به گزارش مخاطب ۲۴: گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی همچون هشداری بود که بار دیگر فریاد خاموش هزاران کارگرِ قربانی بیتوجهی به ایمنی محیط کار را به گوش جامعه میرساند. بر اساس این گزارش، حوادث شغلی به دومین عامل مرگومیر در ایران و رتبه سوم در جهان تبدیل شده است؛ آماری که نهتنها از بحران ایمنی در محیطهای کاری حکایت دارد بلکه نشانگر بیاعتنایی نظاممند به جان کارگران در سطوح سیاستگذاری، رسانهای و اجرایی است. هر سال هزاران خانواده ایرانی با خاکسپاری عزیزانی که برای تأمین معاش به معادن، کارگاهها و کارخانههای ناامن پا گذاشتهاند داغدار میشوند، اما حوادث تلخ انسانی همچنان در حاشیه اولویتهای ملی گم میشوند.
در این گفتوگو امیر خراسانی، جامعهشناس با ارائه وضعیت و شرایط کارگران به ریشههای این بیتوجهی میپردازد و راهکارهایی برای بهبود وضعیت اجتماعی و ایمنی کارگران ارائه میدهد.
برای وضعیت کارگری در ایران معکوس کار کردیم
امیر خراسانی در خصوص آماری که بهتازگی منتشر شده و حاکی از رتبه دوم ایران در حوادث شغلی منجر به مرگومیر و رتبه سوم در جهان است، بیان کرد: «ما برای اینکه در این نقطه قرار نگیریم، تقریباً هیچ کاری نکردیم؛ عوضش همه کار کردیم تا در چنین نقطهای قرار بگیریم! تصور کنید، فردی مواد مخدر مصرف کند، سپس سوار یک موتورسیکلت شود و در حین رانندگی کلاه ایمنی هم نگذارد، سپس در یک جاده شلوغ با ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت گاز بدهد، بالاخره تصادف میکند، آسیب شدیدی خواهد دید و جان خود را از دست میدهد. این فرد تمام تلاشش را کرده تا جان خود را از دست بدهد. وضعیت ایمنی مشاغل در ایران مشابه این مثال است؛ یعنی ما کارهایی کردیم که کماثر یا بیاثر بوده است و بعضاً تلاشهایی کردیم که دقیقاً برعکس کاری بود که میبایست انجام میدادیم، یعنی مشابه همین وضعیت که یک روز بیدار شدیم مواد مخدر مصرف کردیم، لباس ایمنی هم نپوشیدیم و با این وضعیت رفتیم سوار یک موتورسیکلتی شدیم و تا جای ممکن گاز را فشار دادیم. قاعدتاً این اتفاق فاجعهآفرین میشود. وضعیت ایمنی در حوزههای کاری نیز بدینشکل است.»
قوانین حوزه کارگری کافی نیست
امیر خراسانی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی درخصوص قوانین و مقررات حوزه کارگری گفت: «قوانین و مقرراتی که در این چند سال تصویب شده، مؤثر واقع نشده است. قطعاً این قوانین و مقررات مؤثر نیست. مانند مثال موتورسیکلت. شما فکر کنید مجموعهای قوانین راهنماییورانندگی داشته باشید، ولی پلیس در شهر نباشد، دوربین نباشد، در شهر هیچ نهاد و فرد مسئولی نیست که باعث توقف فرد متخلف بشود؛ سؤال این است در چنین شهری چطور قوانین میخواهد اعمال شود؟! در خصوص مسائل و قوانین کارگری هم بدینگونه است، برای اعمال و نظارت قوانین و مقررات چقدر بازرس دارید؟! چه کسی میخواهد این قوانین را اعمال کند؟!»
