعیت احزاب و چالشهای پیشروی کشور سخن گفت.
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
اخیراً صحبتی یکی از آقایان مطرح کرده بود که جبهه اصلاحات خیلی نقش در پیروزی آقای دکتر پزشکیان نداشته است. شنیدید این صحبتها را؟
عرضم به حضورتان که این دوستان همان افرادی هستند که قبل از بررسی صلاحیتها، وقتی ما کاندیداهای اختصاصی را به آنها ارائه دادیم، مخالف بودند و میگفتند هر کاندیدایی که جبهه معرفی کند، مورد رد صلاحیت قرار میگیرد. بعد از اینکه جبهه اصلاحات از آقای پزشکیان حمایت کرد و ایشان را بهعنوان کاندیدای اختصاصی خودش معرفی نمود، و پس از استقرار دولت، همین دوستان تلاش زیادی کردند تا در مناصب موجود در دولت حضور پیدا کنند.
از این صحبتها هم در واقع برداشت میشود و آنچه گفته میشود این است که این افراد بایستی اولاً تکلیف خود را روشن کنند؛ نسبتشان با جبهه اصلاحات چیست؟ اگر جبهه اصلاحات نبود و اگر آقای دکتر پزشکیان کاندیدای اختصاصی جبهه اصلاحات نمیشد، آیا وضعیت همان بود که قبلاً بود و امروز که آقای پزشکیان سر کار هستند؟ واقعاً این واقعیت قابل کتمان است یا نه؟
ضمن اینکه جریان اصلاحات هیچ مطالبهای از آقای پزشکیان نداشته است. آقای پزشکیان دغدغهاش دغدغه کشور و مردم بوده و از اینکه ایشان پیروز این انتخابات هستند، ما خوشحالیم.
در ماههای گذشته یک بیانیهای را شما منتشر کردید که چالشهایی را ایجاد کرد و صحبتهای عجیب و غریبی هم پیرامون آن شد. در داخل جبهه شما مصوب کردید. اینکه تعدادی از دوستان از خود جریان، از خود جبهه آمدند و گفتند نظر ما نبود، این را چطور ارزیابی میکنید؛ این یک انشقاق بود یا صرفاً یک اتفاق؟
آن بیانیهای که جبهه اصلاحات تهیه و منتشر کرد، اتفاق نظر روی آن بود؛ و اعضایی که در رایگیری بودند، ببینید، بیانیه فرایندی است که اول موضوعاتش در جبهه مطرح میشود و اگر به جمعبندی رسید، مصوب میشود. پس از اخذ نظرات، وقتی بیانیه تهیه شد، دوباره به نظر جمع گذاشته میشود و پس از دریافت نظرات مخالف و موافق و اصلاحیهها، نهایی و منتشر میشود. پس از نهایی شدن، اتفاقاً این از بیانیههایی بود که دوباره به رای جبهه گذاشته شد. ۳۹ نفر در آن روز برای مشارکت در تصویب نهایی حضور داشتند که در فضای مجازی از آن ۳۹ نفر، چون فرمودید، تعداد فقط یک حزب مخالف بود و بعضی از دوستان هم که در واقع مشارکت پیدا نکرده بودند، رای نداده بودند ولی حضور داشتند.
آقای مهندس نبوی، به جهت مشکلاتی که پیش روی کشور بود و برای خروج از این وضعیت و بحرانها، پیشنهادهایی را در ۱۱ بند بیانیه تصریح کرده بود. یکی از موارد، تعلیق غنیسازی بود. آن هم نه صرفاً تعلیق، بلکه اعلام شده بود که تعلیق در مقابل رفع کل تحریمها و با حفظ اصولی که به هر حال نظام در سیاست خارجی به آن پایبند است، انجام شود. این با توجه به اصول حکمت، عزت و مصلحت مطرح شده بود. ما این را پیشنهاد داده بودیم، اما بعضی از دوستان سعی میکردند نسبت دهند به دیگران که آقای مهندس نبوی اعلام کرده که اتفاقاً نظرش این بوده که این بیانیه، چون هم مسائل خارجی را مورد نظر قرار داده و هم داخلی، در سیاست خارجی هم بحث تعلیق مطرح بود، باید تعطیل شود؛ یعنی تصریح این موضوع هم داشتیم.
