کد خبر: ۵۵۷۶۶
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۳

عراقچی: در خصوص مذاکرات هسته ای حاج قاسم مخالفتی نداشتند!

وزیر امور خارجه گفت: در روز‌های آخر «برجام» یک نگرانی پدید آمده بود که؛ آیا این برجام برنامه موشکی ما را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد یا نه؟ لذا یک جلسه‌ای ترتیب داده شد که همه فرماندهان ارشد نیرو‌های مسلح حضور داشتند و سردار سلیمانی هم آمده بودند.
عراقچی: در خصوص مذاکرات هسته ای  حاج قاسم مخالفتی نداشتند!

مخاطب۲۴- حاج قاسم را همگان به‌عنوان مرد میدان و دیپلماسی می‌دانند و نقش او در منطقه و همراه کردن دولت‌ها و ملت‌ها با مقاومت بر کسی پوشیده نیست، در همین راستا به‌مناسبت پنجمین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی سراغ دیپلماتی رفتیم که شاید بیشترین ارتباط را در این حوزه با ایشان داشت.



دکتر سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، سردار سلیمانی را یک دیپلمات ورزیده و عالی می‌داند و در گفتگوی پیشِ‌رو که به‌عنوان اولین مصاحبه ایشان در قامت وزیر با یک رسانه داخلی (غیر از صداوسیما) است به تشریح شخصیت و برخورد‌ها و دیدارهایش با حاج قاسم پرداخته است.



آقای عراقچی، متولد ۱۴ آذر ۱۳۴۱ و دانش‌آموخته کارشناسی روابط بین‌الملل از دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه، کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و همچنین دکترای اندیشه‌های سیاسی از دانشگاه کنت است.



عراقچی از سال ۱۳۶۷ وارد وزارت امور خارجه شد و در فاصله سال‌های ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۲ به‌عنوان سفیر ایران در فنلاند و از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ به‌عنوان سفیر ایران در ژاپن فعالیت می‌کرد.



وی از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ سمت معاون سیاسی وزیر امور خارجه را به‌عهده داشت و همچنین از اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با گروه ۱+۵ بوده و از سال ۱۴۰۰ به‌عنوان دبیر شورای راهبردی روابط خارجی فعالیت کرده است.



دکتر عراقچی پس از شهادت امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه دولت قبل، مردادماه امسال به‌عنوان وزیر امور خارجه دولت چهاردهم انتخاب و منصوب شد.




آقای دکتر، در ابتدا بفرمایید که آشنایی شما با سردار سلیمانی از کجا شروع شد و نحوه آشنایی و سیر این ارتباطی را که با ایشان داشتید، بفرمایید.



 من با سردار سلیمانی دورادور آشنایی داشتم و گاهی در جلسات یا مراسم‌هایی ایشان را زیارت کرده بودم، ولی آشنایی نزدیک ما از زمان معاونت من در وزارت امور خارجه شروع شد که در بعضی از جلسات شرکت می‌کردم که ایشان هم حضور داشتند و می‌توانم بگویم از حدود سال ۱۳۹۰ به بعد تقریباً جلسات متعددی بود که ایشان تشریف داشتند و بنده هم به‌مناسبت کارم حضور داشتم و به‌تدریج در این جلسات آشنایی ما خیلی نزدیک‌تر و جدی‌تر شد و به‌نوعی رفاقت و همدلی پیدا کرد که تا آخرین روز ادامه داشت.



ارتباط ایشان جدا از بحث کاری، در بحث ارتباط با افراد به‌خصوص مثلاً در وزارت امور خارجه را چطور دیدید، برخی افراد نیروی قدس را به‌موازات وزارت امور خارجه در بعضی از امور می‌دانند، نظرتان در این خصوص چیست؟



 به ایشان (حاج قاسم سلیمانی) باید هم از جنبه شخصی و هم از جنبه وظیفه سازمانی که به‌عهده داشت نگاه کرد، بُعد شخصیِ ایشان معروف است و نیاز به گفتن من نیست؛ یک اخلاق ویژه‌ای داشت و با همه می‌توانست ارتباط برقرار کند و گرم بگیرد و واقعاً همه را به‌چشم یک هم‌وطن یا عضوی از مجموعه حاکمیت نظام نگاه می‌کرد، معمولاً کاری به خط و خطوط و جناح‌ها و... نداشت، نگاهش، خیلی نگاه ملی بود و آدم‌ها را هم با همین نگاه در نظر می‌گرفت. نگاه ملی که مطرح می‌کنم یک نگاه فراجناحی و نگاهی بود که مسائل کلان کشور و انقلاب و منطقه و... را در نظر داشت و با افراد در این سطح برخورد می‌کرد.


