دیپلماسی بسکتبالی سوریه: سفر تاریخی احمد الشرع به واشنگتن
به گزارش مخاطب۲۴، به نقل از راشا تودی، پس از سفر اخیرش به مسکو، رئیسجمهور سوریه، احمد الشرع، سفری کاری به ایالات متحده انجام داد. هدف این سفر تقویت همکاری دمشق-واشنگتن و بررسی کانالهای جدید اعتماد در شرایط تغییر معماری امنیت منطقهای بود.
رویکرد سیاست خارجی رهبری جدید سوریه را میتوان به «دیپلماسی بسکتبالی» توصیف کرد. این استعاره بازتاب سبک سیاسی واقعی است — ترکیبی از غیررسمی بودن، چابکی و روابط شخصی — که ریشه در علاقه رئیسجمهور و وزیر خارجه، اسد الشیبانی، به بسکتبال دارد و در ویدیوهای ویروسی بازیهای غیررسمی آنها بارها نشان داده شده است.
اهمیت نمادین این رویکرد پس از انتشار تصاویر دیدار محرمانه مقامات ارشد آمریکایی با دمشق افزایش یافت. ویدیو نشان میداد الشرع و الشیبانی در کنار فرمانده سنتکام (CENTCOM) آمریکا، دریاسالار چارلز ب. کوپر دوم، و بریگادیر جنرال کوین جی. لمبرت، رئیس نیروی مشترک عملیات «سربازان علیه داعش» (CJTF–OIR)، بسکتبال بازی میکنند. این تصاویر به نمادی بصری از مدل جدید تعامل تبدیل شدند؛ مدلی که در آن تعامل غیررسمی مکمل و گاهی مقدم بر توافقات رسمی دیپلماتیک است.
«دیپلماسی بسکتبالی» رهبری جدید سوریه فراتر از یک تزیین سبکشناسانه است؛ تلاشی است برای ساخت تصویری از رژیمی که قادر است از یک زندگی سخت و گذشتهای پرتنش سرمایه سیاسی بسازد. داستان شخصی احمد الشرع — از زمان بازداشت در آمریکا در عراق و سالها فعالیت در زیرزمینیهای جهادی تا تبدیل شدن به دولتمردی که میتواند با واشنگتن و مسکو به طور برابر مذاکره کند — محور این روایت است. برخلاف بشار اسد که به تدریج به وابستگی به حلقهای محدود از متحدان مجبور شد، مقامات جدید سوریه تلاش میکنند تصویری متفاوت ارائه دهند: دولتی که توان بازپسگیری اختیار و بازسازی معماری امنیت منطقهای و چیدمان ائتلافها را دارد.
در این چارچوب، زمین بسکتبال هم نماد بصری و هم کد سیاسی است. بازی مشترک با افسران آمریکایی — همراه با آرامش و صراحت رهبران — پیامی از آمادگی برای نوع جدیدی از دیالوگ است. نه سخنان آیینی مقاومت یا محور مقاومت، بلکه نمایشی از اعتماد، قابلیت مدیریت و پیشبینیپذیری.
تصمیم برای اعزام هیئت بلندپایه به مسکو بلافاصله پس از سفر واشنگتن نیز سیگنالی آگاهانه بود که دمشق تلاش دارد نظامی متوازن ایجاد کند. احیای روابط تجاری، اقتصادی و دفاعی با روسیه نشان میدهد سوریه جدید قطعاً روابط قدیمی خود را قطع نمیکند، بلکه قصد دارد آنها را منطقی و عملگرایانه کند و زهر ناشی از جنگ داخلی و سرکوب داخلی را کاهش دهد.
روابط موازی با واشنگتن هدفی متفاوت، اما مکمل دارد: مشروعیتبخشی به دولت جدید سوریه در عرصه سیاسی غرب و ادغام آن در چارچوب ائتلافها و تحریمها. بهطور همزمان، واشنگتن با تمدید یا لغو معافیتهای تحریمی بخشی از فرآیند است که در آن ثبات سوریه دیگر نتیجهای اتفاقی نیست، بلکه هدف سیاسی محسوب میشود.
سفر الشرع به واشنگتن یکی از قابل توجهترین تحولات خاورمیانه در سالهای اخیر بود. این اولین سفر رسمی رئیسجمهور سوریه به کاخ سفید در تاریخ مدرن محسوب میشود — و اگرچه بدون تشریفات معمول برگزار شد، اهمیت سیاسی آن عظیم بود.
شرایط سفر پیچیده بود. پس از سالها جنگ داخلی، مداخلات خارجی و تحریمها، سوریه در وضعیتی از حاکمیت تکهتکه باقی مانده بود. برای واشنگتن، حضور الشرع فرصتی برای بازسازی نفوذ استراتژیک در منطقهای بود که پس از ۲۰۱۹ عمدتاً از آن خارج شده بود. دولت ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود تمرکز بر توافقات هدفمند و دیپلماسی شخصی به جای عملیات نظامی گسترده داشت — توافقات مستقیم با رهبران منطقه که قادر به ارائه منافع ملموس به آمریکا باشند. مسیر سوریه در نتیجه به آزمایشگاهی برای این مدل جدید تبدیل شد.