خب، حملات ناجوانمردانه و بیانصافی صورت گرفت و نسبتهایی داده شد که اساساً خلاف واقع بود. ما نه راجع به ادغام نیروهای مسلح صحبت کرده بودیم و نه درباره توان نظامی و موشکی؛ هیچکدام اینها را نگفته بودیم. اما کسانی که میخواستند مخالفت کنند و مردم را تحریک کنند، از همین حرفها استفاده کردند یا میگفتند شرایط جنگ است. خب، ما گفتیم که آقا بیایید با توجه به رفتار مردم در مقابل دشمن، که ستودنی بود و موجب شد در ایام دهه اول محرم، خصوصاً شب عاشورا، حتی رهبری به آن مداح معروف گفت که از ایران بخواند، که مرسوم نبوده، از مظلومیت سیدالشهدا و رشادتهای اهل بیت میخواندند.
مردم هم استقبال کردند؛ هم مردم دیندار و هم همه کسانی که دل در گرو ایران داشتند. همه استقبال کردند و معترض نبودند. همه گفتند همبستگی، همبستگی. ما گفتیم اگر بخواهید این همبستگی دوام و بقایش تضمین شود، لازم است که دولت و حکومت هم به آن بپیوندند و این را تصویر ملی کنید. آنجا صحبت از آشتی ملی شد و گفتیم کسانی که حتی در خارج از کشور هستند، پای ایران ایستادهاند؛ کسانی که جمهوری اسلامی بابت نقدشان باید در دادگاه سیاسی مورد محاکمه قرار میگرفتند و زندان بودند، علیرغم حمله دشمن صفاک به زندان اوین، باز پای ایران ایستادهاند. گفتیم خب بیایید اینها را تأکید کنیم و آشتی ملی را رقم بزنیم.
گفتند این خاص دشمن بوده و شرایطی بوده که دشمن بهرهبرداری میکرد. آیا اگر ما انسجام ملی داشته باشیم و به مطالبات مردم توجه کنیم، خواست دشمن تحقق مییابد؟ دشمن دنبال استفاده از این شکاف بوده است. به هر حال بحثهای زیادی داشتیم؛ بحث گزینشها و کنار گذاشتن خودی و غیرخودی. اساساً در جمهوری اسلامی، طبق قانون اساسی، حق انتخاب شغل آزادانه، حق طبیعی یک شهروند است. ما این را هم از او گرفتیم و برای آن گزینش قرار دادیم؛ نه برای مشاغل مدیریتی، بلکه برای انتخاب شغل.
ما در فرمان ۸ مادهای امام در دهه ۶۰ شاهد بودیم که کل گزینشها حل شد. امروز با این نوع رفتارهای گزینشی، طرف برای کارهای خدماتی نیز باید برود و گزینش شود، نه فقط برای مدیریت. اینها را شاهد بودیم که حتی شورای نگهبان در زمان امام تلاش میکرد این کار را انجام دهد و با مخالفت امام مواجه شد. آیا نظارت استصوابی باعث تقویت مشارکتهای اجتماعی شد و شکافها را برطرف کرد یا نه، ما یک جریان محدود اقلیت را سعی کردیم سر کار بیاوریم و این رفتارها را اصلاح کنیم.
هرچقدر توانستند حمله کردند. خیلیها مثلاً میگفتند و مخالف بودند در جبهه اصلاحات. من از آنها سوال کردم: خوب، من تا حالا فکر میکردم نسبت ۳۸ به یک خیلی است، اما از نظر آقایان ظاهراً یک نفر خیلی است. اکثریت که ۳۸ نفر بودند، خیلی نیستند. اگر اینطور قضاوت شده باشد، مشخص است که زورمان نمیرسد.
یک موقعی یک کشتیگیر توانمند و فنی، با یک آدم کمجثه مواجه شد. قرار شد روی تشک بروند کشتی بگیرند. آن آقای کمجثه که فکر میکرد زورش به او نمیرسد، رفت روی تشک. طرف کشتیگیر گفت: «آقا، تو که اهل منطق بودی، زودتر میگفتی؛ ما تسلیمیم. ما زمین خوردیم.» اگر واقعاً منطق این است که یکی میشود خیلی و ۳۸ نفر هیچی، ما هم تسلیمیم.
