مخاطب۲۴، محمود ابراهیمی توچائی - دکتری اندیشه سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی در خصوص وضعیت نظام آموزشی ایران نوشت:
پنج مدال طلای انفرادی و عنوان «طلاییترین تیم جهان» در المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک ۲۰۲۵ بمبئی، دستاوردی خیرهکننده برای تیم ایران بود که بار دیگر تواناییهای استثنایی دانشآموزان ایرانی را به نمایش گذاشت. این موفقیت که توسط دانشآموزانی، چون حسین سلطانی، هیربد فودازی، حسین معصومی، ارشیا میرشمسی کاخکی و علی نادری لردجانی رقم خورد، نهتنها افتخاری ملی است؛ بلکه پرسشهایی اساسی درباره نظام آموزشی ایران مطرح میکند. چگونه کشوری که در ارزیابیهای بینالمللی مانند PISA جایگاه پایینی دارد و معدل عمومی دانشآموزانش کاهش یافته، میتواند چنین نخبگانی پرورش دهد؟ این تناقض ظاهری، فرصتی برای تحلیل نظام آموزشی ایران با تمرکز بر شکاف بین دو جریان نخبهپروری و آموزش عمومی؛ و نقد چالشهای ساختاری، فراهم میآورد.
نظام آموزشی ایران ترکیبی از رویکرد سنتی معلممحور و مدل نخبهپرور است. در بخش آموزش عمومی، برنامه درسی متمرکز، امتحانات استاندارد مانند کنکور و تأکید بر حفظ مطالب، محوریت دارد. این ساختار که ریشه در مدلهای سنتی دارد، برای آموزش انبوه طراحی شده، اما اغلب خلاقیت و تفکر انتقادی را محدود میکند در مقابل، نظام نخبهپروری از طریق آزمونهای رقابتی و برنامههای ویژه مانند المپیادهای علمی و مدارس استعدادهای درخشان، استعدادهای برجسته را شناسایی و پرورش میدهد. موفقیتهای المپیادی ایران گواه این مدعاست: تیم المپیاد نجوم در سالهای ۲۰۲۲، ۲۰۲۳ و ۲۰۲۵ به ترتیب ۹ مدال طلا و یک نقره، ۳ طلا و ۲ نقره، و ۵ طلا کسب کرده است. این دستاوردها نشاندهنده عمق استعدادهای ایرانی و اثربخشی سیستم نخبهپروری در پرورش اقلیت نخبه است.
بااینحال، آموزش عمومی ایران با چالشهای عمیقی مواجه است. ارزیابی PISA در سال ۲۰۱۸ نشان داد که بیش از یکسوم دانشآموزان ایرانی به حداقلهای سواد پایه در علوم، ریاضی و خواندن نمیرسند، و جایگاه ایران حدود ۵۰ پله پایینتر از میانگین جهانی بود. دادههای وزارت آموزشوپرورش نیز از کاهش میانگین نمرات دروس اصلی در مقطع متوسطه دوم از ۱۲.۵ در سال ۱۳۹۸ به ۱۱.۲ در سال ۱۴۰۳ حکایت دارد. این افت عملکرد ریشه در نابرابری طبقاتی دارد: حدود ۸۵٪ دانشآموزان در مدارس دولتی عادی با کلاسهای شلوغ و امکانات محدود تحصیل میکنند، در حالی که مدارس غیرانتفاعی و خاص با شهریههای بالا (تا ۱۵۰ میلیون تومان در سال) به اقلیت مرفه اختصاص دارند. بیش از ۸۰٪ رتبههای برتر کنکور و المپیادها از این مدارس برخوردار هستند که نشاندهنده شکاف عمیق طبقاتی در دسترسی به فرصتهای آموزشی است.
