به گزارش مخاطب۲۴، به نقل از تسنیم، پاییز امسال برای گلستان متفاوت است؛ آسمانی که زمانی با پرواز نیممیلیون پرنده مهاجر زنده میشد، اکنون در سکوتی سنگین فرو رفته است. غیبت این پرندگان تنها یک فقدان زیباشناختی نیست، بلکه نشانه بحرانی عمیق در اکوسیستمهای ارزشمند هیرکانی است؛ بحرانی که تالابهای بینالمللی این منطقه را در آستانه مرگ قرار داده و معیشت هزاران خانوار بومی را تهدید میکند.
تالابهایی که روزگاری بهعنوان «ریههای آبی شمال کشور» شناخته میشدند، امروز زیر فشار سه عامل مخرب دستوپا میزنند: تغییرات اقلیمی، سوءمدیریت منابع آبی و بیتوجهی به حقآبههای زیستمحیطی. دادههای هواشناسی نشان میدهد که گلستان درگیر خشکسالی ساختاری و طولانیمدت است؛ کاهش ۳۸ درصدی بارش و افزایش ۱.۲ درجهای میانگین دما در سالهای اخیر، چرخه طبیعی آب را به هم زده و حیات تالابها را تهدید کرده است.
اما این فاجعه تنها محصول تغییرات اقلیمی نیست. سدسازیهای متعدد بر رودخانه اترک، انحراف مسیر آبها، برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی و گسترش الگوهای کشت پرآببر، حیات تالابها را از درون فرسوده است. در نتیجه، مفهومی که باید ضامن تداوم حیات این اکوسیستمها باشد ـ یعنی حقآبه زیستمحیطی ـ عملاً نادیده گرفته شده است. تالابها نه فقط مصرفکننده، بلکه بخشی جداییناپذیر از نظام طبیعی منطقهاند و خشک شدن آنها زنجیرهای از پیامدهای خطرناک را در پی دارد.
گردوغبارهای برخاسته از بستر خشک تالابها، همچون گمیشان، به تهدیدی جدی برای سلامت انسان، کشاورزی و حتی امنیت غذایی شمال کشور تبدیل شده است. ارزش اکولوژیکی هر تالاب چندین برابر زمینهای زراعی برآورد میشود، اما اکنون این گنجینههای طبیعی در حال تبدیل به کانونهای جدید بیابانزایی هستند. به همین دلیل، فریاد تالابهای گلستان نهتنها زنگ خطر زیستمحیطی بلکه هشدار وقوع فاجعهای انسانی و اقتصادی است.
بر اساس آمار، طی یک دهه اخیر، اقلیم گلستان دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. بارندگیها کاهش یافته و دما بالا رفته، در نتیجه بسیاری از تالابها از آب خالی شدهاند. همین مسئله موجب شده تا دیگر خبری از فلامینگوها، پلیکانها، مرغابیها و قوهایی که هر پاییز از عرضهای شمالی به این منطقه مهاجرت میکردند، نباشد. بسیاری از این پرندگان پس از فرود کوتاه در تالابهای خشک، ناچار به ترک منطقه میشوند، زیرا نه آب باقی مانده و نه غذای کافی.
تغییر کاربری اراضی تالابی، برداشت بیرویه از آبهای سطحی و زیرزمینی و کمتوجهی به برنامههای احیا، وضعیت تالابهای آلماگل، آجیگل، آلاگل و گمیشان را وخیمتر کرده است. گزارشها حاکی از آن است که در سالهای اخیر حقآبه زیستمحیطی این تالابها تأمین نشده و روند نابودیشان شدت گرفته است.
امانمحمد کمالی، مدیرکل هواشناسی گلستان، با اشاره به کاهش بارشها و افزایش دما، هشدار داده است که استان در وضعیت خشکسالی شدید و بسیار شدید قرار دارد. او تأکید کرده که در حالیکه بارشهای فصلی کمتر از حد نرمال است، باید برای استفاده بهینه از روانآبها و بارشهای محدود، برنامهای دقیق تدوین شود. به گفته وی، هماکنون استان در محاصره کانونهای متعدد ریزگرد قرار دارد و برخی از تالابهای خشک نیز خود به منبع تولید گردوغبار تبدیل شدهاند.
محمدرضا ملاعباسی، استاد دانشگاه گلستان نیز با انتقاد از وضعیت موجود گفت: تالابهای استان در معرض نابودی کاملاند و علت اصلی، کمبود آب و مدیریت ناصحیح است. او ارزش اکولوژیکی این زیستگاهها را تا دویست برابر زمینهای زراعی دانست و افزود: ناآگاهی مدیران نسبت به اهمیت تالابها، تغییر مسیر آبراههها، ورود فاضلابهای شهری و صنعتی و استفاده اقتصادی بیرویه از پهنههای آبی، باعث تسریع در روند تخریب شده است.
به گفته این کارشناس، خشک شدن تالابها پیامدهای متعددی دارد؛ از تغییر در چرخه اکولوژیک و کاهش مهاجرت پرندگان تا گسترش ریزگردها، افزایش آفات و تهدید سلامت انسان و دام. او تأکید کرد که کاهش چشمگیر جمعیت پرندگان مهاجر در دهه اخیر، نشاندهنده شدت بحران است.
عبدالحکیم ادریسی، دبیر تشکلهای زیستمحیطی غرب گلستان نیز وضعیت فعلی تالابها را «بسیار نگرانکننده» توصیف کرد. او گفت: «در یک قرن گذشته، نیمی از تالابهای جهان از بین رفتهاند و گلستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. سه سال خشکسالی پیاپی و قطع ارتباط هیدرولوژیکی تالاب گمیشان با دریای خزر، آن را به کانون گردوغبار تبدیل کرده است.»
به گفته ادریسی، علاوه بر خشکسالی، سدسازی در بالادست اترک، کشت محصولات پرآببر و انحراف مسیر رودخانهها، از مهمترین دلایل نابودی تالابها هستند. او تأکید کرد که نجات این اکوسیستمها نیازمند عزم ملی، تخصیص حقآبه قانونی، اصلاح الگوی کشت و مدیریت یکپارچه منابع آب است.
واقعیت این است که اهمیت تالابها تنها در زیبایی طبیعی یا حضور پرندگان مهاجر خلاصه نمیشود. این پهنههای آبی در دوران خشکسالی نقشی حیاتی در تعدیل آبوهوا، جلوگیری از ریزگرد و پشتیبانی از معیشت مردم دارند. بیتوجهی به آنها بهمعنای آغاز دورانی سخت برای مردم هیرکان است؛ دورانی که هر تأخیر در احیای تالابها، هزینهای سنگین و جبرانناپذیر برای طبیعت و جامعه به همراه خواهد داشت.