مخاطب۲۴، لیلا نجفی جویباری - دکترای مدیریت ورزشی در یادداشتی در خصوص بررسی پیشرفتها و چالشهای چندبعدی ورزش بانوان ایران و ضرورت حمایت ساختاری، فرهنگی و حقوقی از آن نوشت:
ورزش بانوان در ایران در سالهای اخیر با وجود محدودیتها و چالشهای فراوان، پیشرفتهای قابل توجهی داشته است. بانوان ایرانی در عرصههای بینالمللی مانند المپیک، آسیایی و مسابقات جهانی در رشتههای مختلف درخشیدهاند. با این حال، این مسیر پرپیچ و خم با موانع ساختاری، فرهنگی و اجتماعی عمیقی روبهرو است که نیازمند بررسی و آسیبشناسی دقیق است.
• کمبود بودجه و امکانات: سهم بانوان از بودجه ورزش کشور به مراتب کمتر از مردان است. این کمبود در تجهیزات سالنهای ورزشی، زمینهای تمرین، لباسهای مناسب و حتی حق بیمه ورزشی مشهود است.
• ضعف در سیستم لیگها و مسابقات: بسیاری از لیگهای ورزشی بانوان از نظم و تداوم لازم برخوردار نیستند. لغو ناگهانی مسابقات یا برگزاری آن بدون حاشیه امنیت مالی برای بازیکنان، انگیزه و پیشرفت حرفهای آنان را تحت تأثیر قرار میدهد.
• نداشتن مدیریت یکپارچه: در بسیاری از فدراسیونها، بخش بانوان به حاشیه رانده شده و از قدرت تصمیمگیری کافی برخوردار نیست. حضور زنان در پستهای کلیدی مدیریتی و مربیگری در فدراسیونها بسیار محدود است.
• محدودیتهای پوشش: این موضوع یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی ورزش بانوان است. اگرچه بسیاری از ورزشکاران با خلاقیت و پشتکار به فعالیت ادامه دادهاند، اما این محدودیت در بسیاری از رشتهها (مانند شنا، ژیمناستیک و برخی رشتههای رزمی) امکان رقابت در سطح بینالمللی در خاک ایران را سلب کرده و تمرین و عملکرد را دشوار میسازد.
• نگاه سنتی جامعه: در برخی اقشار جامعه، ورزش حرفهای برای زنان هنوز به عنوان یک اولویت یا حتی امری پسندیده تلقی نمیشود. این نگاه میتواند منجر به عدم حمایت خانوادهها و ایجاد موانع روانی برای دختران شود.
• مشکل حضور در استادیومها: اگرچه اخیراً گشایشهایی صورت گرفته، اما مسئله حضور زنان در استادیومهای فوتبال و سایر ورزشگاهها به عنوان تماشاگر، به صورت کامل و عادی حل نشده و نمادی از نابرابری باقی مانده است.
• فقر حرکتی در دختران نوجوان: به دلایل فرهنگی و کمبود فضاهای ورزشی اختصاصی و ایمن برای دختران، میزان فعالیت بدنی و ورزش همگانی در بین دختران بسیار پایینتر از پسران است. این امر نه تنها جامعه را با مشکلات سلامت روبهرو میکند، بلکه باعث کوچک بودن مخزن استعدادیابی برای ورزش قهرمانی میشود.
• کمبود مربیان زن متخصص: برخی رشتهها، کمبود مربیان زن مجرب و دارای مدارج بینالمللی به شدت احساس میشود. این امر به ویژه برای تمرینات تخصصی و همچنین جلب اعتماد خانوادهها حیاتی است.
• تبدیل نشدن استعدادها به قهرمانان پایدار: بسیاری از استعدادهای درخشان به دلیل نبود سیستم حمایتی جامع (شامل روانشناسی، پشتیبانی مالی، علمی و پزشکی) یا به دلیل ازدواج و فشارهای زندگی، موفق نمیشوند به اوج برسند یا در اوج باقی بمانند.
• پوشش محدود رسانهای: ورزش بانوان سهم ناچیزی از پوشش رسانههای ملی و نوشتاری دارد. این کمتوجهی باعث کمرنگ شدن تلاشها و موفقیتهای ورزشکاران زن و در نتیجه، کاهش جذب حامی مالی و انگیزه نسل بعدی میشود.