در سطح سازمانی هم همین‌طور بود، یعنی برخورد ایشان واقعاً برخورد سازمانی صرف اصلاً نبود و یک برخورد کلان از موضع منافع کلان کشور و انقلاب بود، روحیات شخصی‌شان هم این‌گونه بود که با همه خیلی سریع گرم می‌گرفت، با هر کسی روبه‌رو می‌شد مصافحه می‌کرد و امکان نداشت این‌گونه رفتار نکند و خیلی برخورد متواضعانه‌ای داشت.


به‌خصوص در این سال‌های آخر که اسم ایشان به‌عنوان یک اسطوره مطرح شده بود، شاید افراد وقتی با ایشان ملاقات می‌کردند باورشان نمی‌شد که او این مقدار تواضع دارد و خونگرم است و تا این حد عادی و خودمانی صحبت می‌کند و همه را خیلی گرم تحویل می‌گیرد و این خصوصیت ویژه ایشان بود.



به‌لحاظ خصوصیت سازمانی هم اینکه نیروی قدس مثلاً با وزارت امور خارجه تقابلی داشته باشد، اصلاً این‌طور نبوده و نیست، تلقی خود ایشان هم کاملاً غیر از این بود و معتقد بود اینها دو نهادی هستند که به‌موازات همدیگر حرکت می‌کنند و همدیگر را کامل می‌کنند، یکی حضور میدانی دارد، یکی حضور دیپلماتیک، بنده گواهی می‌دهم که در زمان ایشان میدان و دیپلماسی کاملاً یکسان دیده می‌شد و حداقل از نظر ایشان این‌طور بود.



طبیعی است که بعضی شرایط اقتضا می‌کرد که میدان اولویت پیدا کند و بعضی شرایط هم اقتضا می‌کرد که دیپلماسی اولویت پیدا کند، نه به‌دلیل اینکه اهمیت بیشتری دارد بلکه به این دلیل که الآن و در این شرایط دیپلماسی باید در صحنه و جلودار باشد و میدان پشت‌سرش حرکت کند یا بعضی اوقات به‌عکس، که معمولاً البته میدان است که دستاورد‌های میدانی را ایجاد می‌کند و دیپلماسی این دستاورد‌ها را به منافع ملی و امنیت ملی نقد و به‌اصطلاح تبدیل می‌کند.



تا قدری که من دیدم این دیدگاه ایشان بود، لذا عنایت داشت که جلسات هفتگی با وزیر امور خارجه داشته باشد و جلسه روز‌های سه‌شنبه ساعت ۶ صبح ایشان با وزیر امور خارجه معروف است و در این جلسات همه مسائل هفته و مربوط به منطقه را مرور و هماهنگی ایجاد می‌کردند.



همچنین جلسات متعددی بود که ما در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی شرکت می‌کردیم، در این جلسات وزارت امور خارجه، نیروی قدس و دستگاه‌های دیگر بودند و همه موضوعات هماهنگ می‌شد.


جج

بیشتر بخوانید

من خودم قائل نیستم و در ایشان هم ندیدم نگرشی که مثلاً دیپلماسی را یک امر فرعی یا جداگانه ببیند، نه، این دو همدیگر را تکمیل می‌کردند و می‌توانم ادعا کنم که خود ایشان هم یک دیپلمات ورزیده بود، هم از جهت نوع نگرش و درکی که نسبت به مسائل بین‌المللی داشت و هم نوع تعاملی که با مقاماتی که دیدار می‌کرد برقرار می‌کرد، چون خود ایشان هم دیدار‌های خارجی داشت البته دیدار‌های ایشان مثل دیپلمات‌ها خبری و علنی و رسانه‌ای نبود و در جایگاه خودش بود.



من نوع مذاکره و برخورد ایشان در ملاقات‌های دیپلماتیک را دیده بودم، واقعاً هم در سطح یک دیپلمات عالی صحبت می‌کردند، هم نگاهشان نگاه کاملاً درستی بود همان‌طور که در میدان هم یک مرد میدان بسیار قوی بودند. خود ایشان (حاج قاسم) به‌نظر من تجلی یکسانی میدان و دیپلماسی بود و در وجودش و نحوه رفتارش با دستگاه دیپلماسی و دستگاه‌های دیگر این مشخص بود



آیا از مقامات خارجی که با ایشان دیدار کرده باشند نکته جالب یا خاطره‌ای هست که بخواهید مطرح کنید؟



 شاید نکته‌ای که جالب باشد و اینجا بتوانم بگویم این است وقتی که برخی از مقامات خارجی را که حالا شاید اسم نیاورم بهتر باشد ملاقات می‌کردم، در صحبت‌شان از ایشان به‌عنوان «حاجی» یاد می‌کردند، مثلاً می‌گفتند؛ «من حاجی را فلان روز دیدم.»، نه‌فقط مقامات عراقی، بلکه حتی مقامات اروپایی و مقامات منطقه در سطح کلان تعبیرشان این بود که مثلاً؛ "ما در دیداری که با حاجی داشتیم. "، یا؛ "به حاجی بگویید فلان. "، یا؛ "به حاجی مثلاً این پیغام را بدهید. ".