اخبار کارگران موردتوجه هیچ گروهی نیست
خراسانی با اشاره به اقتصاد توجه درباره دلایل شنیده نشدن صدای کارگران نیز افزود: «این مناسبات فاجعهبار است. این قوانین بدینگونه قابل نظارت نیستند. وقتی برای کارگر این حق تعریف نمیشود، در نتیجه او صدایی هم ندارد. یک کارگر اگر از ساختمان بیفتد، اگر زیر معدن گیر کند، اصلاً هیچ صدایی ندارد، هیچ صدایی برای او وجود ندارد. برای مثال، حوادث کارگری در فضای عمومی کشور جزء آمار ایران حساب نمیشود؛ یعنی در حال حاضر آمارهای در حال انتشار در صدر اخبار این است که برای مثال چقدر نفت به نسبت سالهای قبل کمتر فروختهایم، یا برای مثال با مذاکره چه مقدار میتوانیم نفت بیشتر بفروشیم، چقدر قرار است سرمایهگذاری جذب کنیم، کشورهای حاشیه خلیجفارس چقدر پول از ترامپ گرفتهاند! و بسیاری از این آمارها که هر روز در صدر اخبار با آن مواجهیم. اینها عددهای اصلیای است که روزانه ذهنمان را مشغول کرده است، در نتیجه میتوان گفت هیچ صدایی از کارگران وجود ندارد. افکار عمومی همیشه ظرفیت محدودی برای توجه کردن به امور دارد. افکار عمومی معمولاً به سه یا چهار خبر حساس میشود. در این لحظه، کار رسانهها مهم میشود. این همه رسانه تخصصی اقتصادی داریم؛ فقط کافی است یک تحلیل گفتمان از خبرگزاریها انجام شود که در ده سال گذشته، موضوعات اولویتدار یک تا پنج آنها چه بوده و چه اخباری را در برابر چشم مردم برجسته کردهاند. همیشه اقتصاد توجه، رابطه خیلی مستقیمی با قدرت دارد. شما اگر قدرت داشته باشید، میتوانید موضوعتان را به موضوع اصلی جامعه تبدیل کنید؛ برای مثال، الان بحث ماجرای حیوانات خانگی در ایران چند سال است که تبدیل به یکی از محورهای توجه ایرانیان شده است. حیوانات خانگی موافقان و مخالفان بسیاری پیدا کردهاند؛ به نحوی توانستهاند فرهنگ عمومی را عوض کنند. مسئله جای حیوانات خانگی در پارک است یا نیست و مواردی از این قبیل. سر سلامتشان، هزاران محتوا تولید شده است؛ اما همین سلامتی را بیاییم با ایمنی کارگر و سلامت کارگران مقایسه کنیم؛ چقدر محتوا برای سلامتی کارگران تولید شده و چقدر برای سلامت حیوانات خانگی؟! اصلاً عموم کارگران، خودشان را کارگر نمیبینند؛ خودشان را در معرض خطر نمیبینند، درصورتیکه این خطر همهشان را تهدید میکند. اینها با خانوادههایشان، نزدیک به ۳۰، ۴۰ میلیون نفر میشوند. در خصوص مطالبات جمعی حرف میزنیم که اکثریت ایران را تشکیل دادهاند.»
قدرت در تشکلهای کارگری است
امیر خراسانی معتقد است تشکلهای قوی کارگری میتوانند نجاتبخش کارگران باشند. او در این باره میگوید: «اگر کارگران، تشکلهای کارگری قوی داشتند، میتوانستند بگویند تا زمانی که ایمنی کارگران تأمین نشود دیگر به کار ادامه نمیدهند. میتوانستند در برابر این همه نیروی کار ازدسترفته اعتراض کنند. زمانی که با نیروی کار قرارداد نمیبندید، زمانی که قراردادهای دائمی وجود ندارد یا مثلاً قراردادهای دو سهماهه بسته میشود، در چنین شرایطی چه تشکلی میتواند تشکیل بشود؟! یعنی از یک طرف همه کار شده تا تشکلهای کارگری شکل نگیرد، در چنین وضعیتی نیروی کار بیثبات شده است. ما تا امروز برای کارگران چه کار کردیم؟! ما هیچ کاری نکردیم، بالاخره میبایست کار مقدماتی انجام میشد که انجام نشده است. مثل این میماند تیم فوتبال تشکیل بدهید و بخواهید با تیم ملی مسابقه بدهید. در تیمتان از آدمهایی که ۵۰ کیلو اضافهوزن دارند و ۲۰ سال است که ورزش نکردهاند استفاده بکنید، معلوم است در این مسابقه میبازید. در این وضعیت کسی نمیتواند بپرسد چرا باختهای؟!»
تلفات کارگری به امر ملی تبدیل نمیشود
خراسانی معتقد است نظام سیاسی و رسانهای نسبت به تلفات کارگری سکوت کرده و تلفات کارگری چندان به امر ملی تبدیل نمیشود: «کارگران هیچ قدرتی ندارند، در واقع قدرت از دل مناسبات سیاسی تولید میشود. برای مثال در حادثه تلخ خانم مهسا امینی، این اتفاق در یک لحظه به مسئله ملی تبدیل نشده است؛ بلکه قبل از آن نیروهای سیاسی در کشاکش و تقابل بودند و در آن لحظه تلخ مناسبات سیاسی امکان ظهور و بروز در عرصه عمومی را پیدا میکنند. جان یک نفر در این مناسبات میتواند به امر عمومی تبدیل میشود. اما فرض کنید در همان ساختمانی که حادثه برای خانم امینی رخ میدهد، در کنار آن، فکر کنید در همان ساختمان که آن فرد جان خود را از دست داد دو کارگر برای تعمیرات میرفتند و از ارتفاع به پایین میافتادند و جان خود را از دست میدادند؛ مطمئن باشید هیچ اتفاقی در عرصه عمومی رخ نمیداد. ما این همه ماجرای تلخ کارگری داریم؛ ماجراهای تلخ معادن، ماجراهای تلخ بنادر و... ما فجایع بزرگ و گلدرشت کارگری داریم. برای این فجایع مگر چه شد؟! مادامی که سیاست نسبت به این مسائل ساکت است، اتفاقی رخ نمیدهد.»
