مخاطب ۲۴، دونالد ترامپ از همان ابتدای ورود به عرصه سیاست مهاجرت و مهاجرستیزی را را به عنوان یکی از ستونهای اصلی گفتمان انتخاباتی خود برگزید؛ او برخلاف بسیاری از سیاستمداران جمهوریخواه که با زبان محافظهکارانه و غیرمستقیم درباره این موضوع سخن میگفتند بیپرده و با ادبیاتی تند مهاجرت را ریشه مشکلات اقتصادی، امنیتی و اجتماعی آمریکا معرفی کرد. همین نگاه صریح و جنجالی باعث شد که مهاجران از یک موضوع فنی و اداری به محور اصلی مباحث سیاسی و انتخاباتی در ایالات متحده تبدیل شوند
دولت نخست ترامپ (۲۰۱۷–۲۰۲۱) بهنوعی آزمایشگاه اجرای سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی بود؛ دیوار مرزی با مکزیک که شاید معروفترین و شکستخورده ترین وعده او بود بهطور کامل ساخته نشد، اما فراتر از دیوار، ترامپ مجموعهای از سیاستهای محدودکننده را به اجرا گذاشت که همواره محل جدالهای سیاسی و قضایی بود؛ فرمان منع ورود اتباع برخی کشورهای عمدتاً مسلمان(از جمله ایران) که به فرمان منع سفر مشهور شد نمونهای از این رویکرد بود.
سیاست «تحمل صفر» (Zero Tolerance) نیز که به جدایی کودکان مهاجراز والدینشان در مرزها انجامید، یکی از جنجالیترین تصمیمات ترامپ بود و انتقادهای گستردهای را در داخل و خارج از آمریکا برانگیخت. در کنار این موارد، او بودجهها و ظرفیتهای اداری اداره مهاجرت و خدمات شهروندی (USCIS) را به سمت محدودسازی مسیرهای قانونی مهاجرت اعم از افزایش سختگیری در صدور ویزا و تا کاهش سهمیه پناهندگان هدایت کرد. به بیان دیگر ترامپ نه فقط بر مهاجرت غیرقانونی بلکه بر مهاجرت قانونی نیز تیغ محدودیت کشید. این سیاستها در مجموع تصویری از او بهعنوان سختگیرترین رئیسجمهور آمریکا در حوزه مهاجرت بر جای گذاشت.
وقتی ترامپ در سال ۲۰۲۴ بار دیگر پا به عرصه رقابت گذاشت، مهاجرت همچنان دستمایه اصلی کارزار انتخاباتیاش بود. این بار او وعدههایی حتی فراتر از دوره اول داد: اخراج گسترده مهاجران غیرقانونی، استقرار نیروهای نظامی در مرز، پایان دادن به «حق تولد» (Birthright Citizenship) برای فرزندان مهاجران غیرقانونی، و اعمال محدودیتهای تازه بر ویزاهای کاری و تحصیلی. ترامپ مهاجرت را نه فقط یک مسئله مرزی که تهدیدی علیه هویت آمریکایی و امنیت ملی معرفی کرد. او در سخنرانیهای خود، مهاجران غیرقانونی را عامل افزایش جرم و جنایت، کاهش دستمزدها و حتی تهدیدی برای سلامت جامعه دانست. چنین روایتی هرچند از سوی بسیاری از رسانهها و کارشناسان به عنوان اغراق و حتی فریبکارانه نقد شد اما در فضای افکار عمومی آمریکا بهویژه در ایالتهای مرزی(مانند تگزاس) و میان اقشارسفیدپوست طبقه کارگر خریدار پیدا نمود.
اکنون و پس از قریب به یکسال که از دولت ترامپ میگذرد به نظر میرسد وی قصد دارد برخی از رادیکالترین وعدههای خود را محقق سازد. او تیمی از مشاوران و مقامات را گرد آورده که عموماً سابقه سختگیری شدید در موضوع مهاجرت دارند، گزارشهای رسانهای نشان میدهد که دولت جدید در حال اجرای یک کارزار اخراج بیسابقه است؛ کارزاری که بناست میلیونها مهاجرغیرقانونی را هدف قرار دهد.
