به گزارش مخاطب ۲۴، به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امروز (۵ شهریور) در آیینی با میزبانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی اهالی فرهنگ و ادب با موسی اسوار وداع کردند؛ مترجمی که یک عمر عاشقانه هنر و دانش خود را صرف اعتلای ادبیات فارسی و عربی کرد. اسوار مرد شماره یک ترجمه ادبیات عرب و از قلههای ادبیات بود.
در این آیین، امید طبیبزاده، پژوهشگر، منتقد ادبی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی که اداره برنامه را نیز بر عهده داشت در سخنانی با تاکید بر اینکه شخصیت اسوار نه کمنظیر بلکه بینظیر بود، عنوان کرد: وی نه تنها تسلط کامل به زبان عربی فصیح داشت بلکه به گونههای گفتاری عربی هم تسلط داشت و آنها را به زبان اداری به راحتی تکلم میکرد، میفهمید و استفاده میکرد. علاوه بر اینها به ادبیات کلاسیک عرب تسلط داشت و باز علاوه بر تمام اینها از ادبیات معاصر عرب دانشی داشت که در هیچکدام از گروههای ادبیات عرب دانشگاههای ایران ما چنین دانشی را نداشتهایم.
وی افزود: یکی از دیگر ویژگیهای اسوار این بود که به اقلیم جغرافیایی و اقلیم فرهنگی این مملکت اشراف داشت. آشنایی با ادبیات عرب و زبان عرب فقط آشنایی با یک زبان بیگانه یا با زبان یک کشور همسایه نیست بلکه بسیار فراتر از اینهاست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم بخشی از فرهنگمان را وامدار زبان و ادبیات عربی هستیم و آشنایی با این توان و فرهنگ به منزله آشنایی با خودمان است. این نکتهای بود که اسوار به درستی پی برده بود. از ترجمههایی که از زبان عربی کرده و ما در اختیار داریم دو گزینه بسیار مهمتر است. یکی اینکه چکامههای متنبی را که آربری گردآوری کرده بود با سلیقه خودش انتخاب کرد و شرح و تفسیری بسیار خوب بر آن آورد که به نظر من خیلی بهتر از انتخابی بود که آربری کرده بود. تلاشهای آگانهای داشت تا پیوند و دوستی و عشق را جایگزین اختلاف کند. از سوی دیگر معمولاً مترجمهایی از یک زبان به زبان مقصد ترجمه میکنند دوتا زبان را بلدند ولی زبان مقصد را خیلی بهتر میدانند ولی اسوار از معدود مترجمانی بود که از هر دو زبان میتوانست در حد اعلا هم از عربی به فارسی و هم از فارسی به عربی ترجمه کند.
طبیبزاده با چشمان اشکبار گفت: دیروز صبح که خبر درگذشت اسوار را در فضای مجازی خواندم امیدوار بودم دروغ باشد ولی متاسفانه راست بود و به قول متنبی «چون خبر مرگ از میانرودان گذشت و به من رسید / امید داشتم دروغ و نادرست بُوَد /، چون درست آمد و امیدم از دست بشد / چندان نفسم از گریه بند آمد که نزدیک بود خود، نَفَسِ اشک بند آید»
سخنران بعدی این آیین، غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود که در سخنانی عنوان کرد: رابطه ادبیات فارسی با ادبیات عرب رابطهای دست کم به اندازه کل تاریخ اسلام در ایران است اگرچه ارتباط زبانی و ادبی قبل از اسلام هم وجود داشت. در ایران همیشه استادانی بودهاند که هم مسلط بر ادبیات عرب و نیز بر ادبیات فارسی بودهاند. از ترجمه عربی ابن مقفع بگیرید تا همین اواخر، اما از بعد از دوران تجدد یعنی حدود ۲۰۰ سال پیش اذهان و افکار متوجه دنیای غرب شد و اندک اندک کسانی که در ایران تسلط کامل به ادبیات عرب داشته باشند تعدادشان کم شد اگرچه کمابیش بودند. مثلاً در فرهنگستان اول تعداد کسانی که در ادبیات عرب استاد باشند کم نبودند و رابطه بین ادب فارسی و ادب عربی ۹۰ سال پیش به اندازهای بدیهی بود که دست کم چهار عضو مصری که هم در مصر استاد زبان فارسی بودند و هم استاد ادبیات عرب، مثل طه حسین به عضویت فرهنگستان انتخاب شدند ولی این سیل کاهشی به تدریج ادامه داشت و همیشه این خلاء احساس میشد که چرا ما بعد از آشنایی با ادبیات اروپایی آشنایی و ارتباطمان با ادبیات کشورهای عربی و کشورهای همسایه منطقه غرب آسیا کم شد. استاد اسوار کسی بود که به این نیاز پاسخ مثبت داد و به عنوان یک مرجع مطمئن در ادبیات عرب برای اهل ادب شناخته شد
