مخاطب 24- برخی از ناظران بر این باورند که جنگ چین و آمریکا اجتناب ناپذیر است. با این همه متغیرهایی وجود دارد که که تامل درباره شان، احتمال وقوع درگیری را کم تر خواهد کرد. نخستین و در عین حال مهمترین متغیر، تجهیز دو کشور به سلاح هستهای است؛ طبیعتا رهبران دو کشور به خوبی میدانند که در صورت وقوع هرگونه درگیری، جهان باید به پایان خود سلام کند.
با این حال برخی از تحلیلگران می گویند، چین و ایالات متحده در عین رقابت ظاهرا نگران موازنه هستهای نیستند. در ایالات متحده آمادگی زیادی برای جنگ وجود دارد - و صحبت از استفاده احتمالی از سلاح هسته ای بسیار کم است. در نوشتههای استراتژیستهای نظامی یا گزارشهای مربوط به بازیهای جنگی در اندیشکدههای واشنگتن، تمرکزها بر جنگ متعارف است. از همین رو گفته می شود که شرایط کنونی با شرایط حاکم بر جنگ سرد، متفاوت است. در آن بازه زمانی، روسها زرادخانه هستهای بسیار بزرگی داشتند، در حالی که چین، تا همین اواخر، زرادخانه بسیار کوچکی داشت. با این حال در پنج سال گذشته، چین ذخایر هسته ای اش را بیش از دو برابر کرده و به بیش از 400 کلاهک رسانده و انتظار می رود تا سال 2030 به هزار کلاهک دسترسی داشته باشد.
با این همه از منظر گروهی از ناظران، تجهیز چین به چنین سلاحی، به معنای بازدارندگی موثر است. به باور این گروه، همیشه یک عنصر روانی برای بازدارندگی وجود دارد. از همین رو گفته می شود که در صورت وقوع درگیری احتمالی چین و آمریکا بر سر تایوان، دو بازگر به رویارویی متعارف متوسل خواهند شد، مگر آن که جنگ به جایی کشیده شود که احتمال باخت، یکی از طرفین در برابر دیگری افزایش یابد. Lawliberty دراین باره نوشته چنین ابهامی موجبات تمایز سناریوی تایوان از جنگ روسیه و اوکراین می شود. اگرچه تهدیدات هستهای روسیه همه آن چیزی نیست که ناتو را از مداخله باز می دارد، با این وجود باورپذیرتر از تهدیدات چین است. علاوه بر این، جغرافیای تایوان و چین با اوکراین و روسیه بسیار متفاوت است. طبیعتا تصرف تایوان توسط آمریکا، آسان تر و کم هزینه تر از توقف ماشین جنگی پوتین در اوکراین است.
در نهایت، دولت ها در خلاء تاریخ تعامل ندارند. رویدادهای اخیر اولویتهای تصمیمگیرندگان را تعیین کرده و ارزیابیهای شان از ریسک را تغییر می دهد. در باب این نظریه که ایالات متحده و چین وارد «جنگ سرد دوم» می شوند، گروهی تردید دارند و می گویند، چین برای توسعه هر مایل از مرزهای خود از رویکرد جاه طلبانه و در عین حال هولناک شوروی پیروی نمی کند. بی دلیل نیست که آمریکا نتوانسته با روسیه به توافقی دست پیدا کند، چرا که روس ها از منظر تاریخی پتانسیل توسل به محرک های خطرناک را دارند.
اما در باب چین، چنین ذهنیتی وجود ندارد. هرچند برخی از ناظران می گویند، واشنگتن، پکن را دست کم گرفته است. با این همه اکثریت تحلیلگران در باب یک نظریه اجماع نظر دارند و می گویند، در صورتی که چین بخواهد بر سرتایوان، دست به ماجراجویی بزند، صرفا قادر است به اهرم محاصره متوسل شود. گزینه ای که توسل بدان بعید است، هرچند از منظر فنی، محاصره یک سرزمین اقدام جنگی نیست، بلکه محرکی است برای آغاز جنگ.منافع آمریکا منوط به نفی هرگونه تمرین اجباری چین بر سر تایوان است. اگر استراتژی بلندمدت چین برای اجبار از طریق محاصره موفق شودو تایوان بدون ریختن قطرهای خون از دست برود تقریباً همان تعداد تراشه از آمریکا به چین روی میز پوکر بینالمللی منتقل خواهد شد.
نکته مهم این است که برخی از عواملی که به منافع آمریکا در تایوان کمک می کند، نظامی هستند. تایوان بر لبه فلات قاره ای قرار دارد که از سرزمین اصلی چین جدا است.. اشغال این مانع بین آب های کم عمق و دریاهای عمیق، کارایی زیردریایی های چینی و قابلیت های نظارتی در سراسر منطقه را به شدت افزایش می دهد. این مقوله می تواند محاصره ژاپن و کره را تسهیل و تعادل هسته ای بین ایالات متحده و چین را تغییر دهد.علاوه بر این، دلیل دیگری که رویارویی میان آمریکا و چین را محتمل تر می کند، این است که ایالات متحده برای حمایت از تایوان راهی جزء ارسال نیروی نظامی به منطقه ندارد. هرچند چین بعد از آغاز جنگ به سختی می تواند مانع از تحویل تسلیحات هواپیماها و کشتیهای آمریکایی به تایوان شود.
بایدن در قیاس با اوباما محبوبیت چندانی ندارد. با این همه، حقیقت این است که در صورت وجود تهدید خارجی جدی، رهبران واشنگتن فارغ از چند صدایی های حاکم، جبهه ای متحد را تعریف می کنند. درست است، صلح طلبان تعریف شده در جناح چپ به وقوع درگیری رای نمی دهند. گروهی از راست گراها نیز ساز مخالف خواهند زد.اما فاصله میان موافقان و مخالفان، چندان زیاد نیست. در مورد چین، بایدن از رویکرد ترامپ پیروی کرد و اتحادش را با کشورهایی که به دنبال مهار پکن هستند را تقویت کرد.دلیلش شاید جنگ در اوکراین باشد.جنگ اوکراین ممکن است واشنگتن را از رقابت بزرگتر در آسیا منحرف کند یا مانع از آن شود، اما تاکنون، به ایجاد اتحادها، تغییر جهت نهادها، و آمادگی سیاسی و مادی برای درگیری نظامی با چین سرعت بخشیده است.
منبع: اقتصاد نیوز