• الگوسازی ضعیف: موفقیتهای ورزشکاران زن به خوبی معرفی و به عنوان الگو برای نسل جوان تبیین نمیشود.
• موانع قانونی و سیاستگذاری: اگرچه در قوانین بالادستی کشور (از جمله قانون اساسی و برنامههای توسعه) اصل بر عدالت و برابری فرصتهاست، اما محدودیتهای پوشش و سیاستگذاریهای خاص، امکان رقابت برابر زنان در برخی رشتهها را عملاً سلب کرده است.
• سهم نابرابر از بودجه، رسانه و مدیریت: زنان سهم کمتری از بودجه ورزش کشور دارند، کمتر در قاب رسانه دیده میشوند و حضورشان در سطوح عالی مدیریتی بسیار محدود است. این شکاف ساختاری، توسعه ورزش بانوان را بهشدت کند کرده است.
• ضعف ضمانت اجرایی قوانین حمایتی: بسیاری از سیاستها و مصوبات در حوزه ورزش بانوان روی کاغذ باقی مانده و به دلیل نبود ضمانتهای اجرایی و نظارتی، در عمل محقق نشده است.
۱. تغییر نگرش مدیریتی: واگذاری مدیریت ورزش بانوان به مدیران آگاه، دلسوز و توانمند (اعم از زن و مرد) و افزایش سهم بودجه ورزش بانوان.
۲. حرفهایسازی لیگها: ایجاد لیگهای پایدار با قراردادهای حرفهای و تضمین مالی برای ورزشکاران.
۳. سرمایهگذاری در ورزش پایه: توسعه فضاهای ورزشی ایمن و اختصاصی برای دختران در مدارس و محلات و اجرای برنامههای ملی برای مبارزه با فقر حرکتی.
۴. حمایت رسانهای: افزایش پوشش کیفی و کمی اخبار و مسابقات ورزش بانوان در صدا و سیما و سایر رسانهها.
۵. توانمندسازی نیروی انسانی: سرمایهگذاری بر روی آموزش و اعزام مربیان، داوران و مدیران زن به دورههای بینالمللی.
۶. ایجاد سیستم جامع پشتیبانی: ارائه خدمات روانشناسی، تغذیه، پزشکی و آموزشی به صورت علمی به ورزشکاران نخبه.
۷. گفتوگوی سازنده با نهادهای بینالمللی: یافتن راهکارهای عملی و قابل قبول برای رفع محدودیتهای پوشش در میادین بینالمللی با حفظ ارزشهای فرهنگی.
ورزش بانوان ایران در میانه سنت و مدرنیته، با چالشهای چندبعدی دست و پنجه نرم میکند. موفقیتهای پراکنده و درخشان ورزشکاران زن ایرانی، نهتنها نشان از استعداد و عزم بالا دارد، بلکه ثابت میکند که در صورت رفع موانع ساختاری، فرهنگی و حقوقی، آنان میتوانند به جایگاه واقعی خود در عرصههای جهانی دست یابند.
اما اهمیت ورزش بانوان فقط به مدال و قهرمانی محدود نمیشود:
• از منظر عدالت اجتماعی: فراهمکردن فرصتهای برابر ورزشی برای دختران و زنان، نماد حرکت جامعه به سوی برابری و رفع تبعیض است.
• از منظر توسعه پایدار: مشارکت ورزشی بانوان، سلامت جسمی و روانی نیمی از جمعیت کشور را تضمین کرده و آیندهای سالمتر و توانمندتر برای نسلهای بعدی میسازد.
• از منظر دیپلماسی ورزشی: موفقیتهای زنان ایرانی در میادین جهانی، تصویری مثبت از کشور به جهان مخابره کرده و بهعنوان یک قدرت نرم، ظرفیت بزرگی برای تقویت تعاملات فرهنگی و سیاسی ایجاد میکند.
بنابراین، حمایت از ورزش بانوان تنها یک انتخاب ورزشی نیست، بلکه ضرورتی استراتژیک برای عدالت اجتماعی، سلامت عمومی و اعتبار بینالمللی کشور