این اقدام احتمالاً نیازمند همکاری دستگاههای مختلف، از وزارت امنیت داخلی گرفته تا پلیسهای محلی، خواهد بود و در عمل به معنای تغییر جدی در سیاست داخلی ایالات متحده است. از سوی دیگر، محدودسازی ویزاهای تحصیلی و کاری میتواند پیامدهای مستقیمی بر اقتصاد آمریکا داشته باشد، چرا که بسیاری از صنایع و دانشگاهها به حضور نیروهای متخصص خارجی وابستهاند.
با وجود اختیارات وسیع رئیسجمهور در حوزه مهاجرت، سیاستهای ترامپ با مقاومت جدی از سوی کنگره، دادگاهها و حتی دولتهای ایالتی مواجه خواهد شد. تجربه دوره اول نشان داده که فرمانهای اجرایی او میتوانند با شکایتهای حقوقی ماهها یا سالها در دادگاه معطل بمانند و از سوی دیگر دموکراتها و بخشی از جمهوریخواهان نیز مهاجرت را فرصتی برای بازسازی اقتصاد و جمعیت آمریکا میدانند و با سیاستهای بیش از حد سختگیرانه مخالفاند، به همین دلیل، میتوان انتظار داشت که سالهای پیشرو شاهد یکی از شدیدترین منازعات سیاسی تاریخ آمریکا بر سر مسئله مهاجرت باشد؛ منازعهای که فراتر از سیاست، آینده اجتماعی و فرهنگی ایالات متحده را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
این سیاست ها صرفاً مسئلهای داخلی نیست، بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، خاورمیانه و آسیا که بخش عمده مهاجران به آمریکا را تأمین میکنند تحتتأثیر مستقیم این سیاستها قرار خواهند گرفت. روابط آمریکا با همسایگانی، چون مکزیک و گواتمالا بار دیگر در معرض تنش قرارمیگیرند و همچنین احتمال افزایش بحرانهای انسانی در مرزها از جمله اردوگاههای موقت و برخوردهای خشونتآمیز بسیار بالاست.
همچنین رویکرد سختگیرانه ترامپ میتواند پیامدهای ژئوپلیتیک نیز داشته باشد. تصویری که او از آمریکا بهعنوان کشوری «بسته و غیرمهماننواز» ارائه میدهد، ممکن است به کاهش قدرت نرم این کشور بینجامد. در دنیایی که رقابت قدرتهای بزرگ بر سر جذب استعدادها و نخبگان علمی شدت گرفته، محدودیتهای تازه میتواند به ضرر موقعیت آمریکا و پیروزی رقیب مستقیم او یعنی چی منجر شود.
آنچه امروز در آمریکا میبینیم، صرفاً سیاستهای یک رئیسجمهور نیست؛ بلکه تقابل دو روایت ریشهدار است. از یک سو، روایتی که مهاجرت را تهدیدی علیه هویت و امنیت ملی میبیند و از سوی دیگر، روایتی که مهاجرت را موتور محرک اقتصاد و تنوع فرهنگی میداند. ترامپ با صدای بلند نماینده روایت نخست است و طرفدارانش باور دارند که تنها با محدودسازی شدید میتوان از آمریکای قوی محافظت کرد. در مقابل مخالفان او معتقدند چنین سیاستهایی آمریکا را از درون فرسوده و از بیرون منزوی خواهد کرد.
مسئله مهاجرت در این کشور شاید هیچگاه پایانی قطعی نداشته باشد؛ چرا که این کشور از بدو تأسیس بر پایه مهاجرت شکل گرفته و همواره با این پرسش هویتی دستوپنجه نرم کرده است. اما بیتردید، سیاستهای ترامپ نقطه عطفی در این منازعه تاریخی است. بازگشت او به قدرت فرصتی برای حامیانش و تهدیدی برای مخالفانش است و در هر حال، مهاجرت همچنان در کانون سیاست و جامعه آمریکا باقی خواهد ماند.