مخاطب۲۴- با وجود اینکه دولت فرانسه مواضع نهچندان دوستانهای را برابر حمله اسرائیل به ایران داشت، اما شهروندان این کشور دلسوزانه نگران وضعیت ایرانیها هستند. ساکنان فرانسه چه ایرانیها و چه فرانسوی، از همان لحظههای اولی که اسرائیل به ایران حمله کرد، اخبار را با جدیت و البته نگرانی، پیگیری میکردند. با این حال برخلاف ایرانیان مقیم فرانسه که از این اقدام شوکه شده بودند، فرانسویها به دو دلیل از این حمله چندان متعجب نشدند.
قلب واقعیت توسط رسانههای غربی
فرانسویها معمولاً بعد از پایان ساعت کارشان در کافهها دور هم جمع میشوند، با هم خوش و بش میکنند و اخبار روز کشور و دنیا را با یکدیگر مبادله و در موردشان بحث و صحبت میکنند. در میانه حرفهایشان که اکثرا از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا میشود، میتوان دریافت که چرا آنها شوک نشده بودند. آنها با تلقین اخبار رسانهای بر این باور هستند که ایران به بمب هستهای دست یافته و همین امر، دلیلی برای حمله نتانیاهو بوده است.
از سوی دیگر رسانههای فرانسه از همان ابتدای این حمله (گرچه زمان آن مصادف با تعطیلات آخر هفته آنان شده بود) برنامههای تلویزیونی ویژهای را با محوریت این جنگ تدارک دیده بودند که همچنان نیز ادامه دارد. یکی از جذابترین برنامههای تلویزیونی برای مردم فرانسه «مناظره»هایی است که به فراخور زمان با حضور مخالف و موافقان متعدد از شبکههای متنوع این کشور پخش میشود.
فرانسویها طی دو سال گذشته بحثهای زیادی در همین «مناظره»ها درباره نسلکشی اسرائیل در غزه داشتهاند و با شیوه کار بنیامین نتانیاهو به خوبی آشنا هستند. برای نمونه در Le Havre یکی از شهرهای استان نرماندی در شمال فرانسه به طور مرتب هر شنبه تظاهراتی علیه نسلکشی اسرائیل در غزه برگزار شده است.
تلاش برای اسکان ایرانیان گرفتار
فرانسویها حملات اسرائیل را محکوم میکرده و میکنند. در عین حال نخستین پرسش فرانسویها وقتی که متوجه میشدند ایرانی هستی، معمولاً این سؤال بود «از اینکه اسرائیل به ایران حمله کرده، چه حالی داری؟!» و تازه این بهانهای میشد برای یک بحث در همان کافههایی که بعدازظهرها محل گفتوگوهای مختلف است. اینجا بود که ایرانیها اکثرا تأکید میکردند که در این جنگ نابرابر، مردم بیگناه ایران در حال کشته شدن توسط اسرائیل هستند و این ناشی از ماجراجویی نتانیاهو است.
از سوی دیگر حال و هوای این ۱۲ روز در فرانسه، تلاشهای فراوان ایرانیها برای همکاری با هموطنانی بود که از ایران برای سفر به اروپا آمده و به دلیل لغو پروازها و اتمام برنامه سفرشان گرفتار شده بودند. پیدا کردن مکانی برای اقامت ایرانیان آن هم در آپارتمانهای فرانسوی که بسیار نقلی و کوچک است و با فضاهای زندگی ایرانی اصلاً شباهتی ندارد، کار سادهای نبوده و نیست ولی ایرانیان مقیم فرانسه به ویژه ساکنان پاریس از طریق اینستاگرام و ارتباطاتی که داشتند مرتب این سؤال را از هم میپرسیدند که چه کسی و به اندازه چند نفر امکان پذیرایی در حد اقامت در خانهاش را دارد تا بتوانند مسافران ایرانی که هتلهایشان را هم تحویل داده بودند یا صرفاً به اندازه سفرشان پول با خود به همراه داشتند و نمیتوانستند مجدداً هتل بگیرند را همراهی و حمایت کنند.