اشارهای هم کردید به بحث همیشگی زندانیان سیاسی و اتفاقات پیرامون آن به خصوص آقای میرحسین موسوی. در این خصوص بفرمایید.
فقط میتوانم بگویم که واقعاً جای تأسف است و تأثیر زیادی دارد که امروز شاهد پانزدهمین سال حصر آقای مهندس موسوی هستیم. من این را جفا و ظلم میدانم، نه تنها در حق آقای مهندس موسوی، بلکه در حق جمهوری اسلامی، در حق مردم و در حق جامعه. مگه میشود که ۱۵ سال کسی در حصر باشد و هیچ قانونی ناظر بر آن نباشد، هیچ حکمی برای ایشان صادر نشود؟ مگه میشود که بعد از پنج دهه، ما شاهد باشیم جرم سیاسی در کشور به رسمیت شناخته نشده و تمام منتقدان، حتی منتقدان مصلح، به اتهام جرایم امنیتی محاکمه شده و در زندان نگهداری شوند؟ این ظلم در حق جامعه است، ظلم در حق نظام و ظلم در هر آنچه که ما به آن جمهوری میگوییم.
امروز فکر میکنم که علیرغم همه ضعفها و مشکلات مترتب بر قانون اساسی، اساساً قانون اساسی به هیچ انگاشته شده و کنار گذاشته شده است و کشور بر اساس آرا و نظرات شخصی اداره میشود و مردم هم هیچ جایگاهی ندارند.
آقای اژهای هم صحبت کردن در خصوص معرفی اسامی افراد سیاسی و بعد هم گفتن که دوستان معرفی نکردن. با شماا صحبتی در این خصوص شد؟
عرضم به حضورتان که بهتر از احزاب و گروههای مردمی، آنهایی باید پاسخگو باشند که در واقع خودشان این زندانیان را حکم دادهاند. این زندانیان مخفی نیستند؛ کارنامهشان حداقل پیش روی دستگاههای امنیتی، نظارتی و قضایی حکومت وجود دارد. ما به صراحت شاخصها را اعلام کردیم و اینکه گفته شد به هر حال چه زندانی شامل سیاسی میشود و شما با او برخورد امنیتی کردهاید، بایستی این رفتار تجدیدنظر اساسی شود.
مثلاً شخصیتی مثل آقای مصطفی تاجزاده را ما مدعی هستیم که اتهاماتی که به ایشان وارد شده، اساساً سیاسی است، امنیتی نیست. ایشان باید در دادگاه سیاسی، به صورت علنی و با حضور هیئت منصفه، مورد محاکمه قرار گیرد. اینکه امروز حاضر نیستیم اساساً نقد را بپذیریم و با نقد به عنوان یک عمل امنیتی برخورد میکنیم، خیلی چیز پیچیده و مبهمی نیست.
مگر این افرادی که الان زندانی هستند، آمارشان یا آنچه به عنوان اتهام مطرح میشود، یا احکامی که برایشان صادر شده، در جبهه اصلاحات نگهداری میشود؟ جز اینکه یک چهره منتقد صالحی هم باشد که حتی عضو جبهه اصلاحات نباشد، حتی اصلاحطلب نباشد و حتی از چشم ما دور باشد و در نقطهای از کشور باشد که اساساً کسی اطلاع نداشته باشد، اگر ما آن چهرههایی که شناخته شده بودند را معرفی کردیم، آن یکی از دستمان رفت، این اجحاف نیست. فردا نخواهند گفت که جبهه اصلاحات چرا آقای ایکس را نگفت، چرا خانم ایکس نگفت و ما تبعیض قائل شدیم بین زندانیان سیاسی.
ما به این اشکال مبتلا نشدیم و گفتیم زندانیانی که سیاسی بودند، زندانیان عقیدتی بودند، معلمینی که الان هستند و هنوز با آنها برخورد امنیتی میشود، کارگرانی که برخورد امنیتی با آنها میشود و با دادگاههای امنیتی مورد مجازات قرار میگیرند، محدود به جریان اصلاحات نیستند. هر منتقد سیاسی در جمهوری اسلامی که پای ایران ایستاده، باید از حقوق خود برخوردار باشد. این حقوق به انسان بهعنوان انسان تعلق دارد و قانون برای آنها حقوق تعیین کرده که محترم شمرده شود، صرفنظر از اینکه حتی زندانی امنیتی باشد.
