مخاطب۲۴، سید محمد حسینی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی و امارات متحده عربی- حمله اسرائیل به قطر با هدف ترور رهبران حماس، شوک امنیتی بزرگی به کشورهای منطقه و به خصوص شورای همکاری خلیج فارس بود. این حادثه تاثیر به سزایی بر کنشهای امنیتی آینده کشورهای منطقه غرب آسیا و به خصوص اعضای شورای همکاری خلیج فارس خواهد داشت که موضوع بحث این نوشتار است. حادثه ٧ اکتبر ٢٠٢٣ که باید آن را نقطه عطفی در نظم منطقهای غرب آسیا دانست؛ بسیاری از روندهای امنیتی و سیاسی این منطقه را دچار ضعف و حتی قطع کرده است. حالا حمله اسرائیل به قطر سرمنشأ روندهای جدید امنیتی در منطقه خواهد بود که به تدریج ظاهر میشوند.
شورای همکاری خلیج فارس در سال ١٩٨١ با هدف ایجاد اتحادیهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی میان کشورهای جنوبی خلیج فارس تشکیل شد، اما کیست که نداند؛ انگیزه اصلی تشکیل این اتحادیه هراس از انقلاب اسلامی ایران و ادراک تهدید از ایران نزد رهبران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود. عربستان، بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات؛ شش عضو این شورا را تشکیل میدهند، اما از همان ابتدا دولت عربستان به صورت نانوشته نقش سیادت و رهبری این شورا را بر عهده داشت. این همگرایی از سوی انگلستان؛ پدرخوانده شیخ نشینان خلیج فارس و نیز امریکا نیز حمایت میشد و اکنون نیز میشود. راهبرد عمومی مشترک میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس «نفت در برابر امنیت» بود. این راهبرد هنوز توسط کویت و بحرین پابرجاست، اما عربستان، امارات، قطر و تا حدودی عمان از سال ٢٠١٠ تلاش کردهاند از اتکاء کشورشان به نفت بکاهند و با سهیم شدن در شبکه تجاری و مالی بین المللی، راهبرد عمومی خود را به «توسعه در برابر امنیت» تغییر دهند. همچنین با تنوع بخشی به روابط خارجی خود و درون گذاری منافعِ چین، کشورهای اروپایی و روسیه؛ به تدریج از وابستگی امنیتی خود به امریکا نیز بکاهند. اتحادیه اروپا در این میان، نگاه ویژهای به خلیج فارس دارد. در سال ٢٠٢٢، اتحادیه اروپا قراردادی استراتژیک با شورای همکاری خلیج فارس در حوزه مسائل اقتصادی، انرژی، و همچنین در حوزه نگرانیهای امنیتی مشترک، چون امنیت دریایی، مبارزه با تروریسم و امنیت سایبری به امضا رساند. فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری نیز محرک تعامل اروپا با خلیج فارس بود. اتحادیه اروپا بعد از چین دومین شریک تجاری مهم شورای همکاری خلیج فارس است و در سال ٢٠٢٤ تقریباً یک پنجم کل واردات کشورهای عضو این شورا از کشورهای عضو اتحادیه اروپا صورت گرفته است و حجم روابط دو طرف از مرز ١٥٠ میلیارد یورو گذشته است. در سالهای اخیر اهمیت روابط انرژی با کشورهای خلیج فارس نیز برای اروپا افزایش یافته است. حمله روسیه به اوکراین از جمله از منظر تحریمهای گسترده علیه روسیه، اروپا را مجبور به افزایش واردات نفت و گاز از منطقه خلیج فارس کرده است.
