چین؛ قدرت نوظهور انرژی پاک و جاماندن آمریکا از رقابت
به گزارش مخاطب ۲۴، به نقل از راشا تودی، ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ در حالی برنامههای انرژی سبز را برچیده و به سیاستهای سوختهای فسیلی بازگشته که چین وارد مرحلهای کاملاً متفاوت شده است. در حالی که واشنگتن بر سر یارانهها و مقررات بحث میکند، پکن در مقیاسی صنعتی، کل سامانههای انرژی پاک را صادر میکند – و آفریقا به نمایانترین نمونه از تغییر توازن قدرت تبدیل شده است.
نیروگاههای خورشیدی، مینیگریدها و مراکز باتری چینی اکنون مناطقی را روشن میکنند که دههها در فقر انرژی مانده بودند؛ سیستمهایی که با سختافزاری کار میکنند که آمریکا از نظر قیمت و حجم تولید توان رقابت با آن را ندارد. هر محمولهی تازه از پنلهای فوقالعاده ارزان چینی، نفوذ پکن را در بازارهایی عمیقتر میکند که واشنگتن روزی امید دخالت در آنها را داشت، و نقش چین را به عنوان قدرت مسلط در فناوریهایی تثبیت میکند که قرن آینده را شکل خواهند داد.
این رقابت دیگر نظری نیست. یک طرف در حال شکل دادن به آینده انرژی جهانی است؛ و طرف دیگر شاهد از دست رفتن آن آینده است. پرسش واقعی این است که چه مقدار از نظم نوظهور انرژی بر اساس شرایط چین ساخته خواهد شد – و آیا آمریکا اصلاً جایگاهی در آن خواهد داشت یا نه.
ماشین صنعتی چین
ظهور چین در بخش انرژی پاک بر اساس تصادف یا شانس بازار نبود. این نتیجه یک ماشین صنعتی هدایتشده دولتی است که برای تسلط بر هر حلقه از زنجیره تأمین انرژی خورشیدی – از فرآوری پلیسیلیکون و برش ویفر تا شیمی باتری و ذخیرهسازی در مقیاس شبکه – ساخته شده است. هیچ کشور دیگری چیزی مشابه این ندارد.
در سال ۲۰۲۴، چین حدود ۳۲۹ گیگاوات ظرفیت خورشیدی جدید نصب کرد و مجموع ظرفیت خود را به بیش از ۱۱۰۰ گیگاوات رساند – بزرگترین میزان در جهان. تنها افزایش سالانه چین از کل ظرفیت نصبشده برخی کشورها بیشتر بود.
این مقیاس تنها چشمگیر نیست؛ بلکه اقتصاد این صنعت را از نو مینویسد. قیمت پنلهای چینی اکنون در حدود ۰.۰۷ تا ۰.۰۹ دلار به ازای هر وات است، رقمی که تولیدکنندگان غربی حتی با یارانهها هم به آن نزدیک نمیشوند.
پشت این اعداد، مدلی وجود دارد که بر اقتصاد مقیاس، یارانههای دولتی و یک سیاست صنعتی متمرکز بر کنترل هزینهها و یکپارچگی زنجیره تأمین استوار است. این ترکیب به چین اجازه میدهد قیمتها را کاهش دهد و در عین حال اکوسیستم تولیدی را که هر سال سریعتر گسترش مییابد، تقویت کند.
رشد سریع تولید چین از تقاضای داخلی بسیار فراتر رفته است و مازاد ظرفیتی ایجاد کرده که امروز موتور گسترش جهانی آن است. تبدیل این مازاد به یک صنعت صادراتی راهبردی، به پکن امکان میدهد سختافزار فوقالعاده ارزان را در مقیاسی عرضه کند که تولیدکنندگان غربی نمیتوانند با آن رقابت کنند. چیزی که در مباحث سیاستی غرب به عنوان «مازاد ظرفیت» مطرح میشود، برای چین یک مزیت صنعتی عمدی است که بازارهای جدید را میگشاید و جایگاه آن را در اقتصاد انرژی جهانی تثبیت میکند.
رهبران چین آشکار کردهاند که گذار انرژی یک آزمون نیست، بلکه یک مسیر راهبردی است. شی جینپینگ در سخنرانی در سازمان ملل در سال ۲۰۲۵، گذار کمکربن را یک مسیر تاریخی توصیف کرد که کشورها باید بدون تردید دنبال کنند. این یک درخواست دیپلماتیک نبود، بلکه اعلام یک نیت بود: چین این گذار را یک عرصه راهبردی میبیند که میخواهد آن را شکل دهد، در حالی که دیگران هنوز درباره تعهد به آن بحث میکنند.
