مخاطب 24- بر اساس ادبیات عامیانه، مردم فصل زمستان را که سه ماه یا به عبارتی نود روز طول میکشد به سه قسمت تقسیم میکردند.
به عبارتی قدیما چهل روز اول فصل زمستان (اول دی تا دهم بهمن) را که سرمای شدید و سوزناکی پدیدار میشد و از نظر زمانی طولانیتر بود را چله بزرگ نام نهادند؛ و از دهم بهمن تا اول اسفند که از نظر زمانی نصف چله بزرگ است را تحت عنوان چله کوچک قلمداد میکردند. از اول اسفند ماه که سردی هوا رو به کاهش میگذاشت و کم کم سبزهها در دشت و دمن پدیدار میشد را به اصطلاح عشایر شروع بهار میدانستند.
همچنین از هفتم تا چهاردهم بهمن ماه هر سال در زبان محلی به «چارچار» معروف است. این هشت روز که آخرین روزهای فصل زمستان است در واقع سردترین و سوزناکترین روزهای سال را شامل میشود.
چله بزرگ ۴۰ قسمت مساوی ۲۴ ساعته است که از اول دی شروع میشود و تا دهم بهمن ادامه دارد و چله کوچک ۴۰ قسمت مساوی ۱۲ ساعته است که از دهم بهمن آغاز میشود و تا آخر بهمن تمام میشود. روز آخر چله بزرگ سده نام دارد جشن سده یعنی صد شبانه روز مانده به نوروز است که مردم دور هم جمع میشدند و بابرپایی آتش و شعر خواندن و پایکوپی بدور آتش با فریاد سده سده پنجاه به نوروز، شروع چله کوچک را اعلام میکردند.
در سالهای اخیر و با توجه به پدیده گرمایش زمین این معادلات قدیمیها نیز بهم خورده و مشاهده میشود اوخر زمستان و حتی بهار هوا سردتر از زمستان است. اما داستان این دو چله بدین صورت است که، چله بزرگ هم بزرگتر است و هم قسمتهای بزرگتری دارد و چله کوچک کوچکتر است و قسمتهای کوچکتری هم دارد. چله بزرگ و چله کوچک دو برادرند. برادر بزرگتر دارای تجربه بیشتری است ودر امورات پختهتر عمل میکند، ولی چله کوچک یعنی برادر کوچکتر که جسور و کم تجربه است.
او به برادر بزرگتر خرده میگیرد و به او میگوید تو از اول دی کارت را شروع کردی و تا امروز که آخرین روزهای عمرت راسپری میکنی یعنی تقریبا چهار روز دیگر به دهم بهمن ماه هست، کار شاقی نکردی نه انگار که زمستان است و مردم برای انجام کارهای خود به راحتی از منزل خارج شدند و به راحتی کارهای خود را انجام دادند و تو چه چلهای بودی و اصلاً نام تو را چله نمیتوان گذاشت که متاسفانه این مشاجره باعث اوقات تلخی برادر بزرگتر میشود که در این روزها تغییرات نابهنگام جوی اتفاق میافتد. برادر کوچکتر با تندی با این الفاظ ادامه میدهد، حالا ببین من که از تو کوچکترم چه کاری میکنم و به تو نشان میدهم که چله یعنی چه.
خلاصه برگردیم به چله کوچک یعنی برادر کوچکتر چله بزرگ که پس از این دعوا و مشاجره و عدم تاثیر پندها و اندرزهای برادر بزرگتر یعنی چله بزرگتر که به هیچ عنوان به گوش چله کوچکتر نرفت به مصداق این ضربالمثل معروف که " نرود میخ آهنین در سنگ " هوا به طور ناگهانی در روزهای پایانی چله بزرگ و شروع چله کوچک، یعنی، یازده بهمن سرد میشود؛ و طی چند روز سردتر و سردتر میشود.
چله کوچک بحث را با برادر بزر گتر اینگونه ادامه میدهد که من چنان برف و کـــولاکی بکنم که نه تنها از اینکه مردم نتوانند از خانه بیرون بروند ٬ بلکه افرادی را در سـرمای بیابانها و صحراها گیر میاندازم تا از سرما جان بدهند.
در پایان این مطلب میتوان گفت که اکثریت داستانها و افسانههای قدیمی ما برگرفته از واقعیتهای زمانه بودهاند و با کمی تامل در این مطالب میتوان تجربههای آموزندهای کسب کرد.
منبع: وینگو