در میان کشورهای اروپایی، انگلستان که خود را پدرخوانده کشورهای جنوبی خلیج فارس میداند، روابط خاص تری با شورای همکاری خلیج فارس دارد. کشورهای ثروتمند شورای همکاری خلیج فارس، مقصد مهمی برای فروش تسلیحات نظامی بریتانیا به شمار میروند. برگزیت باعث شد انگلستان از بند محدودیتهای حقوق بشری اتحادیه اروپا خارج شود و روابط فیماین در زمینههای تجاری، نظامی و اقتصادی بین انگلستان و کشورهای حوزه خلیج فارس رو به افزایش است. شش پادشاهی خلیج فارس در مجموع چهارمین بازار بزرگ صادراتی بریتانیا را تشکیل میدهند و همچنین شرکای مهمی برای امنیت انرژی بریتانیا و منابع اصلی سرمایهگذاری در املاک و مستغلات بریتانیا هستند. اهمیت خلیجفارس برای منافع ملی بریتانیا در سند "بازخوانی بررسی یکپارچه سال ٢٠٢٣، مورد تأکید قرار گرفت و دولت بریتانیا تعهد خود را به تعمیق و تقویت بیشتر روابط با شرکای خلیجفارس اعلام کرد. این سند همچنین خاورمیانه را بهعنوان منطقهای شناخت که در آن رقابت قابلتوجهی برای نفوذ در بستر تغییرات ژئوپلیتیک گستردهتر وجود دارد و خلیجفارس را به عنوان منطقهای معرفی میکند که در آن بریتانیا و سایر متحدان ایالات متحده نیازمند تقویت مشارکت جمعی در تقسیم بار هستند.
شورای همکاری خلیج فارس در راستای راهبرد عمومی «نفت / توسعه در برابر امنیت»، «سیستم دفاعی یکپارچه کشورهای خلیجی» را نیز بنیان نهاد. سیستم دفاعی یکپارچه با سرمایه گذاری مشترک کشورهای عضو و خرید گسترده تجهیزات دفاعی از کشورهای عمدتأ غربی درصدد افزایش بازدارندگی شورای همکاری در برابر تهدیدات خارجی بنیان گذاشته شد. در سطح فنی، این امر به اشتراک گذاری فناوریهای نوظهور، از پهپادها گرفته تا هوش مصنوعی را تقویت میکند و به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اجازه میدهد تا ابزار نظامی خود را ارتقاء دهند. در سالهای اخیر بخشهای امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در حال تغییر به سمت قابلیتها و خودمختاری بیشتر است و بستری ظریف، اما مهمی را برای چین، روسیه و کشورهای آسیایی برای مشارکت در امنیت این کشورها فراهم کرده است. البته با توجه به اتکای اعضای شورای همکاری خلیج فارس در حوزه دفاعی و امنیتی به چتر دفاعی ایالات متحده، همچنین به تجهیزات، آموزش و دکترین ایالات متحده برای ارتش خود، بعید است که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به میل خود از این رابطه راهبردی دوری گزینند. اما روندهای جدید در سیاست دفاعی این کشورها به این معناست که آنها با تنوع بخشی در روابط با قدرتهای بزرگ و نوظهور در تلاش برای کاهش وابستی امنیتی خود به امریکا هستند، با این توضیح که کویت و بحرین دارای محدودترین قابلیتهای نظامی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند و حفاظت از ایالات متحده را برای امنیت خود حیاتی میدانند.
رژیمهای امنیتی ایجاد شده در شورای همکاری خلیج فارس که به برخی از آنها اشاره شد؛ با حمله اسرائیل به قطر «ناکارآمدی و کج کارکردی» خود را نشان داد. بی عملی شورای همکاری خلیج فارس در قبال این تجاوز آشکار؛ تایید ضمنی این تجاوز توسط ترامپ و حمایت لفظی انگلستان و فرانسه از قطر؛ کلیت واکنشها در برابر اسرائیل بود.
