مخاطب۲۴- میراثفرهنگی، آیینهای از تمدن، فرهنگ، دانش و هنر پیشینیان است؛ آیینهای که نگاه در آن، ما را به ریشههایمان بازمیگرداند. حفظ این بناها و محوطهها صرفا وظیفهای بر دوش دولت یا نهادهای تخصصی نیست، بلکه مسئولیتی فردی و اجتماعی برای هر شهروند است. مواجهه درست با آثار تاریخی و شناخت روایت نهفته در آنها، راهیست برای اتصال دوباره به فرهنگی که در دل این سرزمین تنیده شده است.
میراثفرهنگی؛ پلی میان گذشته و آینده
بازدید از یک محوطه تاریخی و شنیدن قصهاش، فقط تماشای یک شی فیزیکی نیست؛ این بازشناسی خویشتن است. در جهانی که با شتاب به سمت تغییر میتازد، مخاطراتی مانند توسعه ناپایدار، تخریب محیط زیست، حفاریهای غیرمجاز، جنگ، بلایای طبیعی و گاه بیتوجهی خود ما، حافظه تاریخیمان را تهدید میکنند. اینجاست که نقش هر فرد در حفظ هویت فرهنگی، پررنگتر از همیشه میشود.
شناخت، لازمه تعلق و هویت
آیندهای که از گذشته خود گسسته باشد، آیندهای بیریشه است. ملتی که حافظهاش را از دست دهد، دچار بحران هویت خواهد شد. شناخت، نخستین گام در احیای این پیوند است. تعلق به یک سرزمین، تنها در سکونت خلاصه نمیشود؛ در شناخت، درک و پاسداشت فرهنگ و میراث آن است که معنا پیدا میکند. هر بنای نیمهویران، هر لایه خاک، نشانیست از هزاران سال اندیشه، تلاش، زیستن و امید. وقتی شهروندی آگاه میشود، دیگر نمیتواند نسبت به میراثش بیتفاوت بماند.
۱۸ آوریل؛ روزی برای بازاندیشی
روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی، فرصتی است برای تأمل در آنچه از گذشته به ما رسیده و مسئولیتی که در قبال آینده داریم. از تختجمشید تا ارگ بم، از تپه سیلک تا شهر سوخته، این مکانها تنها آثار باستانی نیستند؛ آنها ستونهای هویت ما هستند. ستونهایی که اگر فرو بریزند، چیزی از ما باقی نخواهد ماند جز خاکی بیریشه.
در دنیای مدرن که انسانها از گذشته فاصله میگیرند، میراثفرهنگی همچون آینهای است که ما را به خودمان بازمیگرداند. شناخت این میراث، سفریست به عمق وجود ما؛ سفری که در آن، حس غرور، احساس مسئولیت، احترام متقابل و امید به آینده، بار دیگر زنده میشود. اگر خواهان ساختن آیندهای معنادار هستیم، باید گذشته را بشناسیم، آن را بفهمیم و از آن الهام بگیریم.
ریشههای ما در خاک فرهنگمان، در سنگهای تاریخمان و در صدای داستانهای نیاکانمان نهفتهاند. کافیست چشم بگشاییم، دل بسپاریم و گوش کنیم. صدای هویتمان از دل خاک برمیخیزد. اگر نشنویم، خاموش خواهد شد؛ اما اگر گوش بسپاریم، آیندهای روشنتر پیش رویمان خواهد بود.
مسیری که از مدرسه آغاز میشود/ زنگ میراث؛ سرمایهگذاری برای آینده فرهنگی کشور
برای آنکه حفاظت از میراثفرهنگی از سطح شعار فراتر رفته و به کنشی اجتماعی تبدیل شود، آموزش و آگاهیرسانی از سنین پایین امری حیاتی است. یکی از اقدامات مؤثر در این زمینه، گنجاندن مفاهیم میراثفرهنگی در برنامههای درسی مدارس و دانشگاههاست.
در همین راستا، وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با همکاری وزارت آموزشوپرورش در حال اجرای طرحی با عنوان «زنگ میراث» است که براساس این طرح، دانشآموزان در قالب بازدیدهای هدفمند از موزهها و بناهای تاریخی، با هویت فرهنگی خود آشنا میشوند. همچنین، پیشنهادهایی برای افزودن دروس مستقلی مانند «آشنایی با میراثفرهنگی» به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شده است که تحقق آن گامی مؤثر در نهادینهسازی این ارزشها خواهد بود.
درسهایی از کشورهای موفق در حفاظت از میراث فرهنگی/ نگهداری دانشآموزان فرانسوی از آثار تاریخی
بسیاری از کشورها با اتخاذ رویکردهای خلاقانه، نه تنها میراث خود را حفظ کردهاند، بلکه آن را به ابزار توسعه فرهنگی و اجتماعی تبدیل کردهاند. به عنوان مثال در فرانسه برنامهای با عنوان کلاسهای میراث اجرا میشود که طی آن دانشآموزان مسئول نگهداری و پژوهش درباره یک اثر تاریخی محلی میشوند. این تجربه آموزشی، حس تعلق و مسئولیت فرهنگی را در کودکان تقویت میکند. ایتالیا نیزکه بیشترین تعداد آثار ثبت شده در یونسکو را داراست، با اجرای پروژههایی مانند «آثار برای فرزندانت» توانسته شهروندان را به مشارکت در مرمت محلههای تاریخی تشویق کند. در ژاپن از حاملان سنتهای فرهنگی مانند خوشنویسان و سفالگران بهعنوان «میراث زنده» حمایت میشود. هند نیز پروژههای مشارکتی نظیر «میراث من، افتخار من» را با هدف افزایش حس تعلق عمومی راهاندازی کرده و بخشی از درآمد گردشگری را مستقیما صرف نگهداری آثار تاریخی میکند.
سخن پایانی اینکه گوش جان بسپاریم به خاکمان که امروز، بیش از هر زمان دیگری، به بازشناسی ریشهها نیاز داریم. میراثفرهنگی، نهتنها یادگاری از گذشته، که منبعی الهامبخش برای آینده است و اگر بخواهیم هویتی پویا، جامعهای ریشهدار و آیندهای معنادار بسازیم، باید با احترام و آگاهی به گذشته بنگریم.