مخاطب 24- در حالیکه حدود ۷۰ روز به دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده، حضور نمایندگان تشکلها و احزاب مختلف سیاسی کشور در رسانهها پررنگتر از قبل شده و آنها به معرفی برنامهها و ایدههای خود برای مجلس آینده میپردازند.
در این بین، کارشناسان و اساتید دانشگاهی نیز که عمدتاً در حوزه سیاست و جامعه شناسی فعال هستند، از نگاه علمی و دانشگاهی خود، انتخابات، مجلس آینده و انتظار جامعه از مجلس را تحلیل میکنند.
محمدباقر خرمشاد، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران، از جمله این اساتید است که در کنار نوشتن مقالات و کتابهای مختلف در حوزه علوم سیاست و جامعه شناسی، در مسند اجرایی کشور نیز دارای سوابقی است که معاونت سیاسی وزیر کشور از شهریور ۱۴۰۰ تا فروردین ۱۴۰۱، تصدی معاونت فرهنگی وزارت علوم، معاونت آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه ایران و حضور در مرکز پژوهشهای مجلس از جمله آنهاست.
با او در گفتوگویی مسائل مختلفی از جمله قانون انتخابات، انتخابات مجلس، مشارکت و عوامل اثرگذار در این زمینه و همچنین عملکرد مجلس یازدهم را بررسی کردیم.
امسال وزارت کشور برای ثبت نام در انتخابات شیوه جدیدی را در پیش گرفت و قوانین جدیدی را اجرا کرد. با توجه به حضور شما در معاونت سیاسی وزارت کشور که از نزدیک در جریان برخی مسائل و و مشکلات در حوزه اجرایی انتخابات بودید، تغییرات ایجاد شده را چقدر در زمینه رفع ایراداتی که وجود داشت راهگشا میبینید؟
خرمشاد: بعد از گذشت ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به طور متوسط هر یک سال یا هر یک سال و نیم، یک انتخابات در ایران برگزار شده است. تجربه زیست شده در خلال این سالها، به تدریج آسیبهایی را در خصوص انتخابات و نظام انتخاباتی در ایران آشکار کرد که قانونگذار را به این فکر انداخت که این آسیبها را با تصویب قوانین رفع کنند.
بخش قابل توجهی از این آسیب شناسی هم در سیاستهای کلی ابلاغی رهبر انقلاب در انتخابات قابل مشاهده شد. به نظر میرسد مجمع تشخیص مصلحت نظام برای رفع خلاها و آسیبهای موجود در انتخابات و نظام انتخاباتی ایران سلسله محورهایی را تنظیم و به رهبر انقلاب پیشنهاد کردند و ایشان هم این سیاستها را ابلاغ کردند.
انتظار این بود که قانونگذار، بعد از ابلاغ این سیاستهای کلی و ابلاغی و اگر احیاناً نکته دیگری در این موضوع وجود داشته که در این سیاستها نیامده، ولی برای انتخابات آسیب محسوب میشود، با تصویب قوانین جدید و یا به تعبیری تغییر نظام انتخاباتی ایران مبتنی بر تجربه زیستی ۴۴ و ۴۵ ساله، یک قانون انتخابات جدیدی بنویسد که بخش اعظم این مشکلات و آسیبها را رفع کند و احتمالاً تحول جدی را در نظام انتخاباتی باعث شود که مثلاً نظام انتخاباتی ایران از حالت "الف" به حالت "ب" بر اساس اقتضائات جدید و شرایط جدید تغییر حالت نشان دهد.
زمان محدود بررسی صلاحیتها نامزدها از جمله آسیبهای قانون انتخابات بود
یکی از این آسیبها و اشکالات، فرصت کم و زمان محدود بررسی صلاحیتها بود. این مسئله همیشه کشور را دچار اضطراب، مشکل، التهاب، تنش و چالش میکرد. لازمه حل این مسئله این بود که کلید انتخابات زودتر از آنچه که قبلا اعلام میشد، زده شود تا بلکه فرصت و زمان کافی در اختیار مراجع ذی صلاح برای تایید صلاحیتها قرار گیرد.
