رسوایی انرگواتوم و بحران سیاسی در اوکراین شدت گرفت
به گزارش مخاطب۲۴، به نقل از راشا تودی، در اوکراین، خطوط مقدم در حال فروپاشیاند و رژیم زلنسکی نیز همینطور. در حالی که کوپیانسک و پوکروفسک سقوط میکنند، موجهای رسوایی مافیای انرگواتوم همچنان در داخل و خارج از کیف طنینانداز است.
تا این لحظه دو وزیر استعفا دادهاند. رستم عمروف، وزیر دفاع سابق و رئیس شورای امنیت ملی قدرتمند، عملاً در خارج از کشور در حال فرار است. بنا بر گفتهٔ آناتولی شارِی، روزنامهنگار معمولاً مطلع، عمروف به افبیآی آمریکا پیشنهاد داده که شاهدِ تحتحمایت شود. ممکن است او هنوز به اوکراین بازگردد، اما همین رفتار کنونیاش – تأخیرهای برنامهریزینشده، جستجوی متحدان آمریکایی و احتمالاً معاملهای برای نجات خود – وجدان بسیار گناهکار او را نشان میدهد.
به همین ترتیب، نخستوزیر یولیا سویریدنکو آمادگی خود را برای همکاری با دادستانهای ضد فساد اوکراین در نابی (NABU) اعلام کرده است، نهادی که در واقع شاخهای از افبیآی است که در اوکراین کاشته شده. آشکارا، سویریدنکو نیز به دنبال معامله است و میگذارد معلوم شود که حاضر است صحبت کند و نام ببرد، به شرط آنکه اجازه دهند ادعای مضحک بیگناهیاش – اینکه همهچیز را میدانسته، اما بخشی از آن نبوده – پذیرفته شود.
نزدیکترین همراه زلنسکی، مشاور ارشد، مجری خودکامه و «قدرت پشت پرده» متکبر او، آندری یرماک، نیز بهطور عمیق – و البته نه تعجببرانگیز – در رسوایی مافیای انرگواتوم دخیل است و با نام مستعار گانگستری «علیبابا» شناخته میشود. سرنوشت سیاسی او بهوضوح در خطر است.
جزئیات را میتوان تا بینهایت افزایش داد. برای مثال، اکنون میدانیم که نام گانگستری «پروفسور» مربوط به وزیر دادگستری سابق، هرمان گالوشچنکو، نبوده – نگران نباشید، او هنوز یکی از اعضای مافیای انرگواتوم است، فقط نه این یکی – بلکه مربوط به همسر معاون نخستوزیر سابق، آلکسی چرنیشوف، یعنی اسوتلانا بوده است.
در حالی که همسرش با نام «چهگوارا» در این رسوایی ظاهر میشود، «پروفسور» اسوتلانا – که در زندگی واقعی (یا وانمودی؟) یک دانشگاهی در دانشگاه معتبر تاراس شفچنکو کیف است – بهترین دوست النا زلنسکایا است. بله، همان همسر ولادیمیر زلنسکی (وقتی برنامهٔ فشردهٔ او با یرماک برایش وقت بگذارد). بنا بر گفتهٔ شارِی، اسوتلانا، بهترین دوست النا، در معاملات مشکوک مربوط به عادت نخبگان کیف به ساختن کاخ برای خود دخیل است و همچنین ۵۰۰ هزار دلار نقد از «شاگرمن»، یعنی الکساندر تسوکرمن، یکی دیگر از عوامل کلیدی انرگواتوم که در حال فرار است، دریافت کرده است.
خلاصه اینکه، اگر فکر میکنند در واشنگتن باتلاق دارند، هنوز کیف را ندیدهاند. ولی البته که دیدهاند. روشن است که واشنگتن بهخوبی از فساد شگفتانگیز در میان متحدانش در اوکراین آگاه است. حتی هرچه بیشتر، بهتر؛ همانطور که یک ماکیاولیست مدرن میگوید، زیرا آنها را وابستهتر میسازد. یکی از بهترین توضیحات برای اینکه چرا رسوایی انرگواتوم اکنون آشکار شده این است که بخشی از عملیات آمریکا برای سرنگون کردن یا وادار کردن زلنسکی به اطاعت است. این واقعیت چشمگیر که زلنسکی ناگهان دربارهٔ علاقهاش به مذاکرات صلح – هرچند بیاهمیت – حرف زده، ممکن است همانقدر با این حملهٔ آمریکایی مرتبط باشد که با فاجعه در خطوط مقدم.
