به گزارش مخاطب ۲۴: دختر بچه چشم آبی در فرودگاهی در یک کشور خارجی نشسته و در حالی که با مسافری خداحافظی میکند، به پهنای صورت اشک میریزد؛ مادر به جای اینکه او را در آغوش بگیرد و آرامش کند، دوربین را جلو و عقب میبرد قربان صدقهاش میرود تا عمق غم بچه را برای مخاطبان پیجش ثبت کند و تا میتواند لایک جذب کند.
جالب است وقتی کامنتهای زیر این پست را باز میکنیم، تعدادی با کودک همدردی کردهاند، اما بسیاری رفتار ناشایست مادر در استفاده از این موقعیت احساسی را برای تولید محتوا نقد کردهاند و به او که گویا هم خودش و هم همسرش پزشک هستند، توصیه کردهاند «به روانپزشک مراجعه کند.» در پست دیگری همان دختر بچه که مشخص است صورت رنگ پریدهاش کمی گریم شده تا ترسش را پنهان کند؛ با چشمانی گشاد و خیره و لبخندی زورکی روی مبل خانه نشسته تا مسئول نمونهگیری آزمایشگاه از او خون بگیرد و در طول این پروسه مدام به او تلقین کند که دختر شجاعی است و لبخند از صورتش پاک نشود.
درست حدس زدید مادر این کودک زیبا مبلغ قابل توجهی از آزمایشگاه پول گرفته تا تبلیغش کند. در روزگاری زیست میکنیم که کودک کار، تنها بچههایی نیستند که با لباس مندرس و سر و روی ژولیده، سر چهار راهها فال و گل میفروشند؛ کودکان کار مدرن یا کودکان کار مجازی، بچههای مرفهی هستند که در بهترین مناطق شهر و لوکسترین خانهها سناریوهای پدر و مادرشان را بازی میکنند تا صفحات پر بازدید فضای مجازیشان از رونق نیفتد و درآمد ماهیانه چند صدمیلیونی مامان و بابا قطع نشود.
کودکاینفلوئنسر کیست؟
با نگاهی گذرا به فضای مجازی، کودکانی را میبینیم که در ویدیوهای پرزرقوبرق، نقش بازی میکنند، تبلیغ میکنند، چالش انجام میدهند و لبخندهای بزرگ میزنند. اما پشت پرده این تصاویر، چه بر سر کودکی آنها آمده؟ این کودکان، ستارههایی هستند که شاید هیچوقت انتخاب نکردند در معرض دید میلیونها چشم باشند.
در سالهای اخیر، کودکان بسیاری در شبکههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام، یوتیوب یا تیکتاک، به شهرت رسیدهاند. اینفلوئنسرهایی با دهها و گاهی میلیونها دنبالکننده که به چهرههای شناختهشده در تبلیغات و بازاریابی تبدیل شدهاند. درآمد خانوادهها از این راه میتواند بسیار بالا باشد، اما مسئله اصلی اینجاست: این کودک چه نقشی در این «کسبوکار خانوادگی» دارد؟ آیا او شریکی آگاه است یا ابزاری بیصدا؟
مرز باریک میان بازی و بهرهکشی
چیزی که در کشور ما و به ویژه در فضای شبکه مجازی اینستاگرام در دهه اخیر بسیار باب شده این است که برخی از بلاگرها از فرزند خود به عنوان محوریترین سوژه محتوای خود استفاده میکنند. برنامهریزی برای ضبط روزانه، تدوین، هماهنگی با برندها، و حتی مجبور کردن کودک به تکرار صحنهها برای گرفتن «بهترین برداشت»، همگی ممکن است با فشارهای روانی همراه باشد. این کار ممکن است در ابتدا بازی به نظر برسد، اما وقتی «عملکرد» کودک به منبع اصلی درآمد خانواده تبدیل میشود، مرز میان بازی و کار از بین میرود. روانشناسان هشدار میدهند که این سبک از رشد، بسیار محتمل است که باعث اختلال در شکلگیری هویت، کاهش عزتنفس و اضطراب مزمن در کودک شود.
