مخاطب۲۴، نشست موانع به قدرت رسیدن زنان در جریان نواندیشی دینی، روز شنبه دهم آبان ۱۴۰۴ به مناسبت سالروز درگذشت خانم اعظم طالقانی و با حضور جمعی از پژوهشگران، فعالان اجتماعی، دانشجویان و علاقه مندان حوزه دین و جامعه برگزار شد. در این نشست، خانم صدیقه وسمقی، حقوقدان و اسلام پژوه و آقای امیر طیرانی، پژوهشگر تاریخ معاصر به عنوان سخنران و خانم هدی توحیدی به عنوان مدیرپنل به بررسی ابعاد تاریخی، اجتماعی و فکری موانع به قدرت رسیدن زنان در نظام سیاسی ایران پرداختند.
هدف از برگزاری این نشست، بررسی دلایل و موانعی بود که موجب شده با وجود حضور گسترده زنان در عرصه آموزش، فعالیتهای مدنی و حتی نواندیشی دینی، آنان هنوز در سطوح تصمیمگیری و مدیریت سیاسی سهمی اندک داشته باشند.
نواندیشی دینی در بیش از یک قرن گذشته، به ویژه از عصر مشروطه تا امروز، یکی از مهمترین بسترهای بازسازی رابطه میان دین و آزادی اجتماعی بوده است؛ با این حال، این جریان کمتر توانسته بهطور مؤثر به مسئله زنان بپردازد یا ساختارهای فکری و نهادی خود را از نگاه مردسالارانه پاک کند. این گردهمایی با همین دغدغه شکل گرفت. بررسی ریشههایی که مانع حضور زنان در سطوح تصمیم گیری میشوند و یافتن راههایی برای اصلاح گفتمان دینی و فرهنگی موجود.
دربخش نخست، روند تاریخی حضور زنان در تحولات فکری ایران بازخوانی شد. باید دانست که از عصر مشروطه تا امروز، زنان همواره در جنبشهای اجتماعی و فکری نقش آفرین بودهاند؛ از تاسیس مدارس و نشریات مختص به زنان تا مشارکت در حرکتهای اصلاح طلبانه و مدنی. با این حال، در سطوح مدیریتی و تصمیمسازی، حضور آنان همواره با محدودیت مواجه بوده است.
در دوران پهلوی، اصلاحات دولتی موجب گسترش حضور زنان در عرصه عمومی شد، اما نگاه ابزاری به آزادی زنان مانع از تغییرات گسترده گردید. پس از انقلاب اسلامی نیز، هرچند زنان در آموزش و فعالیت اجتماعی پیشرفت چشمگیری داشتند، اما عرف همچنان آنها را در چارچوب نقشهای سنتی تعریف میکند. در این تحلیل تاریخی تاکید شد که الگوی مشارکت زنان در ایران همواره دوگانه بوده است: از یک سو گسترش آگاهی و آموزش، و از سوی دیگر تداوم ذهنیت مردسالار در جامعه.

در ادامه، به تحلیل لایههای فرهنگی مردسالاری پرداخته شد. به باور سخنرانان، سلطهی مردان در جامعه تنها در سطح روابط خانوادگی یا سیاسی ظاهر نمیشود، بلکه شبکهای از باورها و ارزشهاست که از کودکی در ذهنیت عمومی نهادینه شده و در رفتارها، زبان و حتی نظام آموزشی بازتاب دارد. در چنین بستری، قدرت و اقتدار معمولا با ویژگیهای مردانه تعریف میشود. نتیجه، آن که حتی زنان تحصیل کرده و توانمند نیز در محیطهای کاری یا اجتماعی، با پیشفرضهای ناعادلانه و محدود کننده مواجهاند و برای پذیرفته شدن در جایگاه مدیریتی باید در یک رقایت نابرابر، صد چندان تلاش کنند. همچنین تاکید شد که برای تغییر این وضعیت، اصلاح فرهنگی هم زمان با اصلاح قانونی ضرورت دارد؛ زیرا هیچ قانون عادلانهای در جامعهای با ذهنیت تبعیضآمیز پایدار نمیماند.
بخش قابل توجهی از برنامه به نقد عملکرد جریان نواندیشی دینی اختصاص داشت. در این بررسی، گفته شد که هرچند این جریان کوشیده قرائتی عقلانی و اخلاق محور از دین ارائه کند، اما در حوزهی زنان، گاه با احتیاط و محافظهکاری حرکت کرده است.
نواندیشان دینی، بهویژه در دهههای اخیر، اغلب بر آزادی، عدالت اجتماعی و اخلاق تأکید کردهاند، ولی در زمینهی برابری جنسیتی کمتر دست به بازسازی عمیق مفاهیم زدهاند. در بسیاری از متون و آثار نواندیشان، زنان بیشتر بهعنوان موضوعی حاشیهای مطرح شدهاند تا کنشگرانی مرکزی در بازسازی دینی.
در این بخش یادآوری شد که نواندیشی دینی، اگر بخواهد همچنان نیرویی اثرگذار در تحولات فکری ایران باشد، باید از تفسیرهای مرد محور فاصله بگیرد و بر خوانش انسان محور از دین تکیه کند.
در ادامه، مسئلهی قوانین و ساختارهای تبعیضآمیز بهعنوان مانع اصلی حضور موثر زنان بررسی شد. تحلیلگران حاضر اشاره کردند که در نظام حقوقی ایران، بسیاری از مواد قانونی هنوز بر پایهی نگاه سنتی به زن و مرد تنظیم شدهاند. مفاهیمی، چون قوامیت و سرپرستی مرد، در کنار تفاوتهای حقوقی در ارث، شهادت و دیه، مصادیق آشکار نابرابری هستند.