از جمله دیگر آسیبهای شناسایی شده که خصوصاً در انتخابات ریاست جمهوری خود را نشان میداد، این بود که شرایط انتخاب شوندگان به قدری باز تعریف شده بود که برای حضور در جایگاه رئیس جمهور که تعریف مشخصی دارد و عقلای جهان تقریباً در این زمینه اجماع نظر دارند، به طور مثال در ایران ۳۴۵۶ نفر برای حضور در این جایگاه ثبت نام میکردند.
قبل از تایید صلاحیتها نیز تقریباً مشخص است که ۳۴۵۰ نفر در مقوله رئیس جمهور شدن کمتر میگنجند و رقابت اصلی بین نهایتاً ۶ نفر است، ولی چون شرایط ثبت نام برای انتخاب شوندگان خیلی باز تعریف شده بود، هرکسی که دیپلم و کارت پایان خدمت گرفته بود، میتوانست در انتخابات ثبت نام کند.
این مسئله، هزینه زیادی برای کشور در زمینه رد صلاحیتها داشت و فضای بین الملل علیه کشور ایجاد میکرد. این موضوع را تقریباً همه کشورها حل کرده بودند.
طرح مجلس برای قانون انتخابات تنها چند آسیب موجود انتخاباتی را برطرف کرده است
آسیبهای دیگری هم بود که آیا انتخابات کماکان تک کرسی برگزار شود و یا چند کرسی شود؟ اینکه آیا تناسبی باشد یا اکثریت مطلق؟ لیستی باشد یا نباشد؟ لذا سلسله مباحثی که اقتضا میکرد قانونگذار ورود کند و اصلاحاتی را انجام دهد مطرح بود تا این آسیبها رفع شود.
انتظار میرفت مجلس شورای اسلامی، طرحی گستردهتر از طرحی که این اواخر تصویب کرد را تصویب کند تا بر اساس آن تعداد بیشتری از این آسیبها را علاج کند.
طرحی که در مجلس بررسی شد یکی دو تا از آسیبها را هدف قرار داده بود و برای آن قانون نویسی و قانون گذاری شد. بعد هم به وزارت کشور ابلاغ شد که این کار را اجرایی کند. میتوانستند ماهها قبل این کار را انجام دهند که فرصت کافی برای ابلاغ و اجرای آن از سوی وزارت کشور وجود داشته باشد، احتمالاً یک زمانسوزی رخ داد، ولی به هر حال در مقطعی تصویب کردند و وقتی تصویب و برای ریاست جمهوری برای اجرا ابلاغ شد، دیگر قوه اجرایی نمیتوانست آن را اجرا نکند. این تغییرات به طور مشخص درباره ثبت نام و زمان تایید صلاحیتها بود و تلاش کرد آسیبهای این بخش را برطرف کند.
مجلس آینده احتمالا قوانین جدیدتری برای انتخابات تدوین کند
این تجربه جدید باید زیر بار اجرا رود تا خلاها، کاستیها و قوتهای آن نمایان شود و خروجی آن را ببینیم. احتمالاً مجلس آینده مجبور باشد مشابه این کار را برای قوانین انتخابات ریاست جمهوری صورت دهد. شاید برای انتخابات شوراها هم این اتفاق رخ دهد.
منطقیتر این بود که قانون جامع انتخابات کشور یک جا همه انتخابات، شوراها، مجلس و ریاست جمهوری را میدید خصوصاً در شرایط انتخاب شوندگان برای ریاست جمهوری شرایط سفت و سختتری را در نظر میگرفت که دایره کسانی که انتخاب میشوند، محدودتر شود.
برای مجلس ویژگیها آسانتر است به دلیل اینکه ریاست جمهوری مقام عالی کشور است و مجلس نمایندگان مردم هستند و آن را کمی سبک در نظر گرفت و شوراها را باید سبکتر دید.
به عبارتی میشد این سه انتخابات را یکپارچه دید تا قوانین مورد نیاز از انسجام بیشتری برخورار شود و درباره نحوه شمارش آرا که بحث نظام انتخاباتی کشور است هم به جمع بندی میرسید.
