مخاطب24- یادداشت - غلامرضا جعفری- باتوجه به زلزلهای که به تازگی در کشور ترکیه آمده و اثرات آن که در ترکیه، عراق، سوریه، ایران، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، اردن وقبرس مشاهده شده است در لحظه تنظیم این یادداشت حداقل سی هزار نفر کشته شدهاند که حدود بیست و پنج هزارنفر از کشته شدگان از ده استان ترکیه و بقیه از سوریه میباشند و چند صد هزار مجروح و زخمی در کشورهای ترکیه و سوریه برای زلزلهای با بزرگی زیر هفت و هشت دهم ریشتر ثبت شده، متاسفانه انتظار میرود خسارات جانی و مالی و شمار کشتگان و زخمیها تختی افزایش قابل ملاحظهای یابد.
در نظر بگیرید این زلزله در ایران و در تهران به وقوع پیوسته و محقق شود، یعنی وقوع آن حداقل ۱۵ میلیون نفر جمعیت در استان تهران و ۵ میلیون نفر جمعیت در استان البرز به عبارتی یک چهارم جمعیت ایران را مستقیما درگیر میکند، زیرا که مرکزیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ایران تهران است و بخش دولتی عمومی خصوصی و تعاونی مقننه مجریه، قضاییه، نهادهای نظامی انتظامی تماما در تهران واقع و تمرکز کامل سیاسی، اقتصادی و اداری را ایجاد کرده است در صورت وقوع زلزله در تهران شهری که حداقل ۲۲۶ سال قدمت پایتختی و مرکزیت دارد و از زمان آقا محمد خان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار پایتخت بوده و در دوره مشروطیت و سپس دوران پهلوی نیز موقعیت خود را حفظ نموده است و در پی انقلاب ۵۷ همچنان تاکنون به مدت چهل و چهار سال مرکز ایران باقی مانده است زیرساختهای لازم با این جمعیت که گفته شد برای مقابله با زلزله بزرگ را ندارد. (در نظر بگیریم سوماترا اندونزی سالها بیشتر زلزله نه ریشتری تجربه کرده بود که در برابر زلزله هفت و نیم ریشتری ترکیه اندازه به مراتب بسیار بسیار کوچکتر است)
نتیجه میگیریم هرچند ایمن سازی شهر تهران که توسط شهرداری تهران با ارایه لیست ساختمانهای نا ایمن به دادستانی برای ایمن سازی کلید خورده امری لازم و مطلوب است، اما شرط کامل وکافی و درستترین کار بنیادین این است که تمرکز اداری و اقتصادی و فرهنگی تهران در امور مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی صنعتی، کشاورزی وغیره برداشته شود. به طور مثال مراکز فرهنگی و با جنبههای مذهبی به مشهد و قم، مراکز فرهنگی باجنبه جهانگردی به اصفهان، یزد و کرمان و شیراز مراکز صنعتی به سمنان، کرمان، اصفهان، کرمانشاه تبریز مراکز دانشگاهی به شهرهایی درشمال، شرق، غرب و جنوب کشور تقسیم گردند و تنها تمرکز سیاسی در تهران بماند مانند وزارت کشور، وزارت خارجه، نهاد ریاست جمهوری و مجلس قوه قضاییه و جاهایی که در هرصورت باید در تهران باشد.
بدیت ترتیب با تمرکز زدایی از تهران و کاهش جمعیت تهران خدمات رسانی به آنان راحتتر و تسهیل شده و در صورت وقوع زمین لرزهای به بزرگی زمین لرزه ترکیه یا حتی زمین لرزهای با بزرگی ۶ ریشتری اخیر خوی که میتواند خسارت میلیون نفری داشته و حتی خسارتهای بالای غیر جانی را متوجه کشور کند، با سیاست عدم تمرکز خسارات به حداقل ممکن خواهد رسید.
به عبارتی دیگرتهران ضمن اینکه از باب تمرکزدایی خلوت میشود و فقط امور مهم سیاسی مانند امور خارجه، مجلس قوه قضاییه، وزارت کشور، نیروهای نظامی، انتظامی ودفاعی متمرکز هستند، امور دیگرنیز به استانهای مرتبط به حوزه شان ارجاع میگردد در این صورت امداد رسانی و بازسازی تهران هم راحتتر صورت خواهد گرفت. همچنین احاله امور به استانهای دیگر باعث رونق همهجانبه و توسعه پایدار و متوازن اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی همه استانها میگردد خصوصا در امر اشتغال موثر است.
به این ترتیب هم ایمنسازی تهران صورت گرفته هم خطرات ناشی از زلزله تهران برای ایران کاهش مییابد
امید است این پیشنهاد مورد توجه مسئولان قرار گرفته و مرکزیت دویست ساله تهران در همه امور با یک نگاه تجدیدنظر طلبانه اصلاح گردد.