مخاطب24:این روزها بسیاری چشم انتظار نتایج سفر سلطان عمان به تهران میباشند و گمانه زنیهای زیادی درباره اینکه سلطان عمان چه پیشنهادهایی از طرف کشورهای دیگر با خود حمل میکند هم زیاد است.
بد نیست به این نکته اشاره کرد که سلطان هیچ وقت پیغام رسان طرفی نبوده و برای پیغام رساندن نیاز نیست که خود شخصا حضور پیدا کند، اما به هر حال رویکرد عمان در منطقه و جهان نشان داده که این کشور تمایل دارد نقش موثری در حل بحرانهای منطقهای و بین المللی داشته باشد.
اصلیترین سیاست مرحوم سلطان قابوس که توسط سلطان هیثم هم ادامه دارد این است که عمان در همه مسایل منطقهای و بین المللی نقشی بی طرفانه داشته باشد و با همه رابطه خوبی داشته باشد و در صورتی که دیگران تمایل داشته باشند نقش میانجی میان آنها را داشته باشد.
برخی کشورهای دیگر مانند سوئیس هم با داشتن چنین سیاستی معروف هستند، اما اینها معمولا نه فقط نقش بی طرفانه دارند بلکه نقش خنثی در معادلات بین المللی هم دارند و نه فقط در مسایل بین المللی اعلام میکنند بی طرف هستند بلکه قدمی هم برای ایجاد صلح بر نمیدارند.
البته بماند که سوئیس چند صباحی است زیر فشارهای کشورهای غربی سر خم کرده در حال از دست دادن این موقعیت خود است و همین مساله میتواند حد اقل برای اقتصاد سوئیس پر هزینه تمام شود.
رشد اقتصادی سوئیس در واقع گرو سیاست بی طرفانهای کشور در منازعات بین المللی میباشد و خوب به همین دلیل حتی در جنگهای جهانی هم سوئیس مامن سپرده گذاری کشورهای مختلف و شهروندانشان بوده و بسیاری سوئیس را به عنوان مامن اموال خود میدانستند که اگر این شرایط تغییر کند قطعا بسیاری از سپرده گذاران اموال خود را از سوئیس خارج خواهند کرد.
از جریان سوئیس که بگذریم میبینیم عمان موفق شده نقش خاصی برای خود در مناسبات بین المللی ترسیم کند.
یعنی علاوه بر اینکه کشوری بی طرف در منازعات منطقهای و جهانی است این کشور تلاش میکند که در حل اختلافات ومناقشات هم نقش موثری داشته باشد واین رویکرد عمان را از کشورهای خنثای دیگر مانند سوئیس برجسته و متفاوت کرده.
بر کسی پوشیده نیست که اصل آنچه به عنوان توافق هستهای از آن نام برده میشود بر اساس مذاکرات محرمانهای بود که با میانجی گری عمان میان ایران و ایالات متحده در مسقط شروع شد و حدود دوازده سال بعد به توافق هستهای رسید.
به همین دلیل هم هست که هر وقت بحث سفر یکی از مقامات عمان مطرح میشود گمانه زنیها درباره میانجی گری این کشور هم به اوج میرسد.
البته پا قدم سلطان عمان برای برخی زندانیهای ایرانی در اروپا و زندانیهای اروپایی در ایران بسیار خوب بوده و همزمان با سفر او اینها توانستند آزادی خود را به دست بیاورند.
امروزه بسیاری انتظار دارند که پس از شکست مذاکرات هستهای در وین شاید عمان نقش میانجی میان ایران و ایالات متحده را بازی کند و موجبات بازگشت آنها به توافق هستهای را فراهم کند.
البته بد نیست به این نکته اشاره کرد که وقتی بحث از توافق هستهای میشود بیشتر بحث اختلافات ایران و ایالات متحده میباشد، چون ایران مشکلی با بقیه در توافق هستهای ندارد.
اصلیترین مشکل هم این میباشد که ایالات متحده با خروج خود از برجام اعتبار خود را از بین برده و در چنین شرایطی بسیار سخت است که ایران هیچ پیشنهاد نسیهای را از طرف آمریکا بپذیرد و ایرانیها فقط پیشنهادهای نقد را قبول دارند.