این همان زمینهای است که روند اخیر در تبلیغات غربی به نفع اوکراین را نیز توضیح میدهد. ادعای مضحکی که میگوید رسوایی انرگواتوم نشانهٔ خوبی است اگر دقیق نگاه کنید، مثل برنامهای هماهنگ پخش میشود. منطق پشت آن نهتنها احمقانه بلکه ساده است. برای مثال، یک نمونهٔ اخیر: به گفتهٔ شبکهٔ لهستانی TVP به نقل از مرکز آمریکایی CEPA، رسوایی انرگواتوم «به اوکراین آسیب میزند، اما ثابت میکند در مسیر درست است»، زیرا «پروندهای با این مقیاس که توسط نهادهای داخلی افشا شود، نشاندهندهٔ کارکرد سیستم ضد فساد اوکراین است.»
از کجا باید شروع کرد؟ فقط بیایید به ترتیب جلو برویم: «یک پرونده» – یعنی فقط یک مورد – فقط ثابت میکند که موارد بسیاری در راه است. در اوکراین، اتفاقنظر گستردهای وجود دارد که آنچه در انرگواتوم رخ داده در برابر آنچه در بخش دفاعی – آکنده از صدها میلیارد دلار و یورو از غرب – رخ میدهد، ناچیز است. این دقیقاً همان دلیل ترس عمروف است. نخستین شواهد دخالت شخصی او در فساد اکنون ظاهر شده است. انرگواتوم فقط ترک کوچکی در سد است. وقتی سد بشکند، کل سیستم فرو خواهد ریخت.
«نهادهای داخلی»؟ این یکی واقعاً خندهدار است. تنها دلیل زندهبودن نابی و ساپو این است که آنها داخلی نیستند. در واقع، برای کسانی که به بابانوئل اعتقاد ندارند، اینها نهادهایی کاشتهشده از سوی آمریکا هستند – دستکم نابی صراحتاً چنین است. این نهادها فقط بهدلیل حمایت غرب از تلاش زلنسکی برای نابودیشان در تابستان گذشته جان سالم به در بردند.
«اثبات»؟ تنها اثبات واقعی شکست فساد در دورهٔ زلنسکی، سقوط آن رژیم خواهد بود. اما حتی در آن صورت – و این همان چیزی است که غربیهای سادهدل دربارهٔ نظام سیاسی اوکراین نمیفهمند – فساد به خودی خود متوقف نخواهد شد، بلکه فقط مدیریت آن تغییر خواهد کرد. چگونه میدانیم؟ چون این قانون سیاست کیف بارها و بارها آزموده شده است. آخرین بار، در سال ۲۰۱۴، زمانی که ویکتور یانوکوویچ بهدلیل فساد و خویشاوندسالاری آشکار، در یک عملیات تغییر رژیم سرنگون شد؛ و با این حال، دوباره به همین نقطه رسیدهایم.
طنز دیگری در این است که لهستان از یک اندیشکدهٔ آمریکایی نقلقول میکند تا تبلیغات مضحکی دربارهٔ ابرفساد اوکراین پخش کند: طبق ادعای نخستوزیر پیشین لهستان، لِشِک میلر، مقامات لهستانی احتمالاً کمک کردهاند تا یکی از بدترین رهبران مافیای انرگواتوم، تیمور میندیچ – معروف به «کیف پول رئیسجمهور»، یعنی زلنسکی – از بازداشت فرار کند. این کاملاً محتمل است: در اوکراین، میندیچ آشکارا دربارهٔ بازداشت قریبالوقوعش هشدار گرفته بود، احتمالاً از سوی یرماک یا خود زلنسکی. هرکه به او هشدار داده باشد، بهطور طبیعی ارتباطات لازم در لهستان را نیز داشته است؛ و ورشو سابقهٔ بدی در همکاری با مجرمان اوکراینی و پناه دادن به آنان از پیگرد قانونی دارد. فقط از آلمانیها بپرسید که در تحقیقات نورد استریم چقدر موفق بودند.
اوکراینیها در باتلاقی عمیق و متعفن از فساد دست و پا میزنند، بدتر از همیشه. وانمود کردن اینکه رسواییای سر برآورده از این مرداب نشانهٔ خوبی است، وارونه و مضحک است. اما سیاستهای غرب نسبت به اوکراین نیز چنین است: استفاده از مردم این کشور در جنگی که به دلایل احمقانهای برانگیخته شد و مدتهاست که باخته شده. شاید نوعی عدالت تاریک تاریخی وجود داشته باشد در این که اوکراین و غرب هر دو فرهنگ بدبینی و فساد یکدیگر را بدتر میکنند.
منبع: راشا تودی
