کد خبر: ۴۰۶۲۲
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۵

۳۰ سال کار و فقط ۴ سال سابقه‌ی بیمه!

عبدالعظیم روزی که برای جمع کردنِ پرونده‌ی بیمه‌اش، برای آنکه ببیند چقدر تا بازنشستگی فاصله دارد، به تأمین اجتماعی رفت، همه‌چیز روی سرش آوار شد؛ «آقا شما نهایتا ۴ سال سابقه‌ی بیمه دارید!» باورش نمی‌شد که این جملات از زبان کارمند بیمه خطاب به اوست. فقط ۴ سال سابقه‌ی بیمه برای تمام آن ۳۰ سال کارِ شبانه‌ی سخت!
۳۰ سال کار و فقط ۴ سال سابقه‌ی بیمه!

مخاطب۲۴- چه بر کارگران می‌گذرد؟ به این سوال کلی، با به تصویر کشیدنِ زندگی عبدالعظیم، کارگر سابق پیمانکاری شهرداری تهران، پاسخ می‌دهم. داستان زندگی او یکی از تلخ‌ترین، گزارش‌های زندگیِ کارگری است و چیزی کم از یک کابوس ندارد….
۳۰ سال کار و امید به آینده‌ای که از ابتدا نبود…

نزدیک به ۳۰ سال، هر روز، رأس ساعتِ ۱۲ شب کارش را شروع می‌کرد و صبح ساعت۶، گاهی ۷ و گاهی هم حوالیِ ظهر، مرخص می‌شد، به خانه می‌رفت و چند ساعتی استراحت می‌کرد و دوباره شب را از نو در خیابان‌های شهر می‌گذراند. نزدیک به ۳۰ سال از زندگیِ عبدالعظیم این‌گونه گذشت. او کارگر پیمانکاریِ شهرداری بود و در یکی از محلات تهران، شب را با جارو کردنِ کوچه‌های محل به روز می‌رساند. گرد و غبارِ آلودگی را مزه مزه می‌کرد و ساعت‌ها و سال‌‎ها را به امیدِ آنکه روزی این ۳۰ سال سخت تمام شود، می‌گذراند. او نیز مانند خیلی از کارگران در انتظار ایام بازنشستگی و گرفتنِ هر چند ناچیز دسترنج کارگری‌اش بود، اما کابوس زندگیِ عبدالعظیم تازه بعد از این ۳۰ سال کار شروع شد….

روزی که برای جمع کردنِ پرونده‌ی بیمه‌اش، برای آنکه ببیند چقدر تا بازنشستگی فاصله دارد، به تأمین اجتماعی رفت، همه‌چیز روی سرش آوار شد؛ «آقا شما نهایتا ۴ سال سابقه‌ی بیمه دارید!» باورش نمی‌شد که این جملات از زبان کارمند بیمه خطاب به اوست. فقط ۴ سال سابقه‌ی بیمه برای تمام آن ۳۰ سال کارِ شبانه‌ی سخت!

بیشتر بخوانید

اینکه بعد از آن روز چه بر عبدالعظیم گذشت را فقط خودش می‌داند و خانواده‌اش. حالا بیش از ۶۰ سال سن دارد و در یک اتاق سی متریِ کرایه‌‎ای همراه همسر و فرزندانش زندگی می‌کند. او بابت تمامِ آن۳۰ سالی که خیابان‌‎های این شهر را جارو کرد، حتی سی متر خانه هم از آنِ خود ندارد. نه خانه، نه اندوخته و نه حتی آینده‌ای! خودش می‌گوید برای رسیدن به حقوقش بار‌ها اعتراض کرده و به سازمان تأمین اجتماعی و اداره کار مراجعه کرده، اما جوابی نگرفته. به عبدالعظیم و فرزندانش گفته‌اند پیگیری و شکایت فایده‌ای ندارد؛ پیمانکارانی که در طول این ۳۰ سال آمده و رفته‌اند را نمی‌توانید پیدا کنید، شهرداری هم مسئولیتی در قبالِ کارگر پیمانکار ندارد.