مهمترین مسئله کارگران سلامت است
امیر خراسانی در خصوص وضعیت سلامت کارگران و عمرهایی که در این حوزه فرسوده میشود، بیان کرد: «برای عرصه سیاست، کارآفرین بسیار مهم است. اگر یک کارآفرین وام نگیرد، صدای اعتراض او درمیآید، روزنامهها و خبرگزاریهای بسیاری پیگیر این اتفاق میشوند، میگویند این کارآفرین آسیب دید، خسارت دید؛ البته من نمیخواهم دوگانهسازی کنم، ولی بالاخره جامعه ایران بخش زیادی نیروی دستمزدی دارد. ما تنها نیروهای دستمزدی که جانشان از دست رفته را میشماریم، عمرهایی که کوتاه شده را نمیشماریم؛ یعنی حجم زیادی از نیروی کار بهخاطر این کار ممکن است معتاد شوند، آسیبهای جدی روانی ببینند، آسیبهای جدی جسمی ببینند، سلامتیشان، عمرشان کم شود، ریههایشان در معرض سموم قرار گیرد، ممکن است سرطان بگیرند و انواع و اقسام بیماریها؛ اما اینها هیچگاه شمرده نمیشوند. این اتفاق میبایست باعث شرمساری همه کسانی که در واقع به نحوی در حوزه سیاست در ایران هستند، باشد. شرمساری امر ملی است دیگر. هیچ چیزی مهمتر از کار نیست؛ کار عنصر ملی است دیگر. بیتردید این توجه، اقتصاد دارد. اقتصاد توجه ایجاب میکند که برای دیده شدن باید بتوانید مسئله کار و کارگر را بردارید، بیاورید در حوزه و عرصه سیاست. سپس، مهمتر از این کار به کار و کارگر قدرت بدهید تا این افراد بتوانند راجعبه خودشان حرف بزنند، راجعبه خودشان کار کنند، راجعبه مسائل خودشان اعتراض کنند. برای مثال، پزشکان، تشکل قویای دارند؛ آن تشکل قوی میتواند بازیگری کند، ترجمه شود در سیاست، مطالبات سیاسی را پیگیری کند. تجار و بازرگانان هم تشکل دارند؛ تا یک قانونی تصویب بشود، میآیند موضع میگیرند، این قانون به نفع ماست یا به ضرر ماست. وکلا هم تشکل دارند؛ حتی قانون صنفی وکلا مگر وجود دارد؟ آنها زور دارند. نیروی کار، نیروی کار دستمزدی هم میبایست در حوزههای مختلف، چنین زوری پیدا کند. تشکل زور پیدا میکند. آن وقت، مثلاً تشکلی که ۵۰۰۰ نفر، ۱۰ هزار نفر، ۱۵ هزار نفر عضو داشته باشد، در انتخابات تعیینکننده میشود. نمایندگانی که میخواهند نماینده مجلس بشوند، میروند سراغشان. آنها میگویند که آقا به این شرط ما ۱۵ هزار تا رأی را به شما میدهیم که شما فلان کار را برایمان بکنید. مهمتر از همه، تشکل، زمانی که زور پیدا میکند، میتواند سر سلامت خودش چانه بزند. مهمترین مسئله کارگر سلامت است.»
موانع تشکیل تشکلهای کارگری
وی با اشاره به این نکته که یکی از مسائلی که باعث شده کارگران تشکلهای قوی نداشته باشند بیش از حد امنیتی شدن است، گفت: «یک بخشی از دلایل عدم تشکیل تشکلهای کارگری، دلایل امنیتی است؛ یعنی مسئله، برخلاف تشکلهای دیگر، مسئله تشکلهای کارگری بیش از حد نظارتی شددهاند. دومین مسئله، خود قانون کار است. شما کارگر که باشید، خیلی از کارگران ۳ ماه قرارداد دارند، بعضیها روزمزد هستند، خیلیهای دیگر هم اصلاً قرارداد ندارند. وقتی فردی قرارداد ندارد، طرف عضو چه تشکلی بشود؟ با چنین وضعیتی صاحبکار راحت میتواند فرد را اخراج کند. علاوه بر مسئله نظارتی، مسئله حقوقی کارگران هم مانع جدی دیگری است. اگر در این حادثه معدن که همه کارگران میدانستند دستگاه مربوط به اکسیژن وجود ندارد و احتمال خفگی وجود دارد، اگر قدرتی داشتند، نمیرفتند؛ میگفتند تا این دستگاه نیاید ما نمیرویم و زنده میماندند.»
منبع: فرهیختگان