برخی گمانه زنیها به استناد صحبتهای جسته گریخته جناب آقای حسین امیر عبد اللهیان وزیر امور خارجه ایران وجود دارد مبنی بر اینکه مذاکراتی محرمانه میان طرفین ایرانی و آمریکایی طی چند ماه گذشته در عمان وجود داشته و طرفین به توافقاتی رسیده اند.
البته مساله اصلی در این ماجرا این است که دولت فعلی آمریکا بسیار ضعیف است و ترس و واهمه زیادی از فاش شدن گفتگوهایش با ایران دارد وتمایل دارد همه چیز محرمانه باقی بماند تا مبادا ماجرا روی موقعیت شکننده رئیس جمهوری این کشور تاثیر بگذارد و در مقابل دولت ایران میخواهد این جریانها علنی باشد، چون این ماجرا میتواند روی فضای روانی اقتصادی در داخل کشور تاثیر گذار باشد.
به هر حال آنچه محافل دیپلماتیک باور دارند این است که توافقاتی در عمان انجام شده مبنی بر اینکه ایران و ایالات متحده به صورت غیر رسمی قدمهایی برای اعتماد سازی فیما بین طرفین بردارند و در این راستا اقداماتی مانند آزادی زندانیان طرفین و آزادی اموال بلوکه شده ایران در برخی کشورها و همچنین تعلیق برخی تحریمهای ایران در مقابل تعلیق برخی اقدامات ایران در راستای کاهش تعهدات به برجام انجام پذیرد.
عملا به این شکل نه ایالات متحده تعهدی را امضا کرده و نه ایران، ولی هر دو طرف کارهایی انجام خواهند داد که موجبات کاهش تنش و همچنین احتمال اعتماد سازی بین طرفین فراهم گردد.
در مرحله بعدی که ممکن است حتی تا یکی دو سال هم به طول بیانجامد در صورتی که طرفین نسبت به یکدیگر اعتماد پیدا کردند هر دو پیش نویس توافقی که در آخرین جلسه وین (حدودا ماه مارس سال گذشته) انجام شد را امضا میکنند.
عملا حتی اگر توافق هم امروز امضا شود احتمال اینکه بیش از دو سال، تا پایان دوره اول ریاست جمهوری بایدن، اعتبار داشته باشد وجود ندارد و عملا میتوان گفت به این شکل همه چیز تا آن زمان تعلیق میگردد و در صورتی که بایدن مجددا انتخاب شود توافق امضا میگردد و اگر هم انتخاب نشود رئیس جمهوری بعدی آمریکا میتواند تصمیم بگیرد آیا میخواهد با ایران وارد توافق شود یا اینکه ایران دوباره برنامه هستهای خود را از نقطهای که متوقف شده ادامه دهد.
با توجه به اینکه در این توافق بنا نمیباشد که ایران از هیچ کدام از دست آوردهای هستهای خود عقب نشینی کند وفقط اینها را باید تعلیق خواهد کرد عملا در صورتی که رئیس جمهوری بعدی آمریکا حاضر نباشد که وارد توافقی با ایران شود فردای آن روز برنامه هستهای ایران از همان جایی که تعلیق شده دوباره شروع به فعالیت خواهد کرد.
همچنین با توجه به اینکه احتمالا سازمان بین المللی انرژی هستهای ناظر این توافق خواهد بود حد اقل تا زمانی که این توافق پا برجا است همه میتوانند مطمئن شوند برنامه هستهای ایران صرفا صلح آمیز است.
میتوان گفت در صورتی که این طرح اجرا گردد ماجرا برد برد برای طرفین خواهد بود و بسیاری گمانه زنی میکنند که سلطان عمان خواسته نظر آمریکاییها در این باره این طرح را مستقیما به رهبری منتقل کند وهمچنین نظر ایشان را در این باره جویا گردد واگر دولت آمریکا جسارت کافی را داشته باشد احتمال شروع اجرای این طرح بسیار زود خواهد بود.