درآمد ماهیانه ۸۰ تا ۹۰۰ میلیون تومانی کودک اینفلوئنسرها
کودکی نباید در ازای لایک و اسپانسر هزینه شود. حتی اگر این کار با رضایت والدین و حتی با رضایت کودک، آغاز شود، بدون چارچوب و نظارت، میتواند به شکلی از سوءاستفاده تبدیل شود. کودکاینفلوئنسر، ستاره نیست؛ او کودکی است که هنوز یاد نگرفته «نه» بگوید.
بررسی میدانی هفتصبح از درآمد صفحاتی که از کودک برای تولید محتوا استفاده میکنند، نشان میدهد که برای صفحاتی با حدود ۲۰۰ هزار بازدید روزانه، والدین که بیشتر مادران درگیر این موضوع هستند، تا ۳ میلیون تومان برای هر ویدیوی تبلیغاتی در استوری و بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان برای هر عکسی که استوری میشود، دریافت میکنند. کسانی که صفحاتشان حدود ۵۰۰ هزار تا ۸۰۰ هزار فالوئر دارد، برای انتشار استوری تبلیغاتی با حضور کودک حدود ۳ تا ۱۲ میلیون تومان و برای هر پست تا ۲۰ میلیون تومان کسب درآمد میکنند.
در سطح گستردهتر، تبلیغات پست اینستاگرامی توسط کودکاینفلوئنسرها ماهانه ۸۰ تا ۹۰۰ میلیون تومان درآمد دارد؛ صفحات مجزای والدین نیز تعرفهای بین ۷ تا ۹ میلیون تومان برای هر تبلیغ دریافت میکنند. بررسیهای رسانهای از این بازار پر سود نشان میدهد که شرکتهای تبلیغاتی «کارگردان» استخدام میکنند، تمرینهای طولانی دارند، باری لبخند و ژست به کودک فشار میآورند و حتی استفاده از لوازم آرایش دارند؛ گاهی تا ۵ میلیون تومان در یک روز برای کودک پرداخت میشود، در حالی که عوارض جسمی و روانی این پروسه که اغلب تا سالها ادامه دارد، بسیار گستردهتر است.
قوانین خاکستری و کودکان بیپناه
کنوانسیون حقوق کودک به صراحت میگوید اگر در کودکی عاملی جایگزین تمرکز بر بازی، تحصیل یا رشد شود، دولتها باید اقدام کنند. انتشار تصاویر، خودنمایی یا تبلیغ با کودک زیر ۱۵ سال، عملی در مرز نقض حقوق اوست. حقوقدانان و کارشناسان نیز بارها درباره «بهرهکشی اقتصادی» و «نقض حقوق کودک» در این فعالیتها هشدار دادهاند؛ طبق قوانین کار و حمایت از اطفال، کار کودک زیر ۱۵ سال ممنوع است، مگر با رعایت محدودیتهای شدید. در بسیاری از کشورها، قوانینی درباره کار کودکان در سینما و تلویزیون وجود دارد؛ اما فضای مجازی هنوز در خلأ قانونی به سر میبرد.
در کشور ما کودکاینفلوئنسرها تحت نظارت مشخصی نیستند؛ نه وزارت کار، نه وزارت آموزش و پرورش و نه نهادهای متولی حمایت از کودک. به همین نسبت هم قانونی برای شفافسازی وضعیت این کودکان که به عنوان اینفلوئنسر در فضای مجازی بازیچه دست پدر و مادرشان هستند، وجود ندارد. در اغلب موارد، درآمدها به حساب والدین واریز میشود بدون ضمانتی برای آینده کودک.
سجاد نوروزیان، آینده پژوه و محقق حوزه تعاملات بین فردی و تربیت کودکان است. او در گفتوگو با هفتصبح، با اشاره به اینکه در دنیای امروز، فهم عمیق مراحل رشد و تکامل کودک به عنوان یکی از ارکان مهم تربیت و پرورش نسل آینده، از اهمیت زیادی برخوردار است، میگوید: از زمان تولد تا سنین نوجوانی و جوانی، مغز انسان در حال توسعه و شکلگیری است و این فرآیند تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.