نگران یگانه خواهر
با توجه به اختلاف یک و نیم ساعتی زمانی بین ایران و فرانسه در نیمه نخست، نخستین حملههای اسرائیل همزمان با بامداد آخرین روز کاری فرانسه بود لذا همانطور که روز جمعه ایرانیها در شوک به سر میبردند و نمیدانستند واقعاً جنگ شده یا حملات پراکنده و محدودی رخ داده، ایرانیهای مقیم فرانسه هم بهتزده شده بودند. «آرمان» یکی از آنها که باور نمیکرد جنگ شده، میگوید: «منتظر ادامه مذاکرههای ایران و آمریکا بودم که قرار بود روز یکشنبه برگزار شود. هر چیزی به ذهنم میرسید جز اینکه جنگ شود.»
با سپری شدن روز جمعه، تعطیلات آخر هفته اروپاییها آغاز شد. این میتوانست بد باشد چرا که معمولاً تعطیلی ایران و تعطیلی سایر نقاط جهان همواره سبب شده چیزی حدود ۴ روز ارتباط بین ایران و جهان مختل شود. در عین حال جمعهشب، بسیاری از شهروندان، چون روز شنبه تعطیل بودند، بیدار بوده و اخبار ایران را رصد میکردند و از کم و کیف ماجرا خبردار شدند.
اینگونه بود که شبزندهداری ایرانیان فرانسه از بامداد شنبه ۲۴ خرداد آغاز شد. در ۴۸ ساعت اول که هنوز امکان برقراری تماس با ایران وجود داشت، ایرانیهای مقیم فرانسه در حالیکه از این حمله شوکزده بودند، خوشحالی اندکی داشتند که میتوانند از عزیزانشان خبر بگیرند مخصوصاً آنها که خانوادهشان در تهران، اصفهان و تبریز ساکن بود.
طیفهای مختلف ایرانیها در فرانسه
«بهشید» از ایرانیانی است که بیش از ۱۵ سال است در فرانسه زندگی میکند. او تنها نیست و خواهرانش هم در این مدت به این کشور مهاجرت کردهاند. تنها عضو خانواده آنها پدر ۸۲ سالهشان است که در تهران مانده. وقتی روز دوشنبه یعنی سومین روز جنگ، هشدار تخلیه تهران منتشر شد، بهشید و خواهرانش حکم اسپند روی آتش را داشتند.
خودش میگوید: «مثل مرغ سر کنده شده بودم. نمیدانستم چطور پدرم را راضی کنم از تهران خارج شود؟ تازه این چالش هم وجود داشت که بعدش به کجا برود؟ پیدا کردن اینکه کسی بتواند در این بلبشو یک مرد ۸۲ ساله را هم با خود ببرد، عملاً کار غیرممکنی به نظر میرسید.»
او میگوید: «پدرم پایش را کرده بود توی یک کفش که جایی نمیروم. وقتی اینترنت کاملاً قطع شد، عملاً نفسهایمان در سینه حبس شد؛ چون حتی نمیتوانستیم حالش را بپرسیم. به نظرم اینکه زیر بمب و موشک باشی چیز وحشتناکی است، اما اینکه در یک چاردیواری در یک کشور دیگر حبس شده باشی و نتوانی برای پدرت یا عزیزی از خانوادهات کاری کنی، دردی کمتر از ماندن زیر بمبارانها ندارد.»
«صدرا» هم یکی از ایرانیانی است که در جنوب فرانسه دانشجو است. او یک خواهر در ایران دارد. میگوید: «وقتی هشدار تخلیه تهران را دادند، به سرم زد که برای نجات خواهرم و اینکه تنها نباشد بروم ترکیه و از مرز زمینی وارد ایران شوم. میخواستم این کار را بکنم. اینترنت هم قطع شده بود.
خواهرم بعد از سه روز از طریق یک تماس به من خبر داد که به کمک یک دوست از تهران به دماوند رفته است. به من گفت بیایی دو نفرمان آسیب میبینیم. حداقل تو میتوانی از فرانسه برایم کمک مالی بفرستی، چون کارم را از دست دادهام ولی اگر خودت بیایی کلاً هردویمان بیکار میشویم.»