این نشان می‌داد که ایشان توانسته است یک ارتباطی برقرار کند و راحت بتواند با اینها صحبت و تبادل پیام کند و به‌نظر من یکی از رموز موفقیت ایشان هم این بود که همان‌طور که میدان را خوب هدایت می‌کرد، تعاملات سیاسی مربوط به میدان را هم آن‌جایی که خودش حضور داشت به‌خوبی هدایت می‌کرد و واقعاً در زمان ایشان به‌نظرم یک هماهنگی خوبی وجود داشت و پیشرفت‌های بسیار خوبی هم در عرصه مقاومت پدید آمد که ناشی از همین طرز تفکر بود.



یک بحثی که اینجا پیش می‌آید این است با توجه به اینکه حاج قاسم ضمن مسئولیتی که در میدان داشت، در دیپلماسی هم مطرح کردید حضور فعال و مثمرثمری داشت، با این اوصاف دیپلماسی چقدر در میدان می‌تواند مؤثر باشد؟ با توجه به شرایط فعلی، ارتباط بین میدان و دیپلماسی چگونه است؟

 


 این یک بحث نظری است و در کتاب «قدرت مذاکره» که در این دو سه سال بیکاری نوشتم هم آورده‌ام که دیپلماسی اصولاً در همه جای دنیا متکی به دستاورد‌های میدانی حرکت می‌کند، یعنی دیپلماسی فی‌نفسه به‌عنوان خودش که چیزی در اختیار ندارد، آن مؤلفه‌های قدرتی که یک کشور دارد و در عرصه میدان بروز و ظهور پیدا می‌کند، اینهاست که دیپلماسی را به پیش می‌برد، فقط هم میدان نظامی نیست، برای بعضی از کشور‌ها میدان، میدان اقتصادی است یعنی دستاورد‌های اقتصادی یا دستاورد‌های تکنولوژیک دارند، یا برخی‌ها دستاورد‌های فرهنگی و توانمندی‌های فرهنگی و گفتمانی دارند



خود جمهوری اسلامی یکی از توانمندی‌هایش توانمندی گفتمان‌سازی است، مثل گفتمان مقاومت و گفتمان ضدسلطه. این عرصه‌هاست که وقتی قدرت در آن تولید می‌شود آن موقع دیپلماسی به‌اتکای این قدرت حرکت می‌کند و این مؤلفه‌های قدرت را می‌تواند توسط دیپلماسی به منافع ملی، امنیت ملی، حیثیت ملی و عزت ملی تبدیل کند و لذا این یک گفته مشهور و درستی است که دیپلماسی بدون قدرت یا بدون میدان کاملاً ناتوان است، از طرف دیگر قدرت هم بدون دیپلماسی کامل نیست و نمی‌داند کجا باید برود و چه‌کار باید کند؛ لذا برای اینکه قدرت تولیدشده تبدیل به منافع، امنیت، حیثیت و عزت شود احتیاج دارد که یک دیپلماسی باشد تا آن را به‌پیش ببرد بنابراین این دو مکمل همدیگر هستند و با همدیگر حرکت می‌کنند و این بحث جدایی میدان و دیپلماسی و این‌که کدام اولویت دارد، یک بحث فرعی است. به‌نظرم ممکن است در یک مقطع زمانی، وقتِ میدان باشد و در موقع دیگری دیپلماسی در اولویت باشد و جلو برود این به این معنی نیست که یکی بر دیگری برتری دارد، نه، در زمان مشخصی ممکن است یکی از اینها جلودار باشد و دیگری پشت‌سر حرکت کند یا به‌عکس، ولی در کلان قضیه این دو همدیگر را کامل می‌کنند.