آفریقا: نقطه صفر گسترش انرژی سبز چین
اگر منطقهای باشد که مقیاس فشار انرژی پاک چین را آشکار کند، آن منطقه آفریقاست. قارهای با یکی از بهترین منابع خورشیدی جهان و ضعیفترین زیرساختهای انرژی. این ترکیب برای پکن یک فرصت است.
حدود ۶۰۰ میلیون نفر در آفریقا هنوز برق قابل اعتماد ندارند. شبکههای ملی در بسیاری از کشورها بر زیرساختهای فرسوده تکیه دارند، خاموشیها ممکن است ساعتها یا روزها طول بکشند، و ژنراتورهای دیزلی همچنان منبع اصلی برق اضطراریاند. در بسیاری کشورها، قیمت تولید برق دیزلی به ۰.۷۰ دلار بر کیلوواتساعت میرسد – رقمی ناممکن برای خانوادهها و مانعی دائمی برای کسبوکارها.
پروژههای خورشیدی چین در چنین محیطی تأثیر فوری دارند. مینیگریدهای آزمایششده در نیجریه برق را با حدود ۰.۱۶ دلار بر کیلوواتساعت تأمین میکنند و هزینه اولیه طی چند ماه باز میگردد. این تفاوت کوچک نیست؛ دگرگونکننده است. در برخی مناطق روستایی، نصبهای چین نخستین برق پایدار تاریخ زندگی مردم را فراهم کردهاند.
مقیاس این پذیرش سریع در حال افزایش است. از ژوئن ۲۰۲۴ تا ژوئن ۲۰۲۵، واردات پنل خورشیدی چین توسط کشورهای آفریقایی ۶۰٪ رشد کرد؛ از ۹.۴ گیگاوات به ۱۵ گیگاوات. آفریقای جنوبی تنها ۳.۷ گیگاوات خرید. واردات نیجریه چهار برابر شد و به ۱.۷ گیگاوات رسید. واردات الجزایر ۳۳ برابر شد. این اعداد نشاندهنده تقاضا هستند، اما مهمتر از آن نشان میدهند که چین در حال تبدیل شدن به تأمینکننده پیشفرض یک قاره است که بهتدریج وارد عصر انرژی پاک میشود.
رویکرد چین، سختافزار، تأمین مالی و زیرساخت را در یک بسته ارائه میدهد. نهادهای دولتی، بانکهای سیاسی و شرکتهایی مانند PowerChina همه زنجیره را مدیریت میکنند: انتخاب محل، ساخت سیستم، تأمین تجهیزات، اعزام مهندسان و طراحی بازپرداخت بلندمدت. دولتهای آفریقایی مجبور نیستند با پیمانکاران پراکنده یا وامدهندگان غربی با شروط سیاسی سختگیرانه سروکار داشته باشند. چین یک سیستم کامل تحویل میدهد – از پنل تا باتری تا تیم نگهداری.
FOCAC – مجمع همکاری چین و آفریقا – ستون دیپلماتیک این سیستم است. برنامههای اخیر شامل گسترش انرژی خورشیدی، بادی، برقآبی و پروژههای هیدروژنی، و همچنین ایجاد مناطق صنعتی کمکربن است. این توافقها توسعه انرژی را به همکاری اقتصادی گستردهتر گره میزنند؛ و سود چین هم روشن است: هر نصب جدید، کشورها را به استانداردها و زنجیره تأمین چینی وابستهتر میکند. دسترسی به مواد معدنی – کبالت، منگنز، گرافیت – اغلب از طریق توافقهای موازی مرتبط با همین پروژهها فراهم میشود. پکن خود را به عنوان یک شریک توسعهای راهبردی معرفی میکند – پیامی که در قارهای که از کندی و شروط غرب خسته شده، بسیار خوش مینشیند.
قدرت نرم نوین چین
گسترش چین جنبه سیاسی دارد. سیستمهای انرژی پاک وابستگیهایی ایجاد میکنند که با گذر زمان عمیقتر میشود. پنلها به اینورترهای خاص نیاز دارند. باتریها به شیمیهای خاص وابستهاند. شبکههای هوشمند با نرمافزارهای اختصاصی کار میکنند. وقتی یک کشور سامانههای چین را بپذیرد، تغییر تأمینکننده آینده بسیار پرهزینه و پرریسک میشود.