بودجه ناکافی آموزشوپرورش عامل دیگری است. در سال ۱۴۰۳، بودجه این وزارتخانه حدود ۲۷۸ هزار میلیارد تومان بود که کمتر از ۱۰٪ بودجه کل کشور را تشکیل میدهد. بخش عمده این بودجه صرف هزینههای جاری مانند حقوق معلمان میشود و سهم ناچیزی به نوسازی مدارس یا بهبود عدالت آموزشی اختصاص مییابد. تمرکز بیش از حد نظام آموزشی بر آزمونهای رقابتی مانند کنکور نیز یادگیری را به حفظمحوری و رقابتهای استرسزا تقلیل داده است. این رویکرد نهتنها خلاقیت را سرکوب میکند؛ بلکه کنکور را به ابزاری برای تثبیت نابرابری طبقاتی تبدیل کرده؛ زیرا دانشآموزان مرفه با دسترسی به کلاسهای کنکور گرانقیمت شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
نظام نخبهپروری ایران، هرچند در پرورش استعدادهای خاص موفق بوده، از منظر تحلیلی کاستیهای جدی دارد. این نظام به اقلیت محدودی از دانشآموزان، عمدتاً از مدارس خاص، خدمت میکند و به بهبود کیفیت آموزش عمومی منجر نشده است. تمرکز بیش از حد بر رقابتهای آزمونمحور، مانند المپیادها و کنکور، به جای پرورش خلاقیت و مهارتهای حل مسئله، یادگیری عمیق را تضعیف میکند و سلامت روان دانشآموزان را تهدید میکند. نبود زیرساختهای پژوهشی و فرصتهای شغلی مناسب نیز باعث شده بسیاری از نخبگان کشور را ترک کنند. گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که بیش از ۶۰٪ مدالآوران المپیادهای علمی طی دهه گذشته مهاجرت کردهاند. این پدیده، سرمایهگذاری در نخبهپروری را به «صادرات پرهزینه» تبدیل کرده، زیرا کشور از نتایج بلندمدت این استعدادها بیبهره میماند.
اصلاح این چالشها نیازمند بازنگری ساختاری است. افزایش بودجه آموزشوپرورش و تخصیص هدفمند آن به بهبود زیرساختهای مدارس دولتی، بهویژه در مناطق محروم، میتواند شکاف طبقاتی را کاهش دهد. بازنگری برنامه درسی با تأکید بر مهارتهای قرن بیستویکم مانند تفکر انتقادی و حل مسئله، یادگیری را معنادارتر میکند. گسترش برنامههای شناسایی استعداد در مناطق محروم و ارائه بورسیههای تحصیلی، عدالت آموزشی را تقویت خواهد کرد. کاهش تمرکز بر کنکور و جایگزینی آن با ارزیابیهای مبتنی بر شایستگی و پروژههای عملی، فشار روانی را کاهش میدهد. ایجاد زیرساختهای پژوهشی و فرصتهای شغلی برای نخبگان نیز از فرار مغزها جلوگیری خواهد کرد.
موفقیت تیم المپیاد نجوم ایران گواهی بر استعدادهای بینظیر نسل جوان است، اما این درخشش نباید ما را از واقعیتهای تلخ آموزش عمومی غافل کند. نظام آموزشی ایران دوپاره است: قلههای درخشان نخبگان و درههای تاریک آموزش عمومی. برای تبدیل این قلهها به فلاتی گسترده که همه دانشآموزان را در بر بگیرد، تعهد ملی به عدالت آموزشی ضروری است.
منابع
۱. International Olympiad on Astronomy and Astrophysics. (۲۰۲۵). Results of the ۱۸th IOAA ۲۰۲۵. Retrieved from http://www.ioaastrophysics.org
۲. Organisation for Economic Co-operation and Development. (۲۰۱۹). PISA ۲۰۱۸ results (Volume I): What students know and can do. OECD Publishing. https://doi.org/۱۰.۱۷۸۷/۵f۰۷c۷۵۴-en
۳. مرکز آمار ایران. (۱۴۰۲). گزارش مهاجرت نیروی انسانی متخصص در ایران: ۱۳۹۰-۱۴۰۰. تهران: مرکز آمار ایران.
۴. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی. (۱۴۰۲). تحلیل وضعیت نظام آموزشی ایران: چالشها و فرصتها. تهران: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
۵. سازمان برنامه و بودجه. (۱۴۰۳). لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ کل کشور. تهران: سازمان برنامه و بودجه.
۶. وزارت آموزشوپرورش. (۱۴۰۳). گزارش عملکرد سالانه نظام آموزش عمومی: ۱۴۰۲-۱۴۰۳. تهران: وزارت آموزشوپرورش.