جای خالی قانون جامع انتخابات کماکان محسوس است
احتمالاً مجلس آینده همین کار را کند، ولی شاید جای خالی قانون جامع انتخابات کماکان محسوس باشد. اگر همه اینها یک جا دیده شود قوانین در تعارض با یکدیگر قرار نمیگیرند. اگر این گونه شود، مجموعه قوانین قبلی کنار گذاشته شده و قانون جدید که بر اساس تجربیات جهانی و داخلی نوشته شده ملاک قرار میگیرد.
عملکرد هیات اجرایی را در تایید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی مجلس چگونه دیدید؟
خرمشاد:، چون من از نزدیک روند بررسیها را پیگیری نمیکردم، نمیتوانم به صورت کامل اظهار نظر کنم. هیئت اجرایی علی القاعده تا جایی که من یادم میآید باید بود یا نبود چند شاخص و فاکتور مهم را مورد ملاک قرار دهد و صلاحیتها را تایید یا رد کنند و یا احراز صلاحیت و عدم احراز صلاحیت صورت دهند.
الان حضور ذهن ندارم که ملاک برای انتخابات مجلس چیست و در این موارد استنادات قانونی چه بوده است. در این حد میدانم که آنها مشخصتر و عینیتر از هیئتهای نظارت که در دایره وسیعتری عمل میکنند، اقدام میکنند. چون موضوعات این دوره را تعقیب نکردم، نمیدانم چه روندی رخ داده است.
رهبر انقلاب برای انتخابات ۴ اصل سلامت، امنیت، مشارکت و رقابت را مطرح کردند. راهکارهای افزایش مشارکت در این دوره از انتخابات به نظر شما چیست؟ رسانهها و دولت برای تحقق این اصل چه اقداماتی میتوانند، انجام دهند؟
خرمشاد: بر اساس موضوع مشارکت در علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی، ادبیاتی در خصوص انتخابات در جهان و ایران شکل گرفته و شاید چند محور داشته باشد.
نکته اول این است که در همه جای دنیا تقریبا، مشارکت در انتخابات یا مشارکت سیاسی در انتخابات به صورت جدی، تابعی از یک متغیر مستقل به نام "معیشت مردم" و یا در خارج از ایران بیشتر با عنوان "کیف پول مردم" و در داخل ایران بیشتر به عنوان "سفره مردم" شناخته میشود. رابطه تنگانگی بین این تابع و متغیر مستقل در انتخابات برقرار است. در نتیجه یک عامل اثرگذار طولانی مدت در مشارکت سیاسی این مسئله است که بود و نبودش و یا کم و زیادش در مشارکت مردم اثر میگذارد. مردم در انتخابات مشارکت میکنند و به افرادی نمایندگی میدهند که در سرنوشت معیشتی آنها تاثیرگذار باشند.
در همه جای دنیا بین معیشت و مشارکت مردم در انتخابات رابطه برقرار است
بحث دیگری هم به عنوان یک عامل دراز مدت وجود دارد که شاید بشود از آن به عنوان "اعتماد سیاسی" یاد کرد. اعتماد سیاسی هم در سطح تودههای مردم و هم در سطح نخبگان، فعالان سیاسی و مجموعه فعالان عرصههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی شاید حتی امنیتی وجود دارد؛ بالا و پایین رفتن اعتماد سیاسی در مشارکت سیاسی مردم اثرگذار است.
اثرگذاری اعتماد سیاسی بر مشارکت در انتخابات
بخشی از این اعتماد به عامل اول مربوط میشود که توفیق یا عدم توفیق در تامین نیازهای مردم است، ولی به جز آن عوامل دیگری هم وجود دارند. در جامعه ایران بحث فسادهای مالی و سیاسی به اعتماد سیاسی مردمانی که باید در انتخابات مجلس مشارکت کنند، ضربه میزند. البته عوامل دیگری هم هست که این دو عامل در کنار عوامل دیگر، طولانی مدت و دراز مدت هستند.