انسان در نوزادی، در مقایسه با دیگر موجودات زنده، نارسترین مغز را دارد؛ برای مثال، در حالی که بسیاری از حیوانات پس از مدت کوتاهی از تولد قادر به ایستادن و حرکت هستند، نوزادان انسان به دلیل ساختار مغزی و فیزیولوژیکی خاص خود، نیاز به مراقبت و آموزش طولانیمدت دارند. این نیازها در دو سال اول زندگی عمدتاً به بقا و نیازهای حیاتی مربوط میشود، که شامل تغذیه، خواب و امنیت عاطفی است.
این محقق حوزه تربیتی کودک ادامه میدهد: «تا سن دو سالگی، مغز کودک به شدت در حال شکلگیری و ارتباطسازی است. در این دوره، نرونها (سلولهای عصبی) به سرعت رشد کرده و ارتباطات جدیدی را ایجاد میکنند. این فرآیند نیازمند یک محیط آرام و شاداب است تا ارتباطات عصبی به درستی شکل بگیرد. در حقیقت، کیفیت محیطی که کودک در آن رشد میکند، تأثیر قابل توجهی بر روی توسعه مغز و شخصیت او دارد. از سه تا هفت سالگی، مغز کودک به هرس و حذف اتصالات اضافی میپردازد. این فرآیند به اصطلاح «سیناپتیک پرونیگ» نامیده میشود و به حذف سیناپسهایی که کمتر فعال هستند، کمک میکند. به همین دلیل، این سالها به عنوان دورهای حیاتی در نظر گرفته میشوند. در این سنین، کودک به شدت به تحریکات محیطی و آموزشی نیاز دارد تا بتواند مهارتهای اجتماعی، زبانی و شناختی خود را توسعه دهد.
به گفته این آینده پژوه، آموزش و تربیت در این دوره نه تنها به رشد عقلانی کودک کمک میکند، بلکه به شکلگیری شخصیت و هویت او نیز مرتبط است. کودکانی که در این سنین از محیطهای غنی و حمایتی بهرهمند میشوند، معمولاً در بزرگسالی با اعتماد به نفس بیشتری به زندگی ادامه میدهند.
کودک بازیگران، آینده غمگینی دارند
نوروزیان درباره عصر مدرن و کودک با اشاره به اینکه با ورود به دنیای مدرن و رسانههای اجتماعی، چالشهای جدیدی برای تربیت کودکان به وجود آمده است، تاکید میکند: «رسانههایی مانند اینستاگرام، فیسبوک و تیکتاک به والدین این امکان را میدهند که از فرزندان خود به عنوان ابزاری برای جذب توجه و کسب درآمد استفاده کنند.
این امر میتواند به بروز مشکلاتی همچون اضطراب، پرخاشگری و اختلالات روانی در کودکان منجر شود. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که در سنین پایین تحت فشار برای ایفای نقشهای خاص در رسانهها قرار میگیرند و اصطلاحا بازی میکنند، ممکن است در بزرگسالی با مشکلات جدی مواجه شوند. این فشارها میتوانند به اعتیاد، افسردگی و دیگر اختلالات روانی منجر شوند.
رسانههای اجتماعی نه تنها بر روی سلامت روانی کودکان تأثیر میگذارند، بلکه میتوانند به شکلگیری الگوهای رفتاری نادرست نیز منجر شوند. والدینی که از فرزندان خود در رسانهها به عنوان ابزاری برای جلب توجه استفاده میکنند، ممکن است در واقع به آنها آسیب برسانند.