البته نکته دیگری که باید مطرح می‌کنم این است که معتقدم کنار میدان و دیپلماسی یک ضلع سومی هم وجود دارد و آن رسانه است، یعنی میدان، دیپلماسی و رسانه این سه با هم حرکت می‌کنند و چه‌بسا شما در میدان و در دیپلماسی دستاورد داشته باشید، ولی در رسانه این دستاورد‌ها منعکس نشود یا به‌عکس منعکس شود و شما در حالی که میدان و دیپلماسی را بُردید، ولی در کلان قضیه باختید، چون نتوانستید رسانه را همراه داشته باشید و روایت درست بسازید درحالی که دشمنان شما در طرف مقابل روایت‌های بهتری را از شما ساخته‌اند و در حالی که در عرصه میدان شکست خورده‌اند، در عرصه روایت‌سازی غالب شده‌اند و دنیا و مردم، آن روایت را می‌پذیرند، بنابراین این سه باید با همدیگر حرکت کنند.



یکی از مواردی که در زمان حیات سردار سلیمانی برای کشور پیش آمد و خیلی هم حائز اهمیت بود بحث مذاکرات هسته‌ای است، نقش حاج قاسم چه بود و این‌که آیا ایشان توصیه یا نکته‌ای در این خصوص داشتند؟



 در طول مذاکرات هسته‌ای تا جایی که من با ایشان برخورد داشتم، در ایشان دغدغه دیده بودم، ولی مخالفت نه، و وجود دغدغه کاملاً عادی است، این‌که آدم نگرانی‌ها و سؤالاتی داشته باشد نه‌تنها پذیرفتنی است که اصلاً شایسته است و باید آدم از این دغدغه استقبال کند.



در جلساتی که بنده در حضور ایشان بودم، مخالفت با کل قضیه را هیچ‌وقت احساس نکردم، حتی خیلی مواقع همراهی هم بود، اما این‌که سؤالات و دغدغه‌هایی داشته باشند و اینها را مطرح کنند و پاسخ بدهیم این هم بود.



همه جلساتی که ما با دوستان نظامی داشتیم، جلسات خیلی جدی و محکم و بعضی وقت‌ها چالشی و...، ولی نتایجش خوب بود. من یکی از مهمترین جلساتی که خاطرم هست این بود که روز‌های آخر «برجام» یک نگرانی پدید آمده بود که؛ آیا این برجام، برنامه موشکی ما را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد یا نه؟ لذا یک جلسه‌ای ترتیب داده شد که همه فرماندهان ارشد نیرو‌های مسلح حضور داشتند و سردار سلیمانی هم بودند و در آن جلسه من همه ابعاد قضیه را کامل توضیح دادم و این‌که هیچ ارتباطی بین این دو وجود ندارد و برنامه موشکی ما کاملاً مستقل به مسیر خودش ادامه می‌دهد و برجام هیچ دخالتی در آن ندارد.



بعضی از بخش‌های برجام یا قطعنامه ۲۲۳۱ مربوط به برجام بود که در شورای امنیت ارجاعاتی داده می‌شد، سؤالاتی مطرح شد و یک جلسه طولانی بود و من همه اینها را توضیح و پاسخ دادم و نهایتاً خیلی از دغدغه‌ها رفع شد و آن جلسه یکی از جلسات بسیار مهم و تأثیرگذار بود که بعد از آن دوستان نظامی ما وقتی دغدغه‌های درست‌شان مرتفع شد بالاخره با اجرای برجام هم همراهی داشتند، البته بعداً برای اینکه دیگر ۱۰۰% مطمئن شوند چند آزمایش موشکی هم صورت گرفت و مشخص شد که نه هیچ اتفاقی نیفتاد و نه برجام صدمه خورد، نه کسی به آزمایش‌های موشکی اعتراض کرد و در مجموع خیلی خوب بود و آن جلسه همیشه در خاطره من می‌ماند که خیلی جلسه چالشی و جدی و در عین حال با حسن‌نیت و رویکرد مثبت بود و نهایتاً هم نتیجه مثبتی داشت.



اساساً در وزارت امور خارجه چقدر با این آزمایش‌های موشکی موافقید؟

 


 وزارت امور خارجه که قطعاً موافق است. من این را بار‌ها گفتم دیپلماسی به اتکای قدرت است که حرکت می‌کند و قدرت را همین عوامل است که می‌سازد من بار‌ها هم گفتم و معتقدم که اگر توانمندی موشکی ما نبود، اساساً کسی با ما مذاکره نمی‌کرد، اگر می‌توانستند تاسیسات هسته‌ای ما را با یک حمله نظامی مثلاً نابود کنند، چه دلیلی داشت با ما مذاکره کنند و دو سال و خرده‌ای بنشینند و مذاکره کنند، ۱۸ روز وزیر خارجه آمریکا یا وزرای خارجه ۱+۵ جمع شوند تا یک تفاهمی به دست بیاید، علتش این بود که توان از بین بردن نظامی تأسیسات ما را نداشتند. نیرو‌های مسلح ما به وسیله موشک‌هایی که جنبه بازدارندگی داشتند، این توان را ایجاد کرده بودند.