زندانی حقوق دارد؛ ما فکر میکنیم کسی که زندان است، دیگر حقوق هم ندارد، این درست نیست. اینکه جبهه اصلاحات نیامده اسامی را مشخص کند، دلیل نمیشود. شخصیتهایی داریم که دنبال حقوق زندانیان هستند و آنها هم لیست دادهاند. اینطور نبوده که اساساً لیستی داده نشود یا برخی بیانصافی کرده باشند و گفته باشند چند نفر یا سه، چهار، پنج نفر. دغدغه ما فرد نیست؛ دغدغه ما حقوق انسانهاست و حقوق انسانها باید محترم شمرده شود.
در ارتباط با موضوع سیاسی هم معتقدیم که منتقد سیاسی باید در دادگاه سیاسی، اگر اتهامی متوجه اوست، مورد رسیدگی قرار گیرد، نه اینکه فقط بگوییم یک نفر یا دو، سه نفر. همه باید از حقوق مساوی برخوردار باشند. اینکه ما اسم شخص را نیاوردیم، به این دلیل است که قطعاً اسامی نزد دستگاههای امنیتی و قضایی محفوظ است و شناخته شدهاند. اگر قرار است رویکرد تغییر کند و تجدیدنظر صورت گیرد، ما فکر میکنیم بخشی از شرایط موجود را میتوان ترمیم کرد.
آقای امام، تو هفتهی اخیر دعوتی از طرف کشور مصر برای شرکت در یک اجلاسیه با حضور آقای ترامپ داشتیم. خوب، هم آقای پزشکان گویا دعوت شده بودند و هم آقای عراقچی بهعنوان وزیر خارجه. هر دو عزیز گویا این سفر را قبول نکردند. تحلیل شما یا حالا جبهه اصلاحات پیشنهادی بر این موضوع داشت یا نظری متفاوت از نظر دولت داشت؟
عرضم به حضورتان که به هر حال آنچه مسلم است، به نظرم دولت در این مسئله نمیتواند بهتنهایی تصمیم بگیرد. ما احساس میکردیم و نظرمون این بود که واقعاً باید از هر فرصتی برای خنثیکردن این توطئهها استفاده کرد؛ آن اجماعی که علیه ایران در جامعه بینالملل شکل گرفته — که ما شاهد رویداد اسنپبک و اتفاقات دیگر بودهایم که تا الآن علیه ایران رقم خورده، از جمله تحریمها و تهدیدهایی که متوجه کشور بوده و حتی بحث جنگ — ما فکر میکردیم که ایران باید در هر جایی که امکانش هست بتواند از حقوقش دفاع کند و رایزنی داشته باشد با سایر کشورها و از این فرصتها استفاده کند و خودش را از این موقعیت محروم نکند و بازگشت به سیاست جهانی داشته باشد؛ باید استقبال کند و حضور پیدا کند.
خیلیها که مخالف مذاکره بودند، میگفتند در جایی که دشمن حضور دارد به نام آمریکا — آمریکایی که زیر میز مذاکره زده، آمریکایی که به ایران حمله کرده — نباید در آنجا حضور پیدا کنیم. حتی پیشنهاد صلحی که ترامپ داد مورد استقبال حماس قرار گرفت و ما هم در واقع از اقدام حماس استقبال کردیم. نمیشود که ما فقط منتظر باشیم که کجا قرار است هزینه بدهیم و هزینه شویم؛ ما باید از فرصتها هم استفاده کنیم. این توجیه وزارت خارجه توجیه درستی نبود، چون ما سابقه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و مذاکرات را داشتیم؛ حملاتی که بهصورت تحمیلی توسط رژیم صدام صورت گرفت و حمایتهایی که غرب و شرق از صدام کردند نهایتاً منجر به مذاکره و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد.