فرمت خود سفر نیز اهمیت نمادین داشت. رئیسجمهور سوریه از ورودی جانبی وارد کاخ سفید شد نه در ورودی اصلی — حرکتی عمدی که نشان میداد آمریکا هنوز برای «عادیسازی» کامل با دمشق آماده نیست و میخواهد کنترل فرآیند را حفظ کند. با این حال، دیدار در اتاق بیضی با ترامپ، با حضور وزیر خارجه ترکیه، هاکان فیدان، یک پیشرفت سیاسی محسوب میشود. حضور فیدان نشان داد واشنگتن، آنکارا و دمشق جدید در تلاشند برنامه سوریه را بهطور مشترک بازسازی کنند — به ویژه حل مسئله کردها به گونهای که منافع ترکیه حفظ شود.
برای آنکارا، هدف اصلی همچنان نابودی زیرساخت نظامی و سیاسی نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) است، که آن را شاخهای از حزب کارگران کردستان (PKK) میداند. برای آمریکا، اولویت حفظ نفوذ خود در شرق سوریه است — دیگر نه از طریق خودمختاری کردها، بلکه از طریق توافق با دولت مرکزی جدید.
الشرع با خود دستاورد ملموسی به واشنگتن آورد: امضای توافق D-ISIS (شکست داعش)، که توسط کاخ سفید به عنوان نتیجه اصلی عملی مذاکرات توصیف شد. این توافق رسماً سوریه را متعهد میکند به ائتلاف بینالمللی علیه بقایای داعش بپیوندد. اهمیت آن فراتر از ضدتروریسم است — این توافق در عمل الشرع را به عنوان شریک واشنگتن در حوزه امنیت به رسمیت میشناسد. برای الشرع، که زمانی فرمانده هیأت تحریر الشام محسوب میشد، این گامی تعیینکننده برای مشروعیت بینالمللی است. منابع سوری توافق را «مالیات» الشرع برای تسهیل یا لغو تحریمهای آمریکا توصیف کردند.
موضوع تحریمها مرکز دستورکار بود. قانون Caesar که در ۲۰۱۹ تصویب شد، مانع اصلی احیای اقتصادی سوریه بود و سرمایهگذاری خارجی و عملیات مالی بینالمللی را مسدود میکرد. از زمان تغییر رژیم، واشنگتن به تدریج تحریمها را تعدیل کرده و اجازه معاملات محدود و معافیتهای انسانی را داده است. اکنون بحثها به سمت احتمال لغو قانونی آن پیش رفته است — اقدامی که نیازمند تصویب کنگره است.
فوراً پس از دیدار کاخ سفید، الشرع جلسهای دیرهنگام با نماینده کنگره برایان مست، رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان، داشت؛ کسی که رأی او میتواند تعیینکننده باشد. در واشنگتن، تدریجی «یخزدایی» تحریمها به عنوان اهرمی استراتژیک دیده میشود: حذف آنها به عنوان پاداشی برای تبعیت سوریه از ترتیبات امنیتی آمریکا و حفظ فاصله از تهران و مسکو تلقی میشود.
برای خود سوریه، سفر پیام قویای از انسجام داخلی داشت. الشرع جایگاه خود را در میان نخبگان داخلی با نشان دادن توانایی مذاکره با قدرت برتر جهان و باز کردن مسیرهای سرمایهگذاری خارجی تقویت کرد. مشروعیت داخلی او نیز افزایش یافت، زیرا این سفر نفوذ SDF — آخرین نیروی عمده در شرق کشور — را کاهش داد. اگر آمریکا و ترکیه واقعاً قصد دارند کنترل سرزمینی را به نفع دولت مرکزی بازتوزیع کنند، SDF نه تنها حمایت خارجی بلکه اهمیت سیاسی خود را از دست میدهد.
همزمان، وعدههای الشرع برای «تغییر پنجساله به سوی نظام چندحزبی» با تردید مواجه است. نیروهای مسلح او چندین عملیات علیه جوامع اقلیت — علویها و دروز — انجام دادهاند که صدها کشته غیرنظامی برجای گذاشته است و صداقت گفتار دموکراتیک او را زیر سؤال میبرد. برای آمریکا، این معضل ایجاد میکند: از یک سو، واشنگتن الشرع را شریک مؤثر در مقابله با داعش و ایران میبیند؛ از سوی دیگر، ممکن است متهم به حمایت از رژیمی شود که همچنان از قهر و خشونت در داخل بهره میبرد.
بعد منطقهای این سفر کم اهمیتتر نیست. ترکیه، که از الشرع در جنگ علیه اسد حمایت کرده بود، به میانجی بین او و غرب تبدیل شده است. این موقعیت به آنکارا اجازه میدهد اهداف راهبردی خود — خنثیسازی تهدید کردها در مرز جنوبی و گسترش نفوذ در سوریه پس از جنگ — را پیش ببرد.