توان واکنش متقابل ما در اصل سپر حفاظتی برای تاسیسات هسته‌ای ما بود و این را موشک‌های ما و توانمندی دفاعی ما در مجموعه خودش به شمول موشک‌ها ایجاد کرده بود



اگر گاهی وزارت امور خارجه نکته‌ای داشته، هیچ وقت در خصوص اصلِ آن نبوده، ممکن است در مورد زمان بندی مثلا آزمایش یا پرتاب یک موشک ما بحث و نکته‌ای داشتیم، مثلاً توصیه‌ای داشتیم که امروز نباشد و فردا شود یا فردا نباشد امروز باشد و از این جنس توصیه بوده است، ولی من شهادت می‌دهم که چه من چه همکارانم در وزارت امور خارجه هیچ‌گاه در مورد اصل ضرورت توانمندی‌های نظامی و دفاعی کشور هیچ تردیدی نداشته‌ایم.



بحث مذاکرات هسته‌ای شد و دولت آتی آمریکا هم که دست آقای ترامپ خواهد بود. احتمال از سرگیری مذاکرات هسته‌ای را با توجه به سابقه‌ای که ایشان در زمان ریاست جمهوری داشته چقدر محتمل می‌دانید و به نظرتان برگزاری همچنین مذاکراتی با توجه به اینکه او یک طرفه از برجام خارج شد را چطور ارزیابی می‌کنید؟



 شما هم اشاره کردید، آمریکا بود که از این توافق خارج شده و ما هم با توجه به خروج آمریکا سیاست‌های خودمان را تنظیم کردیم و برنامه هسته‌ای خودمان را گسترش دادیم. وقتی که تحریم‌ها برگشت ما هم طبیعتاً تعهدات خودمان را بر اساس سازوکار‌هایی که در برجام بود متوقف کردیم.



آن «اسنپ بک» کذایی که می‌گویند توسط ما استفاده شده نه آنها، ما استفاده کردیم و کل تعهدات‌مان را کنار گذاشتیم و برنامه خودمان را به نه تنها قبل از برجام بلکه به مراتب پیشرفته‌تر از قبل از برجام رساندیم تا الان.



اینکه آیا مذاکرات جدیدی شکل بگیرد یا نه بستگی دارد که طرف مقابل ما چقدر آمادگی داشته باشد. ما هیچ وقت حتی بعد از خروج آمریکا حتی تا همین اواخر در دولت شهید رئیسی و بعد از آن میز مذاکره را ترک نکردیم. ما نسبت به ماهیت صلح آمیز برنامه هسته‌ای خودمان مطمئن هستیم و اینکه مذاکراتی انجام بدهیم که نتیجه اش جلب اعتماد نسبت به برنامه هسته‌ای ایران و در مقابلش رفع تحریم‌ها باشد، این موضع ما همیشه بوده و بر همین اساس و فرمول در برجام مذاکره کردیم.



الان هم اگر فرمول مشابهی برقرار شود آماده مذاکره هستیم. جمهوری اسلامی هیچگاه پرچم مذاکره را زمین نگذاشته است. این یک اصل است، منتها مذاکره‌ای که شرافتمندانه و عادلانه باشد و حقوق مردم ایران و خط قرمز‌های ما در آن رعایت شود و برای وقت تلف کردن نباشد و مذاکره برای مذاکره و فرسایشی نباشد.



الان هم ما برای چنین مذاکراتی آمادگی داریم؛ مذاکراتی که باز تاکید می‌کنم عادلانه و شرافتمندانه باشد و حقوق مردم ایران در آن تامین شود، مذاکراتی که خط قرمز‌های ما که در زمان خودش تعیین می‌شود رعایت شود و ما بتوانیم که رفع تحریم‌ها را به این وسیله به شکل عزتمندانه‌ای داشته باشیم و در مقابلش هم نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای که خودمان نسبت به آن مطمئن هستیم اطمینان بیشتری ایجاد کنیم، این رویکرد کلی ماست.



اگر که طرف مقابل این مسیر را نپسندد، طبیعی است که ما مسیر خودمان را می‌رویم همانطور که در طول چند سال گذشته رفتیم و الان هم ادامه می‌دهیم. برنامه هسته‌ای ایران یک برنامه کاملا صلح آمیزی است و هیچ محدودیتی برای خودش در چارچوب صلح آمیز بودن قائل نیست و ما در همین محدوده حرکت می‌کنیم و کسانی که نگرانی دارند مراجعه کنند صحبت و مذاکره کنیم تا نگرانی‌شان حل شود.