اگر قرار باشد که هرگاه جنگی در دنیا رخ میدهد هیچکس مذاکره نکند و هیچ رایزنی و تعاملی صورت نگیرد و این جوسازیها که علیه کشور صورت گرفته — این تحریمها و تهدیدها — ما خودمان را از جامعه بینالملل دور نگه داریم، به نظرم این امر پسندیدهای نیست. ما در جاهایی هم علیه اقدامات شکایتهای حقوقی مطرح کردهایم. اگر قرار باشد که در سازمان ملل هم حضور پیدا نکنیم یا در شورای امنیت هم نباشیم و بگوییم هر جا اسرائیل هست ما نیستیم — ما قرار نبوده اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، اما وظیفه داریم اقدامات اسرائیل را خنثی کنیم. این تهدیدی که در منطقه باعث زیادهخواهیهای حتی کشورهای منطقه شده، در واقع متعلق به جزایر سهگانه ما را به بخشی که اسمش امارات است نسبت میدهند و کشورهای اروپایی هم از آن دفاع میکنند — سابقهاش را داشتیم؛ چین هم دفاع کرده و روسیه هم. خب ما باید بنشینیم و ببینیم که اینها علیه ما هر کاری خواستند بکنند؟
قطعاً اقتضاء میکند که در هر جایی که امکانش فراهم است حضور پیدا کنیم. حالا یک موقع تصمیم میگیریم در سطح رئیسجمهور باشد، یک موقع در سطح وزیر خارجه باشد، یک موقع ایجاب میکند در سطح یک مدیرکل یا معاون وزیر باشد. ما کار را به جایی رساندیم که اساساً جمهوری اسلامی را در دنیا بیهویت کردیم. میفرمایید چطور؟ ما شاهد یک پیروزی در دولت آقای روحانی به نام برجام بودیم؛ این برجام تلاشهای دولت آقای روحانی بود، ظرفیتهایی که آن دولت داشت، ولی این مجوز را نظام داده — این پیروزی، پیروزی نظام بوده؛ تصمیم و اراده حاکمیت بوده که از راس؛ از رهبری بگیرید، شورای عالی امنیت ملی، مجلس و دولت، قوه قضائیه — همه ارکان در آن نقش داشتند. پس این اقدام، اقدام نظام بوده. اما در مقابلش دیدیم در مجلس عدهای تندرو آمدند برجام را آتش زدند. بعد هم ترامپ که آمد سر کار، آن را بهم زد. آنهایی که میگفتند به نفع آمریکا و اسرائیل است، در همین دوره بعد از جنگ وقتی آقای عراقچی میرود مصر و توافقی با آژانس بینالمللی میکند و برمیگردد، همین تندروها دوباره حمله میکنند؛ چه اتفاقی میافتد؟ شورای عالی امنیت ملی مصوبهای میکند که هر آنچه آقای عراقچی تصمیم گرفته، مصوبه شورای عالی امنیت ملی است.
مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید به تایید رهبری برسد؛ اعضایش همه قوای نظامی و انتظامی و امنیتی و وزرا و رئیسجمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه هستند — یعنی همه نظام در شورای عالی امنیت ملی برای شرایط ویژه حضور پیدا میکنند تا امری را تصویب کنند. نتیجهاش را ما در اسنپبک در شورای امنیت دیدیم؛ وقتی آقای عراقچی پیشنهاداتی ارائه میکند که تصمیم اسنپبک به تعویق بیفتد، به او میگویند شما کی هستی که اختیاری از کسی نداری؛ شما نماینده حاکمیت نیستی، شما نماینده یک بخشی هستید — یعنی ما هنوز نتوانستهایم این تندروها را در کشور کنترل کنیم تا امروز شاهد این باشیم که اگر تصمیمی بخواهد گرفته شود بیگانگان به نماینده رسمی جمهوری اسلامی میگویند تو کی هستی و کجای کار هستی، برو با داداش بزرگترت بیا. این شده وضعیت ما در کشور.