«سپهر» یکی دیگر از ایرانیان مقیم پاریس هم میگوید: «وقتی باجناقم به طنز گفت تقاضا کردهایم اینترنت خارج از ایران را قطع کنند اول متوجه طنزی که به کار گرفته نشدم. بعداً در اینستاگرام و شبکههای اجتماعی آن جمله را خواندم و فهمیدم ایرانیهایی که بستگانشان در خارج بودهاند از شدت و تکرار تماسهای آنها کلافه شدهاند و به طنز این را میگویند.»
بسیج همه ایرانیها در شبکههای اجتماعی
در همه این روزها ایرانیان بسیاری را میشد در شبکههای مختلف تلویزیونی و اینترنتی فرانسه دید که مشغول بحث و مناظرههای سیاسی با موافقان و گروههای راست در فرانسه در مورد جنگ ایران و اسرائیل هستند. تلویزیون «ب. اف.ام» که به جریان سیاسی مارین لوپن (Rassemblement national) نزدیک است، هر شب برنامهای خاص برای مناظره دارد.
دیگر شبکههای تلویزیونی و اینترنتی هم برنامههای مشابهی داشته و دارند. یکی دیگر از این شبکهها «فرانساینفو» است که در شبکههای اجتماعی نیز نفوذ زیادی دارد. در این برنامهها ایرانیانی که برخی از آنها از مخالفان جمهوری اسلامی هستند، حضور پیدا میکردند، اما جالب اینجا بود که حتی آنها نیز حمله اسرائیل به ایران را محکوم کرده و میکنند.
خونگرمی به شیوه فرانسوی
یکی دیگر از نکات قابل تامل در رفتار فرانسویها در روزهای جنگ اخیر، به قول ایرانیها احوالپرسیشان بود. برخلاف تصور رایج که اروپاییها را مردمانی سرد و کمتر عاطفی توصیف میکنند، آنها از ایرانیها مرتب سراغ خانوادهشان را میگرفتند. «سپهر» مقیم پاریس میگوید: «اینجا مهاجران بسیاری دارد که از کشورهای آفریقایی و کشورهای عربی آمدهاند و طی دههها به شهروندان فرانسه تبدیل شدهاند، اما در میان فرانسویانی که اصالتاً فرانسوی هستند هم دوستانی دارم که طی این روزها مرتب از من میپرسیدند پدر و مادرت خوب هستند؟».
«پیمان» ساکن استان نرماندی در شمال فرانسه نیز درباره رفتار و برخورد فرانسویها در قبال او میگوید: «دوستان فرانسویام با هر خبری از ایران که مواجه میشدند، مرا هم در جریان قرار میدادند. مثلاً هر وقت که در تلویزیون مناظرهای درباره ایران بود برایم عکس میگرفتند و میفرستادند و میگفتند فلان کانال را ببین یا حتی درباره صحت نظراتی که مطرح شده بود، از من میپرسیدند که آیا این دیدگاه واقعی است یا نه؟».
او میگوید: «از همان ابتدا پرسیدند که اعضای درجه یک خانوادهام در کدام شهر ایران زندگی میکنند؟ برایشان توضیح دادم که خواهرم در تهران ساکن است. تقریباً در تمام این ۱۲ روز از من حال خواهرم را جویا شدند تا بالاخره خبر آتشبس آمد».
مردم برخلاف سیاستمداران، مهربانند
میگویند هر رخدادی هر چند تلخ، دو وجهه دارد. یکی همان چهره دردناک و تلخ آن و یکی جنبه مثبتی که در پس آن چهره تلخ نهفته شده است. جنگ ۱۲ روزه ایران مصداقی است از همین جمله. اینکه گرچه مسلماً این جنگ روزها، ساعتها و لحظات سختی را برای هموطنانمان رقم زد، اما بار دیگر نشان داد که مردم جهان در مواقع بحران و سختی چقدر مهربانانه همدیگر را درک میکنند. درست برخلاف سیاستمداران!