برخی عوامل کوتاه مدت هم برای جلب مشارکت مردم، خصوصا آن گروه از مردم که هنوز تصمیمی برای شرکت در انتخابات را نگرفتند وجود دارد. تقریباً یک بخش ثابتی از افراد جامعه در همه جای دنیا در انتخابات شرکت نمیکنند. بین ۲۵ تا ۳۰ درصد از افراد یک جامعه کلاً در انتخابات شرکت نمیکنند. شاید به همین میزان هم هستند افرادی که برای شرکت در انتخابات مصمم هستند. در بیرون ایران که سیستم حزبی است اعضا، سمپات و طرفداران احزاب همیشه در انتخابات شرکت میکنند.
یک بخشی هم هستند که بین این دو گروه قرار دارند و تصمیمی برای شرکت کردن و یا نکردن در انتخابات ندارند که تعداد آنها متغیر است. گاهی عدد آنها بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت رای دهندگان است. عوامل شتاب زا و یا کوتاه مدت در تصمیم گیری این افراد اثرگذار است که از جمله این عوامل، بحث رسانه هاست که بتوانند با مجموعهای از دادهها این طیف را مجاب کنند که در انتخابات مشارکت کنند.
نقش رسانهها و عوامل کوتاه مدت در به میدان آوردن مشارکت
مثلاً اگر اعتماد این افراد به دلایلی، چون فساد ضربه خورده باید آن را ترمیم کنند و به آنها امید دهند که با آمدن افراد جدید، اتفاقات جدید رخ میدهد و... اینکه مردم احساس کنند در نامزدهای موجود افرادی هستند که فکر و نیازهای آنها را نمایندگی میکنند.
اگر لایههای بیشتری از مردم چنین احساسی را داشته باشند، قطعاً در مشارکت در انتخابات اثرگذار است. شگردهای رسانهای توسط احزاب و جریانهای سیاسی که بحثی فنی و رسانهای است مثلاً در نوع تیتر زدن، چینش مطالب و محتوای مطالب، اینکه موضوعات میزگردی باشد، یک سویه باشد چه کسی در آن حضور داشته باشد و مباحثی از این دست میتواند به مشارکت کمک کند. اگر انتخابات را در همه کشورها تعقیب کنید در هفتهها و ماههای منتهی به انتخابات، رسانهها، نقش بالایی دارند.
تاثیر عوامل جهانی در انتخابات
در کنار این عوامل، تحولات جهانی هم میتواند اثرگذار باشد. کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که آن هم به زودی برگزار میشود موضوعی مانند جنگ اوکراین و غزه میتواند در آرا افراد به نامزدهای احتمالی تاثیرگذار باشد. تحولات جهانی از جنس دراز مدت نیست و از جنس کوتاه مدت است؛ لذا آن بخشهایی که لازم است ترمیم شود، باید ترمیم شود. قطعاً آن بخشهایی که شاید به زودی قابل ترمیم نباشد اثر خود را در مشارکت خواهد گذاشت.
اهمیت مشارکت در انتخابات و موضوعی با عنوان "پایان سیاست" در غرب
نکته دیگر در بحث مشارکت که ما را به سمت واقع بینی میبرد این است که در همه کشورها مشارکت سیاسی اهمیت بالایی دارد، ولی در همه کشورها این گونه نبوده که مشارکت سیاسی از یک روند رو به صعودی برخوردار و یا حتی یک روند ثابتی در نقطه بالایی مثلا ۵۰، ۶۰ و ۷۰ درصدی داشته باشد.
مشارکت سیاسی تابعی از مسائل و اتفاقاتی است که در جامعه رخ داده و یا تصمیمهایی است که از سوی احزاب سیاسی که دولت را در اختیار داشتند، اتخاذ شده به گونهای این بحث متغیر بوده که در دههها و سالهای انتهایی قرن بیستم، مشارکت دچار مشکل میشود و به زیر ۵۰ درصد و گاهی زیر ۳۰ درصد و حول و حوش ۳۱ درصد میرسد که زنگ خطری را به صدا در میآورد و یک ادبیاتی را در جامعه شناسی سیاسی تحت عنوان "پایان سیاست" مطرح میکند.
