✍ یادداشت- فاطمه سواری - آیا دولت چهاردهم در حال فاصلهگرفتن از مدار گفتمانی خود است که تنها در یک هفته سه نفر از نیروهای شناختهشده و شناسنامهدار اصلاحطلب را کنار گذاشته است؟
آیا دولت چهاردهم در حال فاصلهگرفتن از مدار گفتمانی خود است که تنها در یک هفته سه نفر از نیروهای شناختهشده و شناسنامهدار اصلاحطلب را کنار گذاشته است؟
از جمله این افراد، نادره رضایی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد بود؛ شخصیتی که نهتنها بهعنوان نخستین زن در جمهوری اسلامی به این جایگاه رسیده بود، بلکه نمادی از جوانگرایی و اعتماد به نیروهای تازهنفس در نظام مدیریتی کشور محسوب میشد. حذف چهرههای جوان و جایگزینکردن آنان با مدیران میانسالی که سالها پیش امتحان خود را پس دادهاند، نشانهای آشکار از بازگشت به الگوهای قدیمی مدیریت است. این رویکرد بهویژه در وزارت فرهنگ و ارشاد ـ مهمترین حلقه ارتباط حاکمیت با نسل جوان، بهویژه نسل «زد» ـ بیش از هر جای دیگر خود را نشان میدهد.
نسلی که آینده کشور را در دست دارد، نیازمند مدیرانی است که زبان او را بفهمند، انتظاراتش را بشنوند و با او وارد گفتوگو شوند. پل ارتباطی با این نسل تنها زمانی ساخته میشود که مدیران، همنسل یا دستکم نزدیک به دغدغهها و ادبیات او باشند. بهکارگیری مدیرانی که هیچ زبان و گفتمان مشترکی با این نسل ندارند، نهتنها شکاف نسلی را ترمیم نمیکند، بلکه آن را عمیقتر خواهد ساخت.
برکناری خانم رضایی صرفاً حذف یک مدیر جوان نیست؛ بلکه به معنای بستهشدن مسیر ارتقای زنان در بالاترین سطوح مدیریتی کشور است. اقدامی که برخلاف وعدههای انتخاباتی دکتر پزشکیان به شمار میآید و عملاً فرصت حضور زنان در عرصه تصمیمگیری را بیش از پیش محدود میکند.
کنار گذاشتن افرادی که با رویکردهای دولت چهاردهم همسو بودند، در واقع تن دادن به خواستههای یک گروه حداقلی است و وفاق سیاسی را به سمت یکسویه شدن سوق خواهد داد.
وفاقی که در نهایت به فاصله گرفتن حامیان اصلی دولت میانجامد. ادامه این روند میتواند دولت را در میانه میدان تنها بگذارد؛ در برابر رقبایی که هدفی جز تضعیف و ناکامگذاشتن آن ندارند و حتی به توصیههای رهبری مبنی بر حمایت از دولت نیز بیاعتنا خواهند بود.