از طریق زور و فشار و تحریم به نتیجه نخواهند رسید. این را تجربه کردند اگر هرچه تحریم و فشار بیشتری بر ایران تحمیل کنند، ایران هم مقاومت بیشتری خواهد کرد. در دوره گذشته سیاست فشار حداکثری با سیاست مقاومت حداکثری توسط ایران مواجه شد. الان هم اگر همان مسیر را بروند پاسخ ما همان مسیر است ولی اگر مسیر مذاکرات عادلانه و منصفانه و شرافتمندانه را در پیش بگیرند و با زبان احترام صحبت کنند، ما با همان زبان صحبت خواهیم کرد و مسیری که منتج به تامین منافع مردم ایران شود را دنبال خواهیم کرد.



بحث دیگر بحث منطقه و مقاومت است، بالاخره نقش حاج قاسم در ایجاد محور مقاومت برکسی پوشیده نیست و شاید به نوعی بتوان گفت که این «میراث سردار سلیمانی» در منطقه است، الان با توجه به تحولاتی که صورت گرفته، شرایط مقاومت چگونه است؟



 مقاومت در اصل یک آرمان و مکتب است تعبیری که حضرت آقا استفاده کردند. مکتب حاج قاسم یا مکتب مقاومت یک پدیده نیست که حالا با یک ضربه‌ای مثلاً از بین برود و به تاریخ بپیوند نه اینطور نیست. یک آرمان کاملاً عادلانه و عدالت جویانه و حق طلبانه است، آرمان مبارزه و مقاومت علیه سلطه و اشغالگری است و این یک نوری است که خاموش نمی‌شود. ممکن است به تناسب زمان و شرایط، فراز و نشیبی داشته باشد و صدماتی را متحمل شود که در سابق کم هم نبوده، من بار‌ها تکرار کردم شهادت سیدحسن نصرالله یک ضایعه بسیار بزرگ بود ولی به هر حال بار اول نیست که حزب الله رهبر خودش را از دست داده قبلاً هم از دست داده بود، اما احیا شد و بزرگتر و قوی‌تر به صحنه آمد. این بار هم صدماتی خورده، ولی پایگاه اجتماعی و نیروهایش سر جایش است. آن مکتب و آن آرمان و آن اندیشه سر جای خود است و این خودش در خودش زایش و بالندگی دارد.



مثل آرمان فلسطین، ۸۰ سال است که رژیم صهیونیستی با همراهی آمریکایی‌ها و دیگران بمباران و قتل عام و محاصره می‌کنند و به مردم گرسنگی می‌دهند و فقر ایجاد کردند و آن همه بلا سرشان آوردند، ولی آیا آرمان فلسطین فراموش شده؟ حتی بعضی‌ها آن را به سمت سازش و مصالحه و تسلیم شدن بردند، ولی این آرمان خاموش نشده است و این حق طلبی را مردم فلسطین دنبال کردند.



مقاومت یک مکتب است و من معتقدم که این مکتب با خون شهدا بیشتر تبلور و شکوفایی پیدا می‌کند. اصلاً خون شهید خاصیتش همین است. بعضی‌ها می‌گویند که نبودن حاج قاسم در شرایط حاضر فقدان و ضایعه‌ای است، من می‌گویم بله به لحاظ بعضی مدیریت‌ها ممکن است که بودن ایشان حتما خیلی کمک بیشتری بود، ولی سردار سلیمانی با شهید سلیمانی خیلی فرقی ندارد. چه بسا شهید سلیمانی موثرتر از سردار سلیمانی باشد و ما الان شهید سلیمانی و شهید نصرالله و شهدای دیگر را در صحنه داریم.



باید قبول کنیم که الان مقاومت دچار صدماتی شده است، ولی دشمن هم نتوانسته است به اهداف خودش برسد، نه در غزه توانست حماس را نابود کند، نه در لبنان توانست حزب‌الله را نابود کند و مقاومت به مسیر خودش ادامه خواهد داد. ضربات خورده دوباره جبران می‌شود و من آینده را بسیار روشن می‌بینم و فکر می‌کنم که اتفاقاً مقاومت در چند ماه اخیر تجربیات بسیار گرانقدری را پیدا کرده و درس‌های بسیار مهمی را گرفته که اینها مسیر آینده را تصحیح خواهد کرد و حرکت آینده اتفاقاً قوی‌تر و بدون اشتباه‌تر خواهد بود.