او بعد از آن ۳۰ سال کارِ سختِ بدونِ بازنشستگی، بعد از آن روزِ کذاییِ استعلامِ سال‌هایِ بیمه‌پردازی‌اش، دیگر حاضر به کار برای شهرداری نشد و لباس پاکبانی‌اش را برای همیشه از تن خارج کرد. کارگری کردن برای پیمانکاران شهرداری را کنار گذاشت، بدون آنکه حتی پولی برای خریدِ سال‌های باقیمانده تا ۱۰ سال سابقه‌ی بیمه‌اش را داشته باشد. عبدالعظیم هیچ وقت بازنشسته نمی‌شود و تنها یادگاری که از آن ۳۰ سال کار سخت برایش مانده، خس خسِ هر روزه‌ی سینه و یک باتری در قلبش است.
فرزندان کارگر

او حالا گه‌گاهی کارِ خدماتی می‌کند تا خرجِ روزمره‌ی خانواده را تأمین کند، اما هزینه‌های اصلیِ زندگی را دو فرزندش برعهده گرفته‌اند. یکی کارگرِ پیمانکاریِ یکی از ادارات دولتی است و با بیش از ۹ ساعت کار خدماتی، کمی بیش از حداقل حقوق دریافت می‌کند و دیگری برای ۷ ساعت کارِ روزانه در مطبِ یک پزشک، تنها ۳ میلیون تومان حقوق می‌گیرد. پسر خانواده بیمه است و تمام دلخوشی‌اش همان پیامکی است که ماه به ماه از سوی تأمین اجتماعی برای واریز شدنِ حق بیمه‌اش ارسال می‌شود، و دختر خانواده فقط همان ۳ میلیون تومان حقوق ماهانه را می‌گیرد و سابقه‌ی بیمه‌ای در کار نیست.

دو فرزندِ عبدالعظیم به جای آنکه درس بخوانند تا امکانی برای تغییر جایگاه اجتماعیِ خود داشته باشند و مستقل شوند، کار می‎‌کنند تا خرج روزمره‌ی خود و پدر و مادرشان را تأمین کنند؛ چون دسترنجِ ۳۰ سال کارِ پدر را پیمانکاران خورده‌اند و حالا دیگر اثری از آن‌ها نیست!
داستان زندگی عبدالعظیم استثنا نیست!

آیا داستان زندگی این کارگر و فرزندانِ کارگرش استثنا است؟ به هیچ وجه! کافی است نگاهی به اطرافِ زندگی‌مان بیندازیم و تعدادِ کارگرانِ شهرداریِ سن و سال داری که هر روز به چشممان می‌خورند را بشماریم. اگر از کارگرانِ مسنی که خیابان‎ها را جارو می‌کنند بپرسیم، حتما خواهند گفت که هنوز سابقه‌ی بیمه‌شان کامل نشده و مجبورند سال‌های پیری را نیز در خیابان‌های شهر بگذرانند. آن‌ها حتما از پیمانکارانی می‌گویند که به راحتی حق و حقوقشان را نادیده می‌گیرند و سوابق بیمه‌شان را یکی در میان رد می‌کنند. پای صحبت‌های این کارگران که بنشینیم، متوجه می‌شویم که خیلی از آن‌ها امیدی به کامل شدنِ سوابقِ بیمه‌پردازی‌شان برای گرفتنِ یک مستمریِ کامل ندارند.