حمله اسرائیل اگرچه به زعم خود حمله به مقر رهبران حماس بود، اما زنگ خطرِ امنیت کشورهای خلیج فارس را به صدا درآورد. اسرائیل به قطر دارای پیامدهای امنیتی زیر در آیندهای نزدیک خواهد بود:
١- این تجاوز آشکار به کشورهای عربی ثابت کرد وابستگی امنیتی به امریکا و سایر کشورها برای آنها امنیت ایجاد نمیکند؛
٢- به کشورهای عربی ثابت کرد امریکا در انتخاب میان اسرائیل و کشورهای عربی بدون تردید در کنار رژیم اسرائیل خواهد ایستاد؛
٣- رهبران عربی دریافتند؛ توسعه و نفت به تنهایی امنیت نمیآورد؛ امنیت صرفا کالای خریدنی نیست
٤- نشان داد؛ صهیونیستها بالذات؛ خوی تجاوزگری و توسعه طلبی دارند و در این مسیر همه هنجارهاو قواعد حقوق بین الملل را زیر پا میگذارند بدون انکه از ناحیه نهادهای بین المللی مجازات شود.
٥- به کشورهای عربی ثابت کرد که تابحال آدرس دشمن اصلی را اشتباه فهمیده بودند؛ تهران تهدید نیست بلکه این تل آویو است که تهدید اصلی است؛
٦- ایجاد مکانیسم امنیتی منطقه ایِ درون زاد با مشارکت همه کشورهای منطقه از جمله ایران ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مقابله با خوی تجاوزگری رژیم اسرائیل است،
٧- ثابت کرد روند عادی سازی (تطبیع العلاقات) کشورهای عربی با اسرائیل به جای امنیت؛ نفوذ اسرائیل در این کشورها را هموار خواهد کرد،
٨- حمله اسرائیل به قطر روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را بیش از گذشته دچار اخلال و تعویق و با آیندهای پر از ابهام مواجه خواهد کرد.
٩- رهبران کشورهای عربی عمیقأ دریافتند عافیت طلبانه نمیتوانند سفره خود را از سفره پر از آشوب و روندهای بی ثبات کننده در منطقه جدا کنند؛
١٠- خطر جنگ و بی ثباتی و امکان قوی تسری آن به کشورهای عربی، انگیزه رهبران عربی برای ایفاء نقش میانجی میان ایران و امریکا برای ایجاد توافق موقت به منظور مدیریت بحران حاد میان ایران و اسرائیل/امریکا را افزایش خواهد داد.
حمله اسرائیل به قطر دارای پیامدهای امنیتی زیر در آیندهای نزدیک خواهد بود:
۱- این تجاوز آشکار به کشورهای عربی ثابت کرد وابستگی امنیتی به امریکا و سایر کشورها برای آنها امنیت ایجاد نمیکند؛
۲- به کشورهای عربی ثابت کرد امریکا در انتخاب میان اسرائیل و کشورهای عربی در کنار اسرائیل خواهد ایستاد؛
۳- رهبران عربی دریافتند؛ توسعه و نفت به تنهایی امنیت نمیآورد؛
۴- نشان داد؛ صهیونیستها به ذات؛ خوی تجاوزگری و توسعه طلبی دارند و در این مسیر همه هنجارها را زیر پا میگذارند؛
۵- به کشورهای عربی ثابت کرد آدرس دشمن اصلی را اشتباه فهمیدهاند؛ تهران تهدید نیست بلکه تل آویو تهدید اصلی است؛
۶- ایجاد اتحادیه امنیتی منطقهای درون زاد با مشارکت همه کشورهای منطقه از جمله ایران ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مقابله با خوی تجاوزگری اسرائیل است،
۷- ثابت کرد روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل به جای امنیت؛ نفوذ اسرائیل در این کشورها را هموار خواهد کرد،
۸- حمله اسرائیل به قطر روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را بیش از گذشته دچار اخلال و تعویق و با آیندهای پر از ابهام خواهد کرد.
۹- رهبران کشورهای عربی عمیقأ دریافتند عافیت طلبانه نمیتوانند سفره خود را از سفره پر از آشوب و روندهای بی ثبات کننده در منطقه جدا کنند؛
۱۰- خطر جنگ و بی ثباتی و امکان قوی تسری آن به کشورهای عربی، انگیزه رهبران عربی برای ایفاء نقش میانجی میان ایران و امریکا برای ایجاد توافق موقت به منظور مدیریت بحران حاد میان ایران و اسرائیل/امریکا را افزایش خواهد داد.