به گزارش مخاطب۲۴، در چشمانداز پیچیده و همواره متغیر خاورمیانه، گمانهزنیها دربارهی انتصاب تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، از سوی دونالد ترامپ برای ادارهی غزه، بحثهای فراوانی را برانگیخته است. هرچند تا به امروز هیچگونه تاییدیهی رسمی در این باره منتشر نشده، اما صرف مطرح شدن چنین ایدهای، فرصتی برای واکاوی شخصیت، پیشینه و طرحهای احتمالی بلر برای این منطقه و همچنین بازخوانی دیدگاههای متفاوت فلسطینیان و جهان عرب نسبت به او فراهم میآورد.
آنتونی چارلز لینتون بلر، معروف به تونی بلر، یکی از تأثیرگذارترین و در عین حال جنجالیترین چهرههای سیاسی دهههای اخیر بریتانیا و جهان است. او که از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ به مدت ده سال رهبری حزب کارگر و سکان نخستوزیری بریتانیا را بر عهده داشت، با ارائهی ایدهی "راه سوم" و مدرنیزه کردن حزب کارگر، توانست به پیروزیهای چشمگیری دست یابد. دوران نخستوزیری او با اصلاحات داخلی گسترده در زمینههایی، چون بهداشت و آموزش و همچنین سیاست خارجی فعالانهای همراه بود.
با این حال، آنچه بیش از همه کارنامهی بلر را تحتالشعاع قرار داد، تصمیم او برای همراهی با دولت جورج دبلیو بوش در تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ بود. این تصمیم که بر پایهی اطلاعاتی نادرست مبنی بر وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق اتخاذ شد، انتقادات گستردهای را در داخل و خارج از بریتانیا به همراه داشت و بسیاری او را به فریب افکار عمومی و راهاندازی جنگی غیرقانونی متهم کردند. این لکهی تاریک در کارنامهی بلر، تا به امروز بر قضاوتها دربارهی او سایه افکنده است.
پس از کنارهگیری از قدرت، تونی بلر به عنوان نمایندهی ویژهی کمیتهی چهارجانبهی صلح خاورمیانه (کوارتت)، متشکل از سازمان ملل متحد، ایالات متحده، اتحادیهی اروپا و روسیه، منصوب شد. مأموریت او تسهیل مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطینیان و همچنین کمک به توسعهی اقتصادی و نهادسازی در فلسطین بود. او در این سِمَت که تا سال ۲۰۱۵ آن را بر عهده داشت، تلاشهای دیپلماتیک گستردهای را به کار بست، اما در نهایت نتوانست به پیشرفت چشمگیری در روند صلح دست یابد. منتقدان، او را به جانبداری از اسرائیل و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان متهم میکردند، در حالی که حامیانش معتقد بودند که او با درک واقعیتهای پیچیدهی منطقه، به دنبال راهحلهای عملی بود.
با توجه به سوابق و دیدگاههای تونی بلر، میتوان طرح احتمالی او برای غزه را ترکیبی از دو محور اصلی دانست: توسعهی اقتصادی و تأمین امنیت. بلر همواره بر این باور بوده است که بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی مردم فلسطین، میتواند به کاهش تنشها و ایجاد زمینهای برای صلح پایدار کمک کند. در دوران نمایندگی کوارتت نیز، او تلاشهای زیادی را برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی و اجرای پروژههای زیربنایی در کرانهی باختری و غزه به کار بست.
از این رو، به احتمال زیاد، طرح بلر برای غزه شامل اقداماتی، چون بازسازی زیرساختهای ویرانشده در جنگ، ایجاد مناطق آزاد تجاری، تسهیل صادرات و واردات، و تشویق سرمایهگذاریهای بینالمللی خواهد بود. او ممکن است تلاش کند تا با استفاده از نفوذ خود در میان کشورهای ثروتمند عربی و غربی، منابع مالی لازم برای اجرای این پروژهها را تأمین کند.