رد نشدنِ سال‌های دقیقِ بیمه‌پردازی یکی از مطرح‌ترین مشکلاتِ کارگری است؛ مسئله‌ای که برای کارگرانِ پیمانکاری و کارگران بخشِ خصوصی بسیار اتفاق می‌افتد و خیلی اوقات کارگران، خاصه کارگرانِ ضعیف‌تر، به دلیلِ ترس از اخراج و نیازشان به پولِ کارگری، تمایلی به اعتراض ندارند. باید در کنارِ این کارگران، از کارگرانِ بخش ساختمانی که اتفاقا به شکلِ سیستماتیک از حق بیمه اجتماعی محرومند نیز یاد کرد. سرنوشتِ آن‌ها چیزی شبیه سرنوشتِ عبدالعظیم است با این تفاوت که آن‌ها از ابتدا به محرومیتِ خود از بازنشستگی آگاهند!

عبدالعظیم بعد از سی سال کار، خانه‌ای از آنِ خود و پس‌اندازی برای دورانِ پیری ندارد؛ آیا این وضعیت استثنا است؟ به هیچ وجه! اینجا پُر است از کارگرانی که بعد از سال‌ها کار سخت، بخش زیادی از مستمری‌شان – البته اگر مستمری‌ای در کار باشد - صرفِ اجاره خانه می‌شود. کارگرانی که حتی توان پرداختِ هزینه‌های درمان بیماری‌های دوران میانسالی و پیری‌شان را ندارند، که یا مجبور به کار کردن بعد از بازنشستگی و یا اگر توانی نداشته باشند، به اطرافیانِ خود وابسته می‌شوند. حال آنکه قرار بود به ازای صرف کردنِ سی سال از بهترین دوران زندگی‌شان، در دوران پیری با آسودگی خاطر و به دور از وابستگی زندگی کنند. پُر است از کارگران بازنشسته‌ای که وقتی دسترنج‌شان را با جانی که برای کارگری کردن در دوران جوانی گذاشته‌اند مقایسه می‌کنند، تنها احساسشان سرخوردگی است.
وضعیتِ زندگی کارگران جوان

زندگی فرزندان عبدالعظیم نیز نمونه‌ای بارز از وضعیت کارگران جوان است. یکی برای بیش از ۹ ساعت کار، کمی بیش از حداقل حقوق دریافت می‌کند و تمام این پول را صرف حداقل نیاز‌های خانواده می‌کند و دیگری برای ۷ ساعت کار، تنها ۳ میلیون تومان می‌گیرد و سابقه‌ی بیمه‌ای هم ندارد. آن‌ها به راستی نمونه‌ی موردیِ خوبی برای نشان دادنِ اوضاع کارگران جوان هستند. کارگران جوانی که حتی اگر حقوقشان بیش از حداقل حقوق وزارت کار باشد، باز هم در تأمین هزینه‌های اساسیِ زندگی لنگ می‌مانند. کارگرانی که به راحتی استثمار می‌شوند و به لطفِ قوانین، برای ایستادن مقابل این بهره‌کشیِ ظالمانه باید بهای سنگینی بپردازند. کارگران جوانی که امیدی به آینده‌ای روشن ندارند. آن‌ها که بارِ هزینه‌های سنگین زندگی خانواده‌اشان را به دوش می‌کشند و امکانی برای استقلال و تشکیل خانواده ندارند. کارگرانی که از اولیه‌ترین حقوق خود بی‌بهره‌اند و، چون از اخراج می‌ترسند، اعتراض نمی‌کنند. کارگرانی که درجا می‌زنند و تمام نیروی جوانی‌شان را به ثمن بخس می‌فروشند و سهم‌شان از زندگی چیزی کمتر از هیچ است. آن‌ها حتی وضعیت‌شان از پدرانشان به مراتب بدتر است. همان کارگرانی که نمایندگان مجلس آن‌ها را نوبیمه‌شدگان خواندند و برایشان نسخه‌ی ۳۵ سال کار تا بازنشستگی پیچیدند.