ممکن است بگویید حتی اگر اینها میرفتند، اگر از قبل به آنها اختیاری داده نمیشد تصمیمی نمیگرفتند؛ نباید نگران باشید، چون اینها از خودشان اختیاری ندارند که بخواهند تصمیم بگیرند؛ و من هنوز هم فکر میکنم که باید در نشست مصر حضور پیدا میکردیم، زیرا این نوع اجلاسها و حضور سران کشورها خصوصاً منطقه برای آینده کشور ما در منطقه حتماً مهم است که ما حضور داشته باشیم و بتوانیم متناسب با آنچه رقم میخورد واکنش نشان دهیم و حتی مخالفت کنیم؛ قرار نبوده آنجا ما برویم و برای ما تصمیم بگیرند. بعضی میگویند برخی کشورها تحقیر شدهاند؛ وقتی ما میدانیم در آن جمع چه واکنشها و برخوردهایی ممکن است صورت بگیرد، میتوانستیم پیشدستی کنیم. مگر قرار بوده ما برویم آنجا و مورد تحقیر قرار بگیریم؟ اگر چنین دیدی هم داشتیم، باید برای خنثیکردن آن حضور پیدا میکردیم. ما موقع منافع محرومیم و موقع هزینه پیشگامیم. قبلاً میگفتند بعضیها مرغ عزا و عروسیاند، ولی ما فقط مرغ عزا هستیم.
آقای ظریف در روزهای اخیر صحبتهایی با آقای لاوروف داشتند و به هر حال تنشهایی هم بینشان ایجاد شد. ایشان اشاره کردند که برجام ۱۲ سال تحریمها را عقب انداخته است. این موضوع چیز عجیب و غریبی نیست؛ یعنی برجامی که نظام در زمان آقای روحانی تصمیم گرفت انجام شود و امضا شود، باعث شد این تحریمها عقب بیفتد و اسنپبک در حقیقت از قبل هم وجود داشت. منتقدهای زیادی هم به آقای ظریف حمله کردهاند و گفتهاند که او مقصر است و گویا تمام این تحریمها را جواد ظریف برای کشور آورده است.
به نظرم میرسد که هنر برجام این بود که ایران را از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج کرد و بر کسی پوشیده نیست. اگر برجام تصویب نمیشد، ما شاهد موفقیتهای اقتصادی و کاهش تورم در دوره اول آقای روحانی نبودیم و اگر آقای روحانی در دوره دومش رای میآورد، یکی از عوامل جدی آن، دستاورد برجام بود؛ این برای کسی پوشیده نیست.
آنهایی که مانع احیای مجدد برجام بودند، امروز هم نشان دادند که از اسنپبک خوشحال شدند و فرصتهای دور زدن تحریمها و کاسبیهایی که در این دوره انجام دادهاند و این فلاکت را بر کشور تحمیل کردهاند، ادامه دارد. سمبل این رفتارها هم خیلی پیچیده نیست و سمبل آن حرکتهای آقای بابک زنجانی است که با همان اتهامات، علیرغم اینکه منابع کشور را برنگرداند و محکوم به اعدام شد، دوباره همان مسیر را آغاز کرده و ادامه میدهد.
من لنگه کفش آقای ظریف را هم با ارزش میدانم؛ آقای ظریف که مدعی اصلاحطلبی نیست، یک شخصیت ملی بوده و در سیاست خارجی از شخصیتهای بینظیر و سرمایه ملی ما است. ارزش موی در واقع گندیده آقای ظریف بیش از کل روسیه است و من ترجیح میدهم او را بر روسیه و آقای پوتین و لاوروف. متأسفیم از روزی که ما سعی میکنیم جانب روسیه را بگیریم و شخصیتهای ملی و زحماتشان را نادیده بگیریم.