این نوع استفاده ابزاری از فرزندان میتواند به ایجاد احساس ناامنی و اضطراب در آنها منجر شود و در نتیجه، مشکلات رفتاری و روانی را افزایش دهد. نوروزیان معتقد است: «کودکانی که در سنین پایین تحت فشار برای تولید محتوا در رسانههای اجتماعی قرار دارند، به مشکلاتی مانند پرخاشگری، شبادراری و اختلال در تکلم دچار میشوند. این مشکلات به وضوح ناشی از احساس ناامنی و عدم حمایت عاطفی از سوی والدین و محیط اطراف است.»
بچهدار میشوند تا لایک بگیرند
در این شرایط، نیاز به آموزش و حمایت والدین بیش از پیش احساس میشود. والدین باید با درک عمیقتری از نیازهای کودکان، به تربیت آنها بپردازند. اما متأسفانه، والدین بدون آموزشهای لازم برای تربیت فرزند، تصمیم میگیرند پدر و مادر شوند و قطعا این موضوع میتواند به بروز مشکلات جدی منجر شود.
همانطور که نوروزیان میگوید: «چیزی که الان در فرزندپروری خیلی باب شده این است کسی که خودش باید الگوی فرزند پروری باشد، برای دیگران از فرآیند تولید بچه استفاده ابزاری میکند؛ برای اینکه بتواند پکیج بفروشد محصول بفروشد. از خبر بارداری تا جشن تعیین جنسیت. من میشناسم کسانی را که بچهدار میشوند تا لایک بگیرند! یعنی اصلا هیچ تئوری یا سناریو در زندگیشان نبوده و سبک زندگیشان در فضای مجازی عادی شده و حالا برای اینکه هیجان و آدرنالین را برای مخاطب و فالوئر بالا ببرند، تصمیم میگیرند بچهدار شوند.
تربیت فرزند نه «کنترل زد» دارد و نه میتوانی لفت بدهی
این آینده پژوه حوزه کودک معتقد است: شغل تربیت فرزند پیچیدهترین، سختترین، مهمترین و پرچالشترین شغل دنیاست که مرخصی هم ندارد، کنترل زد هم ندارد، لفت هم نمیشود داد؛ یک مسئولیتی که شما پذیرفتهاید. والدین که هیچ پیش نیاز و دوره تربیت کودک ندیدهاند و صرفا از اطرافیان و در موارد جدیتر از روانکاو برای تربیت کودک کمک میگیرند که آن هم به نظر من اطلاعات به روزی در اکثر موارد ندارد و کمک چندانی نمیکند.
محیط رشد؛ مهمترین فاکتور تفاوت نسلها
آموزش والدین در زمینه تربیت کودک، باید شامل آگاهی از نیازهای عاطفی، اجتماعی و شناختی فرزندان باشد. والدین باید یاد بگیرند که چگونه میتوانند فضایی امن و حمایتی برای رشد فرزندان خود ایجاد کنند. به گفته این محقق، تعاملات بین فردی، این آموزشها میتواند در قالب کارگاههای آموزشی، مشاورههای خانوادگی و منابع آنلاین در اختیار والدین آگاه قرار بگیرد و آنها را درمسیر تربیت صحیح فرزندان یاری کند.
نوروزیان تاکید دارد: ترسناکترین قسمت ماجرا اینجاست که در کل نظام تربیت و آموزش ما اصلاً درک و فهمی از نسل آلفا نداریم؛ یعنی چی بچهای که در عصر هوش مصنوعی به دنیا میآید؟ این بچه اصلاً شکلگیری مدارهای مغزیاش متفاوت است. بعضیها فکر میکنند این نامگذاری نسلها مثلاً نسل زد و نسل آلفا و نسل ما دهه شصتیا که نسل وای بودیم صرفا عدد است. در واقع مهمترین فاکتور، بحث محیط رشد یعنی فضایی است که مغز مدارها را شکل میدهد. مدار مغزی بچهای که الان به دنیا میآید، در عصر هوش مصنوعی و کاملا متفاوت از نسلهای قبل است. ماجراهایش، نوع شناخت از خودش، نوع شناخت از دنیا و ... اینها بیمتولی است.
منبع: دیده بان ایران