برچسب ها: کارگران
آخرین اخبار
پربازدید ها
تصاویر
صفحه خبر بالای تصاویر
اخبار داغ
اعجوبه ۲۲ ساله‌ای که همه به دنبالش هستند! اعجوبه ۲۲ ساله‌ای که همه به دنبالش هستند!
باشگاه استقلال هم به صف مشتریان جذب محمدمهدی زارع، مدافع جوان گل‌گهر اضافه شد
کارتال حسابی آب و جارو کرد پرسپولیس را! کارتال حسابی آب و جارو کرد پرسپولیس را!
با تصمیم کادر فنی پرسپولیس، امروز نام چهار بازیکن در فهرست خروجی این تیم قرار گرفت.
برهنگی ممنوع برهنگی ممنوع
با تصمیمی که دیروقت اعلام شد، برگزارکنندگان جشنواره فیلم کن ممنوعیت رسمی برهنگی و لباس‌های حجیم را در این مراسم اعلام کردند.
خط‌ونشان کشیدن بابک زنجانی برای خواستگاران سایپا خط‌ونشان کشیدن بابک زنجانی برای خواستگاران سایپا
۲ میلیارد بدهی زنجانی به شرکت نفت بر اساس اعلام رسمی قوه قضائیه تسویه شده و سرمایه او که تا دم اعدام هم رفت، بر سر جای خود باقی ماند. اگر رقم ۳ میلیارد دلار باقی مانده اموال زنجانی درست باشد، او با قیمت دلار ۸۰هزار تومانی، باید حدود ۲۴۰ همت سرمایه داشته باشد. اگر این سرمایه بیش از ۳ میلیارد دلار نباشد.
تاج: در هر استان یک افسر حفاظت از کودکان انتخاب خواهیم کرد! تاج: در هر استان یک افسر حفاظت از کودکان انتخاب خواهیم کرد!
رئیس فدراسیون فوتبال از عملکرد سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان ابراز رضایت کرد و گفت این مربی به کار خود در این تیم ادامه خواهد داد.
عراقچی: زمان و مکان دور پنجم مذاکرات به زودی اعلام می‌شود عراقچی: زمان و مکان دور پنجم مذاکرات به زودی اعلام می‌شود
وزیر امور خارجه کشورمان گفت: احتمالاً دور بعدی مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده به زودی تنظیم خواهدشد.
ماجرای ریزش معدن همکار چیست؟ ماجرای ریزش معدن همکار چیست؟
صبح امروز تونل شماره ۲۰ معدن زغال‌سنگ همکار در کوهبنان دچار ریزش شد. دو کارگر آسیب دیدند، اما خوشبختانه حال عمومی آنها مساعد است.
برگزیده
سرنوشت فرحناز شیری و ۳۰ زن راننده سرنوشت فرحناز شیری و ۳۰ زن راننده
با وجود سال‌ها غیبت زنان راننده در ناوگان اتوبوسرانی تهران، حالا بار دیگر جرقه‌هایی از تغییر در پایتخت روشن شده است؛ در شرایطی که شهرهایی، چون مشهد و بیرجند تجربه موفق حضور زنان در حمل‌ونقل عمومی را پشت سر گذاشته‌اند، مقامات شهری و انتظامی پایتخت نیز از بازگشت زنان به خطوط اتوبوس‌های شهری، به‌ویژه بی‌آرتی، سخن می‌گویند.
۳۱ شهر شاد دنیا ۳۱ شهر شاد دنیا
موسسه بین‌المللی «کیفیت زندگی» مستقر در انگلیس از روی چک لیست حاوی «۶ متغیر و ۸۲ زیرمتغیر» اقدام به بررسی «میزان حال خوب و سطح استرس» شهروندان ۲۰۰ شهر منتخب دنیا کرده و به شهر‌ها از «شادترین» تا «وضعیت برنزی» نمره داده است
ماجرای ریزش معدن همکار چیست؟ ماجرای ریزش معدن همکار چیست؟
صبح امروز تونل شماره ۲۰ معدن زغال‌سنگ همکار در کوهبنان دچار ریزش شد. دو کارگر آسیب دیدند، اما خوشبختانه حال عمومی آنها مساعد است.
صفحه خبر بالای تصاویر