آقای امام، در خصوص قانون عفاف و حجاب که گویا مشکلات عدیدهای ایجاد کرده و اخیراً هم بحث بازگشت دوباره این قانون مطرح بوده، نظر شما چیست؟
به هر حال بحث حجاب امروز یکی از بحثهای چالشبرانگیز است، اما آنهایی که سعی میکنند ذهن جامعه را نسبت به حجاب منحرف کنند و همیشه با همین ابزار عدهای را تخریب میکنند، مقصرند. کسی منکر حجاب نیست؛ در واقع نباید اجباری باشد. رفتارها و روشهای غلط ما که حجاب را با برخوردهای قهرآمیز، انتظامی و امنیتی دنبال کردند، پس از چهار دهه این موضوع را به یک چالش جدی میان جامعه و حکومت تبدیل کرد و نهایتاً در ۱۴۰۱، رفتاری که توسط مردم رقم خورد، اساساً دیگر امکان بازگشت به آن چیزی که قبل از ۱۴۰۱ به عنوان حجاب مرسوم بود را غیرممکن کرد. قانونی که وضع کردند به تأیید همه مراجع رسمی کشور نرسید؛ بعضاً گفته شده آقای دکتر پزشکیان گفتند که این قانون قابل اجرا نیست. بله، پزشکیان به درستی گفتند، اما این در شورای عالی امنیت ملی مورد بررسی قرار گرفته و همه گفتند اگر میخواهید کشور را به هم بریزید و یک چالش جدید و بحرانی دیگر برای کشور رقم بزنید، این قانون را ابلاغ کنید. فقط دولت نیست؛ خود مجلس هم، صرفنظر از آن بلندگوهایی که سعی میکنند صدایشان را بلند کنند، اگر به این جمعبندی میرسید باید ابلاغ میکرد.
اصلاً دیدن به صلاح نیست و این ابلاغ نشد. باز هم برخی قوانین و مسؤولان یکعده در کشور برای خودشان تصمیم میگیرند، برخورد میکنند و پیامک میزنند؛ دوباره میخواهند گشت ارشاد راه بیندازند و اعلام کردهاند اخیراً که ۸۰ هزار نفر آموزش دیدهاند — با چه قانونی، با چه مصوبهای، با چه منابعی در این شرایط این کار را کردهاند؟ من فکر میکنم اینها دنبال یک جنگ شهری هستند؛ والا در این شرایط که همه میدانند و همه تصدیق میکنند، مگر میشود ۸۰ هزار نفر آموزشدیده را در سطح شهر مستقر کنید؟ اینها به نظرم پوششی است و میخواهند مردم را بیشتر ناامید کنند و، چون نزدیک انتخابات هم داریم میشویم، قصدشان این است که مردم دلزده شوند تا آنچه امروز موجب کاهش مشارکت شده، افزایش یابد و بتوانند با حضور یک اقلیت دیگر در صحنه، برنده باشند.
امروز که الحمدلله نزدیک انتخابات شوراها میشویم، کاملاً بیقانونی دارد موج میزند؛ از الان میبینیم که شعار «تهران دوستداشتنی» با تبلیغات آنچنانی از جیب مردم شروع شده و هیچ نظارتی نیست و بعید است کسی جلودار اینها شود، چون اینها خودشان تصمیم میگیرند و خودشان اجرا میکنند. این موضوع حجاب هم قطعاً و قطعاً به قبل بازنخواهد گشت و خوابی که اینها دیدهاند — اگر به دنبال حجاب هستند — تعبیر نخواهد شد، مگر اینکه به اسم حجاب و عفاف به دنبال رویارویی با مردم و جامعه باشند؛ که قطعاً هزینهای سنگین متوجه کشور، جامعه و آینده ایران خواهد بود و به نظر من چیز دیگری در پی نخواهد داشت.
آقای امام اگر پیشنهادی دارید خیلی خلاصه به دولت چهاردهم خصوصاً به دکتر مسعود پزشکیان خواهش میکنم بفرمایید.
آقای دکتر مسعود پزشکیان من ازشون عاجزانه درخواست میکنم که به عهدی که با مردم بستن در ایام انتخابات پایبند باشند و پس از یک سال به هر حال آنچه که به عنوان هدف پیش روی دولت دارند آنچه که به عنوان برنامه، رویکرد و هر آنچه که ایشون اسمشو میذاره برای عبور از این بحرانها بیاد به صراحت اعلام بکنه و آنچه که به عنوان وفاق ازش یاد میکنه اگر این در واقع کارگزارانش به وفاق پایبند هستند برای اجرای اون برنامه برای بازگشت به رای مردم برای خروج از این وضعیت اسفبار و فلاکت باری که ما باهاش مواجه هستیم بیان و عهد ببندند با دولت و اگر کسی حاضر نشد که به هر حال پای این عه خارج بشه. آقای من از شما خواهش میکنم به هر حال آنچه که پیش روی ما هستش دلسوزان و شایستگانی هستند که شما قرار بوده از ظرفیتشون استفاده کنید نه به نام وفاق اینها رو حذف کنبد.