در کنار توسعهی اقتصادی، امنیت یکی دیگر از دغدغههای اصلی بلر خواهد بود. او به خوبی میداند که بدون تأمین امنیت اسرائیل، هیچ طرحی برای غزه به موفقیت نخواهد رسید. از این رو، طرح او به احتمال زیاد شامل اقداماتی برای خلع سلاح گروههای شبهنظامی در غزه، تقویت نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین، و ایجاد یک سازوکار امنیتی با نظارت بینالمللی خواهد بود. بلر ممکن است تلاش کند تا با ارائهی تضمینهای امنیتی به اسرائیل، رضایت این رژیم را برای کاهش محاصرهی غزه و تسهیل بازسازی آن جلب کند.
نگاه فلسطینیان و مردم کشورهای عربی به تونی بلر، عمدتاً منفی و آمیخته با بیاعتمادی است. این دیدگاه ریشه در عوامل متعددی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
نقش او در جنگ عراق: تصمیم بلر برای همراهی با آمریکا در تهاجم به عراق، در جهان عرب به عنوان اقدامی امپریالیستی و ضداسلامی تلقی شد. بسیاری از مردم منطقه، او را مسئول بیثباتی و خشونتهای پس از جنگ در عراق میدانند و این امر، اعتبار او را به شدت خدشهدار کرده است.
جانبداری از اسرائیل: در طول دوران نخستوزیری و پس از آن، تونی بلر همواره روابط نزدیکی با رهبران اسرائیل داشته و در بسیاری از موارد، از سیاستهای این رژیم در قبال فلسطینیان حمایت کرده است. این امر باعث شده تا بسیاری از فلسطینیان و اعراب، او را فردی بیطرف ندانند و معتقد باشند که او در هرگونه میانجیگری، منافع اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.
عملکرد ضعیف در کوارتت: دوران هشت سالهی نمایندگی بلر در کوارتت، با هیچگونه پیشرفت ملموسی در روند صلح همراه نبود. در این دوره، شهرکسازیهای اسرائیل در کرانهی باختری گسترش یافت، محاصرهی غزه تشدید شد و مذاکرات صلح به بنبست کامل رسید. بسیاری از فلسطینیان، بلر را در این ناکامی مقصر میدانند و معتقدند که او نتوانسته یا نخواسته است تا فشار لازم را بر اسرائیل برای توقف اقدامات یکجانبهاش وارد کند.
اسلامهراسی: برخی از اظهارنظرهای تونی بلر دربارهی اسلام و تروریسم، در جهان عرب با انتقاداتی مواجه شده و به او اتهام اسلامهراسی زده شده است. هرچند او همواره تلاش کرده تا میان اسلام و افراطگرایی تمایز قائل شود، اما برخی از سخنان او، به این تصور دامن زده است که او دیدگاهی منفی نسبت به اسلام و مسلمانان دارد.
با توجه به این پیشینهی منفی، انتصاب احتمالی تونی بلر برای ادارهی غزه، با مخالفت گستردهی فلسطینیان و افکار عمومی جهان عرب مواجه خواهد شد. بسیاری او را فردی فاقد صلاحیت و اعتبار برای ایفای چنین نقشی میدانند و معتقدند که حضور او، تنها به تشدید بحران و پیچیدهتر شدن اوضاع منجر خواهد شد.
با توجه به آنچه گفته شد، پاسخ به این پرسش که آیا تونی بلر میتواند صلح و ثبات را به منطقه بیاورد، بسیار دشوار است. از یک سو، او از تجربهی دیپلماتیک گسترده، نفوذ بینالمللی و روابط نزدیکی با بازیگران کلیدی منطقه، از جمله اسرائیل و برخی از کشورهای عربی، برخوردار است. این ویژگیها میتواند به او در پیشبرد طرحهایش و جلب حمایتهای لازم کمک کند.
