مخاطب ۲۴- سردار سیدمجیدمیراحمدی، معاون امنیتی وزیر کشور در دولت شهید آیتالله رئیسی، به بیان ماجرای سفر رئیسجمهور شهید به استان آذربایجان شرقی و سانحه سقوط بالگرد پرداخت؛ میراحمدی که در ابتدای حادثه و تا رسیدن فرمانده کل سپاه، مدیریت بحران را برعهده داشته، برای نخستینبار است که به صورت رسانهای از جزئیات این سفر میگوید، سفری که به شهادت رئیسجمهور مردمی و همراهانش انجامید.
توضیخات معاون امنیتی وقت وزیر کشور درباره جزئیات حادثه از زمان دیدار الهام علیاف رئیسجمهور جمهوری آذربایجان و شهید رئیسی و هیئت ایرانی در محل احداث سد مشترک «قیز قلعه سی» بر روی رودخانه ارس آغاز میشود، یعنی روز ۳۰ اردیبهشت سال گذشته. آیت الله رئیسی ظهر همان روز سوار بر بالگرد شد تا به تبریز برود. دو بالگرد دیگر نیز بالگرد رئیس جمهور را همراهی میکردند، اما بالگرد رئیسی حدود ساعت ۱۳ در محدوده ورزقان از دید دو بالگرد دیگر خارج شد و به پیامهای آنها پاسخ نداد. میراحمدی در یکی از دو بالگردی که بالگرد رئیس جمهور را همراهی میکردند، حضور داشت.
روایت ماجرا از زبان معاون امنیتی وقت وزیر کشور
سردار میراحمدی در ابتدای گفتوگو با فارس ضمن تسلیت و تبریک شهادت خادمان ملت گفت: ما در این سفر در جمع همراهان رئیسجمهور بودیم، چرا که آقای دکتر وحیدی وزیر کشور درگیر مأموریت بودند و از من خواسته شد تا شهیدرئیسی را همراهی کنم.
وی با اشاره به حضور هیئت ایرانی در دیدار با الهام علیاف، رئیسجمهور جمهوری آذربایجان، خاطرنشان کرد: زمان گفتوگوی آیتالله رئیسی با آقای «علیاف» بیش از یک ساعت به طول انجامید. پس از مراسم افتتاح، نماز جماعت در نمازخانهای متعلق به کارگاه سد برگزار شد.
میراحمدی اضافه کرد: سپس رئیس جمهور شهید در جمع مردم منطقه، که برای دیدار با ایشان آمده بودند و در عین حال درخواستهایی درباره پرداخت هزینه زمینهای واگذارشده به وزارت نیرو داشتند، حاضر شد. به دلیل کمبود وقت رئیس جمهور، حجتالاسلام آلهاشم از جمع خواست سه نماینده از میان آنها صحبت کنند. این گفتوگو زمانبر شد و زمان پرواز عقب افتاد.
آخرین توصیه شهیدرئیسی پیش از سوار شدن به بالگرد
وی تاکید کرد: در لحظات پایانی دیدار، آیتالله رئیسی رو به وزیر نیرو، آقای محرابیان، کردند و گفتند: «حق و حقوق این روستاییان عزیز را سریع پرداخت کنید. نباید چیزی بر گردن ما بماند.» شاید این آخرین توصیه ایشان پیش از سوار شدن به بالگرد بود.
سردار میراحمدی گفت: باید حرکت میکردیم، هواشناسی پیشبینی کرده بود که هوا قرار است نامساعد شود. من در بالگرد اول بودم، البته آبوهوا در زمان آغاز پرواز مساعد بود و مشکل خاصی دیده نمیشد.
وی گفت: یک مقداری که از پرواز بالگردها گذشت، هنوز به معدن سونگون نرسیده بودیم که به تودهای از ابر برخورد کردیم. خلبان ما با شهید مصطفوی، خلبان بالگرد رئیسجمهور، تماس گرفت و شهید مصطفوی دستوراتی درباره مسیر، ارتفاع و سرعت داد که خلبان ما بهخوبی اجرا کرد و بعد متوجه شدم قرار بوده که بالگرد شهیدرئیسی هم در پی بالگرد ما بیاید که متاسفانه به دلیل وجود ابرها و هوای نامساعد نتوانسته است.