به این مفهوم که سیاست یعنی دموکراسی، دموکراسی یعنی انتخابات و انتخابات یعنی مشارکت و وقتی مشارکت دچار مشکل میشود یعنی دموکراسی دچار مشکل شده و وقتی دموکراسی دچار مشکل میشود در نتیجه سیاست موجود پایان یافته است و حالا باید ببینیم چه باید کرد؟
بر این اساس ادبیاتی در جهان و کشورهای مختلف شکل میگیرد. اینکه چرا مشارکت پایین آمده و سلسله علل و عواملی را مطرح میکنند.
عوامل کاهش مشارکت در جوامع مختلف
برخی در مقالات خود ۱۰ تا ۱۵ علت را مطرح میکنند. در پیمایش و مطالعه موردی که صورت گرفته در بین عوامل به دست آمده، عنوان شده بود در انتخاباتهایی که دو و سه انتخابات پشت سر هم برگزار شده مشارکت مردم در انتخابات آخر کاهش یافته، زیرا مردم دیگر حوصله مشارکت نداشتند. یا مثلاً در اروپا میزان مشارکت در نوع انتخاباتها متفاوت و در برخی از انتخابات پایین بوده است. مثلاً میزان مشارکت در انتخابات پارلمان اروپا در برخی از کشورها پایین بوده است، زیرا نتیجه آن خیلی در زندگی عینی مردم موثر نبوده و لذا مشارکت بالایی از سوی مردم رخ نداده است.
علت کاهش میزان مشارکت در انتخابات پارلمان اروپا
عامل دیگر اینکه برخی معقتد بودند، چون رقابت در انتخاباتها دیگر ایدئولوژیک نیست و آن موتوری که با عنوان ایدئولوژیک مردم را پای کار میآورد، دیگر نیست میزان مشارکت تفاوت کرده است.
نوع دیگر اینکه شکاف بین سیاستهای گروههای سیاسی موسوم به چپ و راست که زمانی در کشورها معنادار بوده دیگر به شکل قبل نیست. مثلاً اگر چپها روی کار میآمدند سیاست مشخصی در تولید و مالیات و ... وضع میکردند و اگر راستها میآمدند، سیاست دیگری را در پیش میگرفتند.
کمرنگ شدن موضوع ایدئولوژی در انتخاباتها
اما در حال حاضر احزاب به این سمت رفتند که چپها خیلی راست شدند و راستها خیلی چپ شدند و به نوعی سیاستهایشان به هم نزدیک شده و مردم خیلی تفاوتی در سیاستهای آنها نمیبینند؛ لذا این انگیزه دیگر برای مشارکت چندان وجود ندارد. با این اوصاف پدیده مشارکت خصوصاً در نوع میزان آن، ثابت رو به بالا و حتی ثابت در بالا نبوده و در نوسان است و به همین دلیل بحث، ادبیات پایان سیاست را ایجاد کرده است.
میانگین مشارکت در انتخاباتها در جهان بین ۵۰ تا ۵۵ درصد است
در جهان بر اساس مطالعات و پیمایشی که صورت گرفته میانگین مشارکت در انتخاباتها حول و حوش ۵۰ و ۵۵ درصد است. معمولاً بین ۵۱ تا ۵۵ درصد مردم در انتخاباتها مشارکت میکنند که بستگی به شرایط و نوع انتخابات دارد. این عدد گاهی خود را به ۶۰ تا ۷۵ درصد میرساند و گاهی به ۴۰ و ۳۵ درصد و برخی مواقع تا ۲۵ درصد هم میرسد.
پایین بودن میزان مشارکت در انتخابات ایران زنگ هشدار است، اما بحران نیست
ایران هم مستثنی نیست. کشورهایی که تجربه مشارکت پایینی را در انتخابات داشتند تلاش کردند عواملی را که باعث مشارکت پایین شده را به تدریج رفع کنند و این موضوع انتخابات بعدی را ترمیم کرده و به تدریج باعث تقویت مشارکت شده است.
پایین بودن میزان مشارکت در انتخابات ایران حتماً یک زنگ هشدار است، اما الزاماً بحران نیست بلکه پدیدهای است که میتواند علل و عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته و قهر برخی از افراد جامعه را با صندوق رای به همراه داشته باشد که اگر زمینههای آن برداشته شود، میتواند میزان مشارکت را ترمیم و به تدریج به حالت عادی خود برگرداند.
