تب برفکی؛ کابوس دامداران
مخاطب۲۴، دکتر پیام محبی - دکتری حرفهای دامپزشکی در یادداشتی در خصوص بحران گسترده تب برفکی در کشور و نقش ضعف نظارت، کمبود واکسن و مشکلات ساختاری در تشدید خسارات دامپروری نوشت:
شیوع گسترده بیماری «تب برفکی» منجر به تلفات با حجم بالایی از دامها، بهویژه در میان دامهای سبک و سنگین شده و زیان اقتصادی هنگفتی را به دامداران تحمیل کرده است. این بیماری ویروسی و به شدت مسری، که یکی از تهدیدهای دائمی صنعت دامپروری محسوب میشود، بار دیگر با قدرتی نگرانکننده بازگشته است. اکنون سوال اساسی که ذهن دامداران و ناظران را به خود مشغول کرده، این است که آیا این فاجعه نتیجه مستقیم «بیتوجهی» و غفلت در نظارتهای بهداشتی بوده، یا ریشه در چالشهای عمیقتر و ساختاری، بهویژه در زمینه تامین «واکسن» دارد؟
اگرچه در حال حاضر تعیین مقصر دقیق و نهایی دشوار است، اما نمیتوان از پیچیدگیهای موجود در سیستم بهداشت و درمان دام چشمپوشی کرد. در حالی که شیوع بیماریهای ویروسی در فصول خاصی از سال تا حدی قابل پیشبینی است، شدت بحران فعلی نشاندهنده وجود یک شکاف ایمنی گسترده در گلهها است. این شکاف معمولاً ناشی از پوشش ناقص واکسیناسیون است. کارشناسان اشاره میکنند که فرایند تامین واکسن در کشور همواره با چالشهای متعددی روبهرو بوده است. مشکلاتی نظیر فرایند پیچیده «واردات واکسن»، موانع مربوط به تخصیص «ارز» مورد نیاز، و فرآیندهای اداری و بوروکراتیک طولانی، از جمله «دردسرهای گمرک» برای ترخیص به موقع محمولههای دارویی، همگی دست به دست هم میدهند تا زنجیره تامین واکسن را شکننده سازند. هرگونه تاخیر در این فرایند، به معنای از دست رفتن پنجره طلایی ایمنسازی گلهها و باز گذاشتن درها به روی ویروس است. بنابراین، حتی اگر بیتوجهی مدیریتی نیز در سطوحی رخ داده باشد، این بیتوجهی در بستر یک چالش زیرساختی در تامین واکسن، به فاجعهای بزرگتر تبدیل شده است.

ابعاد این بحران تنها به مرزهای داخلی محدود نمیشود. «سازمان بهداشت جهانی دام» (OIE) به عنوان نهاد مرجع بینالمللی، مسئولیت رصد و پایش بیماریهای دامی در سراسر جهان را بر عهده دارد. عملکرد این سازمان به شدت به ریپورت یا گزارشدهی دقیق و شفاف کشورها وابسته است. زمانی که کشوری اطلاعات صحیح و به موقع از شیوع یک بیماری ارائه میدهد، همسایگان و سایر کشورها میتوانند اقدامات پیشگیرانه لازم را اتخاذ کنند و خود سازمان نیز میتواند روند حرکت ویروس و جهشهای احتمالی آن را ردیابی نماید. متاسفانه، تجربیات گذشته نشان میدهد که گاهی برخی کشورها در ارائه اطلاعات درست تعلل میکنند یا گزارشهای خود را بر اساس ملاحظات دولتی و سیاسی تنظیم میکنند، نه واقعیتهای میدانی. این عدم شفافیت، نه تنها اعتبار سیستم بهداشت دامی یک کشور را در سطح بینالمللی زیر سوال میبرد، بلکه تلاشهای جهانی برای کنترل بیماریهای فرامرزی را نیز ناکام میگذارد.

در مواجهه با این بحران، یکی از نگرانیهای فوری، مدیریت لاشه دامهای تلفشده است. این دامها به هیچ عنوان غذای قابل استفاده نیست و گوشت و محصولات آنها باید بلافاصله از چرخه مصرف انسانی حذف شود. لاشههای آلوده به ویروس تب برفکی، خود منبع عظیمی از آلودگی محیطی هستند. روش استاندارد جهانی برای مقابله با این لاشهها، دفن بهداشتی عمیق یا سوزاندن آنها تحت نظارت دقیق دامپزشکی است تا از آلودگی خاک، منابع آب زیرزمینی و گسترش بیشتر ویروس به مناطق پاک جلوگیری شود. هرگونه کوتاهی در این مرحله حساس، میتواند ابعاد زیستمحیطی بحران را تشدید کند. در نهایت، تلفات سنگین ناشی از تب برفکی، بار دیگر اهمیت حیاتی بازنگری در استراتژیهای تامین واکسن، تقویت نظارتهای بهداشتی و شفافیت در گزارشدهی را به مسئولان گوشزد میکند تا از تکرار چنین زیانهای هنگفتی به صنعت دامپروری و امنیت غذایی کشور جلوگیری شود.