قطع تماس با بالگرد حامل شهیدرئیسی
وی ادامه داد: ما از ابر عبور کردیم و همهچیز طبیعی بود. اما بعد از مدتی متوجه شدیم که ارتباط بیسیم میان دو بالگرد قطع شده. خلبان ما شروع به چرخش در منطقه کرد. در نهایت، در نزدیکی معدن فرود آمدیم.
سردار میراحمدی از آغاز نگرانیها پس از قطع ارتباط خبر داد و گفت: زمانی که فرود آمدیم، ساعت حدود یک و نیم بعد از ظهر بود. با آقای دکتر اسماعیلی، آقای بذرپاش، آقای مجاهد و آقای محرابیان که در بالگرد بودیم، منتظر ماندیم. ابتدا تصور کردیم که شاید رئیسجمهور قصد بازدید هوایی از جایی داشتهاند یا در جایی فرود آمدهاند، اما با طولانیشدن بیخبری، شرایط غیرعادی شد.
آغاز جستوجو برای بالگرد سانحهدیده
معاون امنیتی وزیر کشور در دولت سیزدهم، در ادامه گفت: محل قطع ارتباط با بالگرد را جستوجو کردیم، پس از مشخص شدن محل تقریبی قطع ارتباط، تصمیم گرفتیم ماشینهای معدن به منطقه اعزام شوند تا نیروهای امدادی بتوانند خود را به موقعیت نزدیکتری برسانند. حدود ساعت ۲ بعدازظهر، بخشی از مسیر را با پای پیاده در ارتفاعات طی کردیم و در نهایت در حوالی معدن مستقر شدیم.
وی افزود: در همان محل، تماسی تلفنی برقرار شد که فایل صوتی آن بعداً منتشر شد. یکی از همراهان تماس را برقرار کرد و گوشی را روی بلندگو گذاشت تا همه صدای طرف مقابل را بشنوند. افراد مختلفی مثل دکتر اسماعیلی، آقای صفری، آقای مجاهد و دیگران از او پرسیدند که کجا هستی؟ پاسخ آمد: «نمیدانم.» پرسیدند چه اتفاقی افتاده؟ گفت: «نمیدانم.» وضعیت بقیه را پرسیدند، گفت: «اطلاعی ندارم.» پرسیدند حالت چطور است؟ پاسخ داد: «حالم خیلی خوب نیست. فقط دود و مه جلوی چشمم است، هیچ جا را نمیبینم.»
میراحمدی گفت: فضای بسیار سنگینی ایجاد شد. برخی با شنیدن این جملات به سر و صورت خود زدند و برخی دیگر با ناله به عمق فاجعه پی بردند. اما نکته عجیب و تحسینبرانگیز، روحیه شهید حجتالاسلام آلهاشم بود. با وجود جراحات و وضعیت بحرانی، نه از کسی کمک خواست، نه شکایتی کرد، و نه حتی از وضعیت شکایت داشت. فقط گفت حالش خوب نیست. این روحیه درسی بزرگ برای ما بود.
تشکیل ستاد مدیریت بحران
معاون وزیر کشور ادامه داد: بعد از قطع تماس، بلافاصله با دکتر وحیدی تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. با توجه به شرایط، وزیر کشور به بنده مأموریت داد تا مسئولیت کامل مدیریت بحران را در منطقه بهعهده بگیرم. در اولین گام با سرلشکر باقری تماس گرفتم. ایشان بلافاصله دستور دادند همه نیروهای مسلح، چه در منطقه و چه در نقاط دیگر، تحت مدیریت بنده وارد عملیات شوند. سپس ایشان شخصاً با فرماندهان ارتش، سپاه و نیروی انتظامی تماس گرفتند و دستور بسیج کامل امکانات را به مدیریت بنده صادر کردند.
به گفته میراحمدی، در همان ساعات اولیه، فرماندهان ارشد نظامی به منطقه سونگون رسیدند و محدوده فرضی سهضلعی برای جستوجو تعیین شد که هر ضلع آن به یکی از یگانهای حاضر سپرده شد. هوا کاملاً تاریک شده بود، منطقه مهآلود و صعبالعبور بود، و بارندگی شدید امدادرسانی را دشوار میکرد.