با این حال، از سوی دیگر، بیاعتمادی عمیق فلسطینیان و جهان عرب به او، مانع بزرگی بر سر راه موفقیت او خواهد بود. بدون همکاری و همراهی فلسطینیان، هیچ طرحی برای غزه به سرانجام نخواهد رسید. علاوه بر این، پیچیدگیهای ذاتی بحران غزه، از جمله اختلافات داخلی میان گروههای فلسطینی، ادامهی محاصرهی اسرائیل و دخالتهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، چالشهای عظیمی را پیش روی هرگونه میانجیگری قرار میدهد.
در نهایت، موفقیت یا شکست تونی بلر در این مأموریت احتمالی، به عوامل متعددی بستگی خواهد داشت، از جمله:
میزان اختیارات و استقلال عمل او: اگر او صرفاً مجری سیاستهای آمریکا و اسرائیل باشد، شانس موفقیت او بسیار اندک خواهد بود. اما اگر از استقلال عمل کافی برای ارائهی راهحلهای خلاقانه و متوازن برخوردار باشد، ممکن است بتواند به پیشرفتهایی دست یابد.
میزان حمایت بینالمللی: موفقیت طرح بلر، نیازمند حمایت قاطع جامعهی بینالمللی، به ویژه اتحادیهی اروپا، سازمان ملل و کشورهای عربی است.
میزان همکاری طرفین درگیر: در نهایت، هیچ طرحی بدون ارادهی سیاسی و همکاری واقعی اسرائیل و فلسطینیان به نتیجه نخواهد رسید.
یکی از گمانهزنیهای مطرح دربارهی انتصاب احتمالی تونی بلر، نقش روابط نزدیک او با اسرائیل و اطرافیان دونالد ترامپ در این انتخاب است. بلر همواره روابط گرمی با رهبران اسرائیل، از جمله بنیامین نتانیاهو، داشته و از حامیان سرسخت امنیت این رژیم بوده است. این امر میتواند از دید دولت ترامپ، که خود از حامیان پروپاقرص اسرائیل است، یک مزیت بزرگ محسوب شود.
علاوه بر این، بلر روابط نزدیکی با برخی از چهرههای کلیدی در حلقهی اطرافیان ترامپ، از جمله جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد او، دارد. کوشنر که خود طراح اصلی "معاملهی قرن" بود، ممکن است بلر را فردی مناسب برای پیشبرد اهداف این طرح در غزه بداند.
با این حال، باید توجه داشت که این روابط نزدیک، همانطور که میتواند یک مزیت باشد، میتواند یک نقطهی ضعف بزرگ نیز محسوب شود. از دید فلسطینیان و جهان عرب، این روابط تاییدی بر جانبداری بلر از اسرائیل و عدم بیطرفی اوست و این امر، پذیرش او را به عنوان یک میانجی صادق، بسیار دشوار خواهد کرد.
در مجموع، انتصاب احتمالی تونی بلر برای ادارهی غزه، یک شمشیر دولبه است. از یک سو، تجربهی دیپلماتیک و نفوذ بینالمللی او میتواند یک سرمایهی ارزشمند برای حل بحران غزه باشد. اما از سوی دیگر، پیشینهی منفی او در جهان عرب و بیاعتمادی عمیق فلسطینیان به او، چالشی بزرگ بر سر راه موفقیت او خواهد بود.
آیندهی غزه و سرنوشت مردم آن، در هالهای از ابهام قرار دارد. آیا تونی بلر، با تمام نقاط قوت و ضعفش، میتواند نوری در این تاریکی بتاباند و راهی به سوی صلح و ثبات بگشاید؟ یا اینکه حضور او، تنها به تشدید بحران و تعمیق زخمهای کهنه منجر خواهد شد؟ پاسخ به این پرسشها، در گرو تحولات آینده و تصمیماتی است که در راهروهای قدرت در واشنگتن، تلآویو، رامالله و پایتختهای عربی اتخاذ خواهد شد. اما آنچه مسلم است، این است که مسیر پیش رو، مسیری پر از سنگلاخ و ابهام خواهد بود و هرگونه اشتباه در آن، میتواند پیامدهای فاجعهباری برای منطقه به همراه داشته باشد.