چین این مدل را با پروژههایی که آنها را «کوچک و زیبا» مینامد تقویت میکند – نصبهای ماژولار انرژی پاک که واکنشهای منفی پروژههای غولپیکر را برنمیانگیزند. بسیاری از آنها همراه با دسترسی به معادن مهم مانند کبالت، منگنز و گرافیت ارائه میشوند. زیرساختها منابع را باز میکنند؛ منابع بازپرداخت را تضمین میکنند. این چرخه خودش را تغذیه میکند.
این نوع نفوذ در سیاست جهانی جدید نیست. شبیه همان الگوی دیپلماسی نفتی قرن بیستم است، جایی که کنترل زنجیرههای تأمین انرژی اتحادها و حوزههای نفوذ را شکل میداد. چین اکنون همان مدل را برای عصر انرژی پاک تطبیق داده است.
چرا هیچکس نمیتواند با چین رقابت کند
رقابت جهانی برای تسلط بر انرژی پاک در ظاهر رقابتی میان ایدهها، یا استراتژیهای اقلیمی است؛ اما در عمل، رقابتی درباره ظرفیت است – و تنها یک کشور ظرفیت، زنجیره تأمین و ماشین سیاسی لازم برای شکلدادن به گذار انرژی را دارد: چین.
آمریکا، اروپا، کشورهای خلیج فارس و روسیه همگی جاهطلبیهایی دارند، اما هیچکدام نمیتوانند با آنچه چین ساخته، رقابت کنند.
موقعیت واشنگتن بیش از آنکه نتیجه محدودیت فناوری باشد، قربانی بیثباتی سیاسی است. تحت ترامپ، حمایت فدرال از انرژی تجدیدپذیر کاهش یافته، برنامههای محیطزیستی برچیده شده و برنامهریزی بلندمدت مختل شده است. هر چرخه انتخاباتی، اولویتهای انرژی آمریکا را از نو تعیین میکند.
آمریکا میتواند نوآوری کند. میتواند یارانه بدهد. اما نمیتواند با سیستمی که پنل را با یکدهم قیمت آمریکایی تولید میکند رقابت کند.
اروپا خود را رهبر اقلیمی میداند، اما گذار انرژی آن به شدت وابسته به اجزای چینی است – از پنل تا باتری و مواد خام. تلاشها برای بازسازی تولید داخلی با هزینههای بالا، تصمیمگیری پراکنده و سالها برونسپاری برخورد میکند.
کشورهای خلیج فارس مانند امارات و عربستان نیز سرمایهگذاری میکنند، اما قدرت آنها مالی است نه صنعتی؛ آنها پروژه میسازند، اما زنجیره تأمین جهانی را کنترل نمیکنند.
روسیه نفوذ خود را از طریق انرژی هستهای حفظ میکند، اما هستهای راهحلی برای مقیاس قارهای نیست و نمیتواند با خورشید ارزان و سریع نصب رقابت کند.
نتیجه شکاف ساختاری است: در حالی که آمریکا و اروپا درباره چارچوبها و مشوقها بحث میکنند، چین در حال اتصال کل مناطق به اکوسیستم انرژی خود است.
ظهور «الکترو-دولت»
افزایش انرژی پاک چین نشانه ظهور یک مدل ژئوپلیتیک جدید است: الکترو-دولت.
در قرن گذشته، قدرت بر پایه نفت و خطوط لوله بود. امروز، بر پایه سیلیکون، لیتیوم، مس و زیرساختهایی است که آنها را به برق تبدیل میکنند – و چین بر هر مرحله از این زنجیره تسلط دارد.
هر نیروگاه خورشیدی با فناوری چین به قطعات و خدمات چینی نیاز خواهد داشت. هر باتری نصبشده امروز قراردادهای آینده را تضمین میکند. این وابستگیها با گذر زمان به همسویی سیاسی و همکاری اقتصادی بلندمدت تبدیل میشوند.
نهادهای بینالمللی هشدار میدهند که این عدمتعادل امنیت انرژی جهانی را تهدید میکند. چین هشدارها را میشنود – و همچنان به ساختن ادامه میدهد.
انرژی پاک در حال تبدیل شدن به پایه اتحادهای ژئوپلیتیک است. کشورهایی که وارد اکوسیستم انرژی چین شوند، برای دههها به آن وابسته خواهند بود؛ و پکن این سیستم را سریعتر از هر رقیب دیگری شکل میدهد.
منبع: راشا تودی