پیشبینی شما از میزان مشارکت در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی چیست؟
خرمشاد: باید کار زیادی صورت گیرد تا مشارکت را به حد قابل قبولی رساند. در این زمینه مجموعه عللی وجود دارد که در دراز مدت نیازمند ترمیم است و در فرصت کم نمیشود همه آنها را ترمیم کرد. اگر از ابزارها و عوامل کوتاه مدت یا شتابزا به نحو خوبی استفاده شود میتوان برخی خلاها را پر کرد و مشارکت را به حد قابل قبولی رساند.
در انتخابات شاهد برخورد برخورد سیاسی برخی احزاب با انتخابات هستیم. به عنوان مثال اصلاح طلبان از یک طرف از تحریم انتخابات میگویند و از طرفی دیگر در انتخابات ثبت نام میکنند و نگاهی به کرسیهای مجلس دارند. علت این رفتار دو گانه آنها را چه میدانید؟
خرمشاد: این مسئله پدیده جدیدی نیست. در گذشته و از حدود سه دهه قبل، این نوع رفتار از سوی این طیف سیاسی در انتخاباتها رخ داده و شاید بشود گفت به استراتژی انتخاباتی این جریان فکری و سیاسی تبدیل شده است.
تشریح استراتژی و راهبرد انتخاباتی اصلاح طلبان
البته باید از خودشان دلیل آن را پرسید، اما شاید در پاسخ به سوال شما این را طرح کنند که، چون کاندیدایی به آن کیفیتی که دلمان میخواهد در بین تایید صلاحیت شدهها حضور ندارند و یا کاندیداهای سطح یک این طیف حضور ندارند، مجبوریم این کار را کنیم. خاطرمان هست در دورانی که افراد شاخص، چهره و درجه یک این طیف سیاسی هم امکان حضور در انتخابات را داشتند باز هم شاهد چنین رویکرد و استراتژی از سوی این گروه بودیم.
از نظر ما که یک دانشجوی سیاسی هستیم این طور جمع بندی میشود که این مسئله به یک راهبرد انتخاباتی که میتواند اثرگذار باشد و در گذشته هم تجربه نشان داده که اثرگذاریهایی داشته از سوی این طیف تبدیل شده و لذا این رفتار، در این دوره از انتخابات هم ادامه پیدا میکند.
عملکرد مجلس یازدهم را چطور ارزیابی میکنید. اساسا مردم با تجربه مجالس گذشته چطور میتوانند به انتخاب بهتری برسند؟
خرمشاد: من از نزدیک عملکرد مجلس را پیگیری و رصد نکردم که بتوانم شاخصهایی را استخراج کنم و بگویم به عنوان مثال در این شاخصها اینگونه بوده و قضاوت کنم. اگر بشود این سوال را به این شکل مطرح کرد که آیا عملکرد مجلس یازدهم در ذهنیت مردم به آنچه که از این مجلس انتظار داشتند خیلی نزدیک است، مقداری دور و یا خیلی دور است و بخواهیم از چشم مردم به عملکرد مجلس یازدهم نگاه کنیم که البته باز نیاز به پیمایش دارد، ولی اگر از من به عنوان یک محقق این سوال پرسیده شود پاسخ میدهم به نظر میرسد که در لایههای مختلف مردم، رضایت کامل از عملکرد مجلس یازدهم وجود ندارد.
تاثیر عملکرد برخی نمایندگان بر انگیزه مردم برای مشارکت
رضایت نسبی هست، اما به نظر میرسد در برخی از حوزهها نوع عملکرد نماینده و نمایندگان که میتوانست انگیزه مشارکت را در انتخابات بالا ببرد، در جاهایی این انگیزه را پایین آورده است.
یکی از مسئلههای اصلی کشور، بحث فسادستیزی و مقابله با فساد است شاید یکی از عوامل قضاوت مردم میزان مبارزه مجلس با فساد و آلوده نشدن خودش به فساد باشد. باید دید این مسئله در ذهنیت و قضاوت مردم چگونه است. به نظر میرسد قضاوت مردم در این مورد از عملکرد مجلس که برای جامعه اولویت بیشتری دارد، چندان زلال نیست.
منبع: تسنیم