برای جمهوری اسلامی هم همینطور است فکر می‌کنم که درس‌های بسیار گرانبهایی گرفتیم و تجربیات بسیار ارزشمندی در این مدت کسب کردیم و حتماً روند آینده، روند بالنده‌تر و بهتری خواهد بود. مهم این است که چقدر همت کنیم و چقدر واقعا در صحنه باشیم و جهادی کار کنیم و جهادی فکر کنیم و چقدر حاج قاسم سلیمانی و امثال سردار سلیمانی را الگوی خودمان در این حرکت‌ها قرار بدهیم.



اگر امکان دارد خاطره‌ای از ایشان به‌عنوان پایان گفت‌و‌گو بفرمایید.



 خاطره که زیاد دارم از بحث‌هایی که در جلسات داشتیم ولی یک خاطره از روحیات شخصی ایشان بگویم، یک بنده‌خدایی که نمی‌خواهم اسم بیاورم در یک قضیه‌ای واقعاً به او ظلم شده بود و من یک بار در حاشیه یکی از جلسات کنار حاج قاسم نشسته بودم و حرف این شخص و قضایا شد و ایشان هم اظهارنظر کرد که؛ "بله، من هم قبول دارم که چنین ظلمی شده است". من همان‌جا گفتم؛ "از شما خواهش می‌کنم که این بنده‌خدا را ببینید، حداقل یک‌مقدار از جهت روحی تسلی باشید. "، ایشان گفت؛ "حتماً می‌بینم"



آن جلسه که تمام شد من پیش خودم گفتم؛ "حالا ایشان یک حرفی زد و بعید است وقت کند و دفترش رضایت بدهد. "، چون بعضی وقت‌ها فرد رضایت می‌دهد، دفتر رضایت نمی‌دهد! اما غروب همان روز مطلع شدم که وقتی حاج قاسم از جلسه رفته به دفترش گفته است و با آن فرد تماس گرفتند و قرار ملاقات برای فرداصبح یا دو روز بعد گذاشتند و آن بنده‌خدا تعریف می‌کرد؛ "من رفتم و فکر می‌کردم که چقدر باید معطل شوم و بازرسی بدنی شوم، اما به آنجا رفتم و وارد یک ساختمانی شدم و دم در گفتند با آسانسور به طبقه چهارم بروم و در آسانسور که باز شد دیدم حاج قاسم جلوی رویم ایستاده است و من را گرفت و بغل کرد و رفتیم و جلسه برگزار شد. "، و خیلی از آن جلسه راضی بودند.



از شخصیت‌های سیاسی بودند؟



 اجازه بدهید وارد جزئیاتش نشوم، شاید یک روزی اینها گفته شود، اما منظورم در مورد آن بنده‌خدا نیست، بلکه روحیه حاج قاسم مدنظر است و این‌که اصلاً برای خود من خیلی عجیب بود که ایشان آن‌قدر مقید است که یک حرفی به من زده است و می‌توانست مثل خیلی موارد مشابه فراموش شود، اما این‌طور نبود و آن دیدار صورت گرفت.

خاطره دیگری که برای خود من تلخ و تأسف‌بار است این بود من آخرین باری که حاج قاسم را دیدم برای یک جلسه‌ای در دبیرخانه شورای امنیت بود که قرار بود با هم جلسه داشته باشیم. وقتی وارد دبیرخانه شدم دیدم ایشان دارد خارج می‌شود و یک جلسه دیگری هم قبل از ما داشته است و برای این جلسه که ما با هم داریم دیگر نمی‌خواست بماند و باید به جایی می‌رفت و از آنجا هم به منطقه رفت و شهید شد؛ لذا وارد شورا که شدیم من دیدم ایشان می‌خواهد خارج شود، ایستادم که مثلاً طبق معمول یک سلام و روبوسی با هم داشته باشیم و احوال‌پرسی کنیم، یک بنده‌خدای دیگر بود که زودتر با ایشان مصافحه کرد و بعد ایشان را کنار کشید و نکته‌ای داشت که می‌خواست بگوید و من آنجا منتظر ماندم، نمی‌دانم چرا علاقه داشتم که حتماً سلام‌علیکی با ایشان کرده باشم و کمی تأمل کردم که صحبت آن بنده‌خدا تمام شود و صحبت‌شان که تمام شد حاج قاسم من را ندید و چرخید و رفت بیرون، من هم دیگر مزاحم نشدم و گفتم؛ "حالا عیبی ندارد، دیگر نشد. "، و هنوز که هنوز است افسوس می‌خورم که چرا آن آخرین دیدار جلو نرفتم، باید جلو می‌رفتم و برای آخرین بار ایشان را بغل می‌کردم.