این قوانین نه تنها در عمل زنان را از حضور در قدرت بازمیدارند، بلکه در سطح فرهنگی نیز ذهنیت برتری مردان را بازتولید میکنند. در نتیجه، حتی زنان شایسته و تحصیل کرده نیز کمتر به مناصب مدیریتی دست مییابند یا حضورشان موقت و نمادین باقی میماند.
همچنین مطرح شد که در فرایند قانون گذاری و تدوین سیاستهای کلان، سهم زنان ناچیز است و بسیاری از تصمیمها بدون حضور یا مشورت آنان اتخاذ میشود. این غیبت ساختاری، پیامد مستقیم تداوم تفاسیر سنتی از شریعت و عدم بازنگری در مبانی فقهی است.
بخش دیگری از گفتوگوها به بررسی نقش فقه سنتی در شکلدهی ذهنیت عمومی اختصاص داشت. فقه در طول قرنها نه فقط بهعنوان مجموعهای از احکام شرعی، که بهعنوان نظامی فرهنگی و اخلاقی بر زندگی اجتماعی مسلمانان نظم داده است.
از این رو، تغییر در فهم دینی از زن و مرد، تنها از مسیر بازخوانی فقهی امکان پذیر نبوده و نیازمند تحولی عمیق در نظام معرفتی دین است. بسیاری از حاضران بر این باور بودند که بازتفسیر متون دینی باید با توجه به ارزشهای جهانشمولی، چون عدالت، کرامت انسانی و آزادی انجام گیرد، نه بر اساس تقسیمبندیهای جنسیتی. در این بخش تاکید شد که تداوم تفاسیر مردسالارانه از دین موجب تضعیف کارآمدی گفتمان دینی در جهان معاصر میشود.
در بخش بعدی مباحث، رابطهی میان جریان نواندیشی و ساختار سیاسی بررسی شد. تحلیلگران یادآور شدند که نواندیشی دینی هرگاه از قدرت سیاسی فاصله گرفته، توانسته نقش انتقادی و اصلاحگرانهی خود را حفظ کند؛ اما در دورههایی که به ساختار قدرت نزدیک شده، استقلال فکری آن کاهش یافته و رویکردی محافظه کارانه پیدا کرده است.
بر اساس این دیدگاه، حضور زنان در قدرت تنها به تغییر قوانین وابسته نیست، بلکه مستلزم تحول در درک دینی از مفهوم قدرت است. در سنت فکری، قدرت اغلب بهصورت سلسله مراتبی و مردانه تعریف شده است. تا زمانی که این تصویر اصلاح نشود، ورود زنان به قدرت نمیتواند به معنای تغییر واقعی باشد.
در بخش پایانی، مجموعهای از راهکارهای عملی مطرح شد. در حوزهی اندیشه، بازخوانی انتقادی از متون دینی بر پایهی عقلانیت و عدالت جنسیتی از اولویتها دانسته شد. تاکید شد که باید بهجای تفسیرهای مردمحور از قرآن و سنت، بر ارزشهای بنیادینی، چون کرامت انسان و آزادی تأکید کرد. در عرصهی حقوقی، پیشنهاد شد قوانین تبعیض آمیز در زمینهی خانواده، اشتغال و مشارکت سیاسی مورد بازنگری قرار گیرد و نظام حقوقی جدیدی تدوین شود که اصل برابری زن و مرد را به رسمیت بشناسد.
در سطح اجتماعی نیز بر لزوم گسترش آموزشهای عمومی درباره برابری جنسیتی، تقویت شبکههای حمایتی زنان اندیشمند و توسعهی رسانههای مستقل برای بازتاب صدای آنان تأکید شد. همچنین یادآوری شد که مردان نواندیش نیز باید در این مسیر نقش فعال تری ایفا کنند؛ چرا که اصلاح نگاه دینی به زن، مسئولیتی صرفا زنانه نیست، بلکه به تغییر کلی در فهم ما از دین، قدرت و عدالت وابسته است.
این گردهمایی نشان داد که مسئلهی نابرابری جنسیتی در حوزه دین و قدرت، تنها یک چالش اجتماعی نیست و ریشه در مبانی فکری و فرهنگی عمیقی دارد. زنان ایرانی در دهههای اخیر در عرصه علم، هنر و جامعه پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند، اما این رشد هنوز به حضور پایدار در سطوح تصمیم سازی منجر نشده است.
شرکت کنندگان تأکید کردند که نواندیشی دینی، برای ایفای نقش مؤثر در تحولات آینده ایران، ناگزیر از بازاندیشی در مفهوم انسان و جنسیت است. بدون پذیرش برابری بنیادی زن و مرد، هیچ پروژهی اصلاح دینی به نتیجه نخواهد رسید.
در پایان، بر ضرورت تداوم گفتوگو میان متفکران دینی، حقوقدانان و فعالان مدنی تأکید شد؛ گفتوگویی که بتواند زمینهی همگرایی میان ایمان، عقلانیت و عدالت جنسیتی را فراهم کند. چنین رویکردی، به باور سخنرانان، میتواند دین را از قالبهای تاریخی محدود رها کرده و به نیرویی برای آزادی، کرامت و برابری در جامعه معاصر بدل کند.