سازمان امور مالیاتی، به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد ایران، نقش حیاتی در تأمین منابع مالی دولت و اجرای سیاستهای اقتصادی دارد. این سازمان نه تنها مسئول جمع آوری مالیات، بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی، شفافیت اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار عمل میکند. با این حال، ادامه حضور مدیران کم تجربه و غیرمتخصص در رأس این سازمان، نه تنها به کاهش شدید تاب آوری و انگیزه کارکنان حرفهای منجر شده، بلکه کارایی و اثربخشی آنان را به نحو بارزی تنزل داده است.
اکنون زمان آن فرا رسیده که دولت چهاردهم با انتخاب مدیری توانمند، متعهد و همسو با اهداف دولت جدید، مسیر اصلاح را آغاز کند. سابقه قبلی ریاست فعلی سازمان امور مالیاتی، که از نزدیکان وزیر اقتصاد دولت سیزدهم است منحصر به یک سال و نیم معاونت در وزارت اقتصاد و فعالیت در مرکز پژوهشهای مجلس بوده است. توجیه دلایل چگونگی انتصاب فردی با این سوابق و بدون هیچگونه آشنایی با فرآیندها و شاکله نظام مالیاتی به ریاست سازمانی با این اهمیت، بر عهده مسئولان دولت سیزدهم میباشد، اما ادامه حضور چنین مدیرانی در دولت جدید، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که آیا قرار نیست تغییر معناداری در مدیریت اقتصادی کشور همگام با خواستههای پایگاه رأی رئیس جمهور منتخب رخ دهد؟
این در حالی است که برخی از تصمیمگیریهای اخیر مدیران ارشد سازمان، مانند تغییر و تعویق مکرر مواعید قانونی از جمله تمدید چند ماهه مهلت ارسال اظهارنامههای مالیاتی، ضمن مغایرت با انضباط مالی دولت و سلب برنامه ریزی برای تحقق درآمدهای مالیاتی، موجب سردرگمی در بین مؤدیان و ماموران مالیاتی شده و این شائبه را تقویت کرده است که این تصمیمات نه به دلیل ملاحظات فنی، بلکه به عنوان سپری برای حفظ موقت مدیران فعلی میباشد. پرسش اساسی این است که آیا واقعاً نیاز مودیان دلیل این تعویقهاست، یا اینکه میخواهند تغییرات مدیریتی را با این بهانهها به تأخیر بیندازند؟
برای خروج از این وضعیت بحرانی و برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر به روند وصول مالیات و ایجاد چشم انداز روشن تحول و نوآوری در این سازمان، انتظار میرود رئیس جدید سازمان امور مالیاتی واجد شرایط زیر باشد:
۱. از درون سازمان مالیاتی باشد: فردی که سالها در بدنه مالیاتی خدمت کرده و با چالشهای آن آشناست، بسیار موفقتر از یک مدیر بیگانه با سیستم عمل خواهد کرد.
۲. از مدیران سابق نباشد: مدیران قدیمی که قبلاً در آزمون مدیریت مردود شدهاند، ایدههای نوینی برای بهبود سازمان ندارند. باید به سراغ چهرههای جدیدی رفت که انگیزه و برنامهریزی بهتری دارند.
۳. همسو با دولت جدید باشد: سازمان مالیاتی باید در راستای سیاستهای اقتصادی دولت چهاردهم حرکت کند، نه اینکه همچنان در چارچوب تفکرات دولت قبل باقی بماند.
۴. ارتباط مؤثر با مقامات دولتی داشته باشد: رئیس سازمان مالیاتی باید بتواند با وزارت اقتصاد و دیگر نهادهای مرتبط تعامل سازنده داشته باشد تا تصمیمات هماهنگ و سریعتری اتخاذ شود.
سخن پایانی: زمان تصمیمگیری فرا رسیده است
سازمان مالیاتی دیگر نمیتواند در حالت تعلیق باقی بماند. ادامه روند فعلی به معنای تداوم ناکارآمدی، کاهش درآمدهای مالیاتی و تضعیف روحیه کارکنان است. از وزیر اقتصاد انتظار میرود با انتخاب مدیری شایسته چراغ تحول و شکوفایی در نظام مالیاتی را روشن کند. در این صورت سازمان مالیاتی بار دیگر به قلب تپنده اقتصاد ایران تبدیل شود.
مرتضی بهنام