مخاطب ۲۴- دو نفر را در یک فضای بسته قرار دهید که هیچ کاری برای انجام دادن نداشته باشند. قبل از اینکه زمان زیادی بگذرد، احتمالا یکی از آنها پیشنهاد میدهد که بازی «بیست سوالی» را شروع کنند. بچهها آنقدر به بازیهای گوشیهای هوشمند علاقهمند شدهاند که یک فرمت میم خاص برای خودشان ایجاد کردهاند. برخی از نسلها احتمال دارد به شما بگویند این یک تمایل کاملا جدید است؛ اما باید بدانید که انسانها از هزاران سال پیش مشغول بازی کردن هستند.
اعتقاد بر این است که بازی حتی پیش از زبان به وجود آمده و البته این سوال را پیش میآورد که چرا انسانها بازی کردن را دوست دارند؟ کلی کلنسی، عصب شناس و نویسنده کتاب Playing With Reality: How Games Shape Our World (بازی کردن با واقعیت؛ بازیها چگونه دنیای ما را شکل میدهند) در این باره مصاحبه کرده و به پرسشهایی پاسخ داده است.
کلی کلنسی: به نظر میرسد که این یک پدیده تقریبا جهانی است. یکی از چیزهای جالب در مورد نگاه به تختههای بازی (بورد گیم) در دنیای باستان این است که مردم هر چیزی را به یک تخته بازی تبدیل میکردند. من دیدهام که مردم بازی دوز را روی دیوارها بازی میکنند. در برخی خرابههای مصر، تختههای بازی را روی سقفهای معابد قدیمی حکاکی کردهاند. گفته میشود که کشیشها روی سقف معابد نشسته بودند و برای یک رویداد نجومی خاص انتظار میکشیدند. آنها در این وضعیت فقط وقتشان را با بازی کردن با یکدیگر میگذراندند.
کلنسی: مردم در سرتاسر کره زمین و همه جا در پمپئی باستان، بازی حکاکی کردهاند. ما بازیها را در مقبرههای سلطنتی هم میبینیم. مثلا بازی سلطنتی Ur را در یک مقبره سلطنتی پیدا کردهاند و تختههای سنت هم در برخی از اتاقهای فرعونهای مصر کشف شدهاند. شما میتوانید این تختههای بازی بسیار تزئین شده و زیبا را پیدا کنید، اما اغلب مردم به سادگی و هر طور که میتوانستند بازی میکردند.
کلی کلنسی: این مسئله در مورد شطرنج هم صادق بود. در قرن نوزدهم، شطرنج به طرز باورنکردنی محبوب شد و همه آن را بازی میکردند. همه مردم در آن زمان اشتراک مجلات استراتژی شطرنج را داشتند. این همان موضوعی بود که در محل کار و کنار آب سردکن در مورد آن صحبت میکردند. پادشاهان بازی میکردند، اشراف بازی میکردند، مردم فقیر بازی میکردند، اساسا همه شطرنج بازی میکردند. بدین ترتیب، شطرنج را به یک زبان جهانی و واقعا جالب تبدیل کردند.
این بازیها اغلب به نوعی آموزنده هستند. طوری که برخی از آنها به طور صریح طراحی شدهاند تا یک پیام خاص را منتقل کنند. برخی بازیها وقتی بزرگ میشوید خیلی سرگرم کننده نیستند. برای مثال بازی مار و پله را در نظر بگیرید. البته این هم بخشی از پیامی اولیه هدف در این بازی بود.
به نظر میرسد که این بازی را ابتدا یک مرد مذهبی هندی اختراع کرده بود تا ویژگیهای کارما را آموزش دهد. اگر کارهای خوب انجام بدهید، به بهشت میروید. از آن سو اگر کارهای بد انجام دهید، از روی مار پایین میافتید. بنابراین، این مفهومی بود که قصد داشت از طریق بازی کردن به کودکان آموزش دهد.
کلی کلنسی: بازیها شکل بسیار قدرتمندی از ابزار آموزش هستند و این چیزی است که هم از منظر علوم اعصاب و هم به عنوان ایدهای که مدتهاست مطرح شده، روشن میشود. افلاطون معتقد بود که بازی کردن برای آموزش بچههای کوچک بسیار مهم است تا یاد بگیرند که چگونه باید قوانین را رعایت کنند. به طوری که به عنوان بزرگسال، بدانند چگونه از قوانین پیروی کنند و دموکراسی را به کار بگیرند.
بازیها یک اصل طبیعی برای آموزش ما هستند و همچنین مشخص شده است که میتوانند بسیار هم اعتیادآور باشند.
کلی کلنسی: از نظر بازیهای ویدیویی، من واقعا بازیهای معمایی مانند Fez را دوست دارم. من یک مشکل کمی غم انگیز دارم که به راحتی در بازیهای اول شخص حالت تهوع میگیرم. به همین خاطر بازیهای زیادی در دنیا وجود دارند که من شدیدا میخواهم بازی کنم، اما نمیتوانم.
در نهایت بیشتر بازیهای سوم شخصی مثل The Legend of Zelda: Breath of the Wild (افسانه زلدا: نفس حیات وحش) و Tears Of The Kingdom (اشک پادشاهی) بازی میکنم. همچنین اعتراف میکنم که گاهی اوقات در Animal Crossing غرق میشوم مخصوصا وقتی که به اوقات دنج و راحت نیاز دارم.
این مقاله را برای اولین بار CURIOUS در شماره ۲۵ نسخه دیجیتال خود منتشر کرد.