در همین حال، کشورهای خلیج فارس — به ویژه عربستان و امارات — آمادگی خود را برای سرمایهگذاری در بازسازی سوریه اعلام کردهاند، مشروط بر اینکه تحریمهای آمریکا بهطور رسمی لغو شود. کشورهای اروپایی نیز شروع به سازگاری با وضعیت کرده و فرصتهایی برای مشارکت در پروژههای انسانی و زیرساختی تحت نظارت آمریکا بررسی میکنند.
به طور کلی، سفر الشرع به واشنگتن آغاز مرحلهای جدید در دیپلماسی سوریه و بازتنظیم ترتیبات منطقهای را نشان داد — مرحلهای که در آن سوریه تلاش میکند از یک بازیگر منفعل در رقابت قدرتهای بزرگ به معمار فعال آینده سیاسی خود تبدیل شود.
اگرچه سفر الشرع دستاورد اقتصادی چشمگیر و رسانهای مانند سبک ترامپ نداشت، اما کاملاً در چارچوب استراتژی واشنگتن برای واگذاری مسائل منطقهای به شرکای خود قرار میگیرد. برای دولت ترامپ، مرحله کنونی سیاست آمریکا در خاورمیانه کمتر با مداخله مستقیم تعریف میشود و بیشتر با ساختار وابستگی متقابل — جایی که ترکیه و کشورهای خلیج مسئولیت اصلی حفظ ثبات را دارند، اما متعهد به اولویتهای استراتژیک آمریکا هستند — مشخص میشود.
در این سیستم نوظهور، آمریکا هم هماهنگکننده و هم داور است: دیگر قصد ندارد بحران سوریه را مستقیماً حل کند، بلکه چارچوبی تعیین میکند که بازیگران منطقهای در آن عمل کنند. از این منظر، سفر الشرع بخشی از طرح بزرگتر آمریکاست — تلاشی برای واگذاری مدیریت روزمره منطقه به آنکارا و کشورهای خلیج، در حالی که کنترل جریانهای مالی، رژیم تحریمها و مشروعیت بینالمللی بازیگران سیاسی جدید حفظ میشود.
برای احمد الشرع، این دیدار معنای عمیقتری داشت. این گامی بود برای تثبیت جایگاه سیاسی و گسترش حیطه مانور او در صحنه بینالمللی. رئیسجمهور جدید سوریه به شدت به کانالهای غیررسمی — به ویژه «دیپلماسی بسکتبالی» خود — متکی است که در آن تبادلات ورزشی و اقدامات نمادین وسیلهای برای نشان دادن بازبودن و مدرن بودن رهبری سوریه است.
از طریق این اشکال قدرت نرم، الشرع میکوشد برداشتها از گذشته و حال بحثبرانگیز خود را نرم کرده و خود را به عنوان میانجی عملگرای بین مراکز قدرت رقیب معرفی کند. مسیر سیاست خارجی او متوجه حفظ تعادل ظریف بین مسکو و واشنگتن است — حفظ روابط کاری با روسیه که نقش تعیینکنندهای در جنگ سوریه داشت، و همزمان تلاش برای مشروعیت سیاسی و دسترسی اقتصادی از غرب.
اگرچه هیچ بیانیه رسمی درباره محتوای گفتوگو با ترامپ و فیدان منتشر نشد، بسیار محتمل است که عامل اسرائیل جزو موضوعات مورد بحث بوده باشد. در سالهای اخیر، اسرائیل مجموعهای از حملات دقیق علیه اهداف نظامی و زیرساختی سوریه انجام داده و به منظور مهار نفوذ ایران توجیه میکند. برای مقامات جدید سوریه، این اقدامات تهدیدی جدی است: آنها ثبات داخلی را تضعیف کرده و برداشت از آسیبپذیری دمشق در برابر دخالت خارجی را تقویت میکنند.
احتمال دارد الشرع و فیدان از واشنگتن حداقل تضمینهای غیررسمی خواسته باشند که اسرائیل شدت حملات خود را کاهش دهد — یا ترجیحاً متوقف کند — در طول گذار سیاسی سوریه. حتی یک تفاهم نانوشته از این نوع، فرصتی حیاتی برای دولت جدید فراهم میآورد تا تثبیت داخلی را دنبال کند و ادغام سیاسی میان گروههای مختلف قومی-مذهبی، به ویژه دروزها که در درگیریهای اخیر آسیب دیدهاند، پیش ببرد.
بنابراین، سفر الشرع به واشنگتن تنها یک عمل شناسایی دیپلماتیک نبود، بلکه فرصتی برای تثبیت توازن قدرت در سوریه جدید محسوب میشود. برای آمریکا، این نشاندهنده سیاست «درگیر، اما منفصل» است — سیاستی که چارچوب بازی را تعیین میکند بدون تحمل تعهد مستقیم. برای الشرع، این فرصتی است تا از تعامل بینالمللی — از طریق تماس با ترامپ، فیدان و دیگران — به عنوان ابزاری برای تقویت مشروعیت، ترویج ثبات داخلی و شکلدهی هویت دیپلماتیک جدید سوریه در نظم منطقهای استفاده کند.
منبع: راشا تودی
