مخاطب۲۴_ دکتر حسن خسروی_ مدرس دانشگاه و متخصص امور برنامه و بودجه کشور_ ارزیابی عملکرد کارکنان از مباحث بسیار پر پیچ و خم جغرافیای منابع انسانی است. انسان در سازمان از سوی دوربینها نظارت میشود. از سوی مدیران کنترل میشود و از طرف ارباب رجوع مورد قضاوت قرار میگیرد. همه میخواهند ما را در سازمان ارزیابی کنند تا در نهایت مورد تشویق یا تنبیه قرار بگیریم. اساسا تشویق و تنبیه؛ خروجی نظام ارزیابی عملکرد است که خود حلقهای از زنجیره بلند فرآیند مدیریت منابع انسانی در سازمان است. مدیران فکر میکنند با چند تا سوال و جواب و چندتا جدول و نمودار واقعا میشود فهمید که چه کسی در سازمان کارآمد یا ناکارآمد است؟ ما با جداول ارزیابی عملکرد و آمارسازیها در واقع هم رفع تکلیف کرده ایم و هم خودمان را گول میزنیم که بله ما در سازمان سیستم ارزیابی عملکرد داریم؛ حال آنکه فاکتورهای بسیاری را در سنجش عملکرد افراد در نظر نمیگیریم که جای بحث کارشناسی و کالبد شکافی آن در اینجا نیست. نکته مهم که در سیستم ارزیابی عملکرد کارکنان مورد توجه قرار نمیگیرد و شفافیت لازم و کافی ندارد این است که ما اساسا شرح وظایف معقول و درست و حسابی برای اغلب کارکنان نداریم و اساسا افراد در جایگاه حقیقی خود در سازمان قرار ندارند و با این نقیصه میخواهیم کارکنان را قضاوت و ارزیابی کنیم. این اشکال نیز برمیگردد به اینکه جذب و بکارگیری افراد در سازمانها اگر چه در ظاهر بر اساس آزمونهای استخدامی و... است، اما در عمل فشارها و توصیهها و سفارشهای این و آن و ملاحظات سیاسی و حزبی باعث شده اند که همه این معادلات و همه حلقههای زنجیره دچار گرفتاری و ضعف گردند. وقتی هیچ چیزی در سازمان سر جای خودش نباشد؛ ارزیابی عملکرد کارکنان صرفا یک رفع تکلیف اداری است. ارزیابی عملکرد وقتی وجاهت دارد که جذب درست باشد؛ نگهداری درست باشد؛ آموزشهای ضمن خدمت درست باشند؛ ویژگیهای شغل و شاغل درست باشد؛ مسیر ارتقای شغلی مشخص و شفاف باشد؛ انتصاب و جابجایی مدیران منطقی و عقلایی باشد. در سازمانهایی که تملق و چاپلوسی و ریاکاری و زیرآب زنی بازار بسیار گرمی دارد واقعا صحبت از ارزیابی عملکرد چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟ وقتی در سازمان؛ هر کس پدر سوختهتر است؛ پیشتر است؛ واقعا ارزیابی عملکرد باید بر چه پایه و اساسی باشد؟ اگر تصمیمات نادرست و نابجای دولتمردان تأثیر منفی بر رضایت شغلی کارکنان سازمان ما داشته باشد چگونه میتوان آنرا در ارزیابی عملکرد پرسنل لحاظ کرد؟ اگر فرد در سازمان شرایط خانوادگی نامناسبی داشته باشد و دچار افسردگی گردد و دل و دماغ کار نداشته باشد؛ کجای ارزیابی عملکرد قرار میگیرد؟ اگر فرد میبیند که توجهی به دلسوزیهای او در سازمان نمیشود و شرافت انسانی و وجدان حرفهای در سازمان زیر پا گذاشته میشود؛ چگونه در ارزیابی عملکرد ظهور و بروز پیدا میکند؟ اگر حقوق و مزایا و دریافتی فرد در سازمان الف با فردی کاملا مشابه در سازمان ب زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ ارزیابی عملکرد به چه دردی میخورد؟ ارزیابی عملکرد کارکنان یک موضوع چند وجهی است که متاسفانه در سازمانها دیدگاه جامع الاطرافی نسبت به آن نداریم و طوطی وار و روزمره با آن برخورد میشود و بدین لحاظ خروجیهای آن نیز دقیق و منصفانه و عادلانه نیست. برای آنکه یک نظام ارزیابی عملکرد خوبی داشته باشیم بایستی هماهنگی و هم افزایی قابل دفاعی میان ارکان مادی و معنوی درون و برون سازمانی مؤسسه وجود داشته باشد.