شناسایی محل حادثه
میراحمدی خاطرنشان کرد: با شدت گرفتن عملیات، جلسه شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد و طبق مصوبه آن، فرماندهی عملیات جستوجو و نجات بهطور رسمی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار شد. سردار سلامی، فرمانده کل سپاه، و سردار پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه، به منطقه رسیدند و فرماندهی میدانی را برعهده گرفتند. همزمان، وزرای دولت، نیروهای هلالاحمر، بسیج، گروههای داوطلب مردمی و نهادهای مختلف نیز در منطقه حاضر شدند.
وی افزود: حوالی اذان صبح، محل دقیق سقوط شناسایی شد و متأسفانه خبر شهادت رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و دیگر همراهان بهصورت قطعی تأیید شد.
شرایط سخت منطقه و اقامه نماز در دل بحران
معاون امنیتی وزیر کشور گفت: از ساعت ۲ بعدازظهر تا اذان صبح بدون وقفه در منطقه حضور داشتیم. بارش شدید باران، سرمای طاقتفرسا و مه غلیظ شرایطی شبیه به دوران دفاع مقدس ایجاد کرده بود. نماز صبح را در همان شرایط دشوار اقامه کردیم و تا زمان کشف اجساد، منطقه را ترک نکردیم. محل سقوط در شیبی پایینتر از موقعیت ما بود و دسترسی به آن بسیار سخت و پیچیده بود.
میراحمدی در بخش پایانی سخنان خود با یادآوری خاطراتی از شهید آیتالله رئیسی گفت: در جلسات متعددی که در دولت و بهویژه در ستاد ملی مقابله با کرونا در کنار ایشان حضور داشتم، بارها دیدم که مقام ریاستجمهوری هیچگاه بر رفتار متواضعانه و مردمی او تأثیر نگذاشت. بلکه حتی گاهی بهنظرم میرسید که پس از ریاستجمهوری، تواضع ایشان بیشتر نیز شده بود.
وی افزود: شهید رئیسی در رفتار با همه، از وزرا و مسئولان عالیرتبه گرفته تا کودکان و مردم عادی، چهرهای مهربان، صمیمی و بیریا داشت. اما مهمترین ویژگی شخصیتی ایشان، ارتباط خالصانه و صادقانهشان با رهبر معظم انقلاب بود.
در جلساتی که در ایام کرونا حضور داشتم، بهروشنی میدیدم که ایشان خود را سرباز ولایت میدانند و این اعتقاد را هم در کلام و هم در تصمیمات خود نشان میدادند.
معاون امنیتی وزیر کشور در دولت شهید آیتالله رئیسی، با اشاره به روحیه میدانی و جدیت رئیسجمهور شهید در پیگیری مسائل کشور گفت: برخلاف تصور رایج درباره سطح دسترسی به رئیسجمهور، شهید رئیسی بارها بهصورت مستقیم با بنده تماس میگرفتند و موضوعات را پیگیری میکردند.
وی افزود: اینگونه نبود که صرفاً از طریق وزیر کشور با ما ارتباط داشته باشند؛ خود ایشان گاهی مستقیماً تماس میگرفتند و در مورد مسائل امنیتی یا اجرایی نظر میخواستند یا نکاتی را منتقل میکردند.
میراحمدی ادامه داد: خاطرم هست در یکی از تماسها، بنده ده نکته مهم را به ایشان منتقل کردم. شهید رئیسی با دقت به همه نکات گوش دادند و بعد گفتند که تمام موارد را یادداشت کردهاند. نکته جالب اینکه، از فردای آن روز، آثار پیگیریهای ایشان به وضوح در تصمیمات و اقدامات اجرایی دیده شد.
وی با تاکید بر اینکه شهید رئیسی مسائل را نمیشنید که فراموش کند یا کنار بگذارد، گفت: ایشان با جدیت تمام مسائل را دنبال میکرد و انصافاً یک سرمایه بزرگ برای کشور بودند که متأسفانه از دست رفت.