حاج قاسم فردایش به منطقه رفت و آن حادثه پیش آمد و تلخ‌ترین خبر برای من حدود ساعت ۳ صبح بود که سفیرمان در بغداد به من تلفن زد و من را بیدار کرد و گفت همچنین حادثه‌ای رخ داده است که اصلاً غیر قابل باور بود




برچسب ها: قاسم سلیمانی
آخرین اخبار
پربازدید ها
تصاویر
صفحه خبر بالای تصاویر
اخبار داغ
مادری به اتهام خفه کردن دختر ۱۳ ساله اش محاکمه شد مادری به اتهام خفه کردن دختر ۱۳ ساله اش محاکمه شد
زن و شوهر جوان به اتهام قتل دختر ۱۳ ساله‌شان محاکمه و هر دو به حبس محکوم شدند.
چرا سردار سلیمانی با گلشیفته فراهانی صحبت کرد؟ چرا سردار سلیمانی با گلشیفته فراهانی صحبت کرد؟
نرجس سلیمانی جزئیاتی از گفت‌وگوی تلفنی گلشیفته فراهانی با سردار قاسم سلیمانی را برای نخستین بار بازگو کرد.
آخرین جزئیات پرونده قتل خبرنگار ایرنا آخرین جزئیات پرونده قتل خبرنگار ایرنا
پرونده منصوره قدیری، خبرنگاری که با ضربات دمبل و چاقو به دست همسرش به قتل رسیده بود، بزودی با دریافت آخرین دفاعیات متهم و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری تهران ارسال خواهد شد.
نخستین عکس فضانوردان از کره زمین در سال ۲۰۲۵ نخستین عکس فضانوردان از کره زمین در سال ۲۰۲۵
فضانورد مشهور ناسا، سال ۲۰۲۵ را با تصویری خیره‌کننده از زمین آغاز کرده که آن را «نمایش نور سال نو» توصیف کرده است.
معرفی ۶ قرص مکمل برای تقویت و پرپشت شدن مو معرفی ۶ قرص مکمل برای تقویت و پرپشت شدن مو
که در عصر حاضر بران آن نگرانی وجود داشته باشد. با استفاده از انواع مکمل‌های خوراکی، ورزش و تغذیه مناسب می‌توان علایم افزایش سن راتا حدودی کنترل کرد. قرص‌های مکمل همان طور که از اسمشان پیداست برای تکمیل ویتامین‍‌های ضروری بدن تجویز و توصیه می‌شوند.
۴ روش برای تقویت حافظه ۴ روش برای تقویت حافظه
اگر از دست دادن حافظه بر توانایی شما برای انجام فعالیت‌های روزانه تاثیر می‌گذارد، اگر متوجه شدید که حافظه شما خود به خود هر روز بدتر می‌شود، کمک گرفتن از یک متخصص بسیار مهم است. به طور کلی درمان بستگی به این دار که چه چیزی باعث از دست دادن حافظه شما شده است
پیشگویی عجیب هوش مصنوعی برای سال ۲۰۲۵ پیشگویی عجیب هوش مصنوعی برای سال ۲۰۲۵
هوش مصنوعی سال ۲۰۲۵ را سالی تاریک و پرچالش توصیف کرده؛ پیش‌بینی‌هایی که شامل سرنوشت افراد قدرتمند و درگیری‌های بزرگ جهانی می‌شوند
برگزیده
جزئیات جدید درباره افزایش مدت گذرنامه جزئیات جدید درباره افزایش مدت گذرنامه
معاون فرهنگی و اجتماعی فراجا با اشاره به ارسال لایحه افزایش مدت اعتبار گذرنامه در مجلس، گفت: یکی از اقداماتی که مجموعه فراجا از ۳ الی ۴ سال گذشته پیشنهاد و دنبال کرده است، موضوع افزایش اعتبار گذرنامه از ۵ سال به ۱۰ سال است و پلیس برای آن آمادگی دارد.
پیام مهم رئیس حشدالشعبی به ایران پیام مهم رئیس حشدالشعبی به ایران
رئیس سازمان بسیج مردمی عراق با بیان اینکه الحشد الشعبی در دفاع از وطن راه فرماندهان شهید پیروزی را ادامه خواهد داد، تاکید کرد: به برادران خود در ایران وفادار هستیم.
چاشنی وفاق در رفتار مشاور رییس جمهور چاشنی وفاق در رفتار مشاور رییس جمهور
نورالدین آهی؛ مشاور احزاب و تشکل های ریاست جمهوری در دو کنگره سالانه دو حزب مختلف سیاسی حضور یافت.
صفحه خبر بالای تصاویر