حدادعادل ادامه داد: در طول صد و دویست سال گذشته بسیاری از خاندانهای متدین ایرانی که عشق و علاقه به اهل بیت علیهمالسلام داشتهاند عاشقانه برای آنکه در مجاورت عتبات عالیات زندگی کنند به عراق مهاجرت کردند و اسوار نیز تبار ایرانی داشت ولی در محیط عراق پرورش پیدا کرد. در حدود پنجاه و چند سال پیش رژیم بعثی عراق بر اثر خصومت با ایران تصمیم گرفت که این ایرانیها را اخراج کند و خاندان اسوار نیز به ایران برگشتند. اسوار در کربلا متولد شده بود و طبیعتاً زبان عربی را مثل همه مردم عراق آموخته بود، آنجا به مدرسه رفته بود و جزو کسانی بود که عربی را در محیط آموخته بود. هیچ وقت در عمر علمی خودش در رشته تخصصی علوم تربیتی که خوانده بود کار نکرد و از همین دانش زبانی و ادبی خودش در زبان عربی استفاده کرد و به منزله یک پل بین ایران و کشورهای عربی درآمد، یعنی هر کس در ایران مسئلهای داشت ومقالهای میخواست میدانست که باید به اسوار مراجعه کند. در کشورهای عربی هم وقتی راجع به ادبیات فارسی سوالی داشتند وقتی اسوار اظهار نظر میکرد اطمینان داشتند که به حقیقت رسیدهاند. نه فقط به ادبیات عرب تسلط داشت به ادبیات فارسی هم تسلط داشت و از عربی که به فارسی ترجمه میکرد ترجمه فارسی او پخته و سخته و پرورده بود. خصوصیت دیگرش این بود که هم با ادبیات قدیم عرب آشنا بود و هم با ادبیات معاصر و در هر دو حوزه ترجمه دارد. هم اشعار و چکامههای متنبی را به فارسی ترجمه کرده هم آخرین رمانها و داستانهای کوتاه و بلند نویسندگان معاصر را و نیز در حوزه زبان و بحثهایی که به زبانشناسی مربوط میشود دستی داشت.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تاکید کرد: اسوار در ادبیات فارسی هم کم خدمت نکرد. در دهه ۶۰ چهار همایش برای اصلاح وضع زبان و ادبیات را صدا و سیما برگزار کرد که دبیر سه همایش اسوار بود. علاوه بر این در دهههای ۶۰ و ۷۰ در صدا و سیما شورای عالی ویرایش وجود داشت که استادانی مثل صالحی و مرحوم نجفی و استاد سمیعی در آن شورا عضو بودند و اسوار نیز دبیر آن شورا بود و مدتی هم رئیس شورا؛ همه ما مخصوصاً ما فرهنگستانیها وقتی میبینیم یک بیدقتی زبانی یا ادبی در زبان یا خط فارسی در صدا و سیما اتفاق میافتد آرزو میکنیم کهای کاش یک صاحب نظر در بخش خبر یا در تولید کنار دست این نویسندگان و نمایندگان باشد و اشکالات را برطرف کند که این آرزو همچنان هست ولی تا وقتی اسوار آنجا بود آسوده بودیم که یک مرجع مطمئن برای پاسداری از زبان فارسی حضور دارد و آن مرحوم به صدا و سیما خدمت بسیار کرد. یک مجموعه ۳۰۰ قسمتی زیر نظر او تهیه شد تحت عنوان فارسی را پاس بداریم و این نشان میدهد که فقط دغدغه زبان و ادبیات عرب را نداشت بلکه به همان اندازه و شاید هم بیشتر دغدغه زبان و ادبیات فارسی را داشت و واقعاً مثل یک دلاوری بود که با هر دو دست راست و چپ شمشیر میزد هم در ادبیات فارسی هم در ادبیات عرب. بسیار پرکار بود و هیچ وقت دیده نشد که قلم را به زمین گذاشته باشد و هر وقت به سراغش میرفتیم انبوهی از کارهای ناتمام ترجمه مقاله در دست داشت.
حدادعادل همچنین گفت: هر وقت یک نمایشگاه کتاب در کشورهای عربی و یا کشورهای حوزه خلیج فارس برگزار میشد اگر میخواستیم یک شخص با بصیرتی را اعزام کنیم از اسوار خواهش میکردیم و فقط فرهنگستان نبود که به این تواناییهای او وقوف داشت همه مراکز علمی که با این امور سر و کار داشتند این تواناییها را در او سراغ داشتند از آن بهره میبردند. تمرکزش بر کارهای علمی بود ولی وقتی پس از درگذشت مرحوم سمیعی یا اندکی قبل از آن از وی خواهش کردیم که با تسلطی که به ادبیات عرب و ادبیات فارسی و اروپایی دارد مدیریت گروه ادبیات تطبیقی را بپذیرد قبول کرد و تا پایان عمر در این مرتبه بود.
وی به ویژگیهای ممتاز اخلاقی اسوار نیز اشاره کرد و توضیح داد: از نظر اخلاقی بسیار محترم، آرام و دوست داشتنی بود و همه کسانی که اسوار را میشناختند از مصاحبت او لذت میبردند. آرام صحبت میکرد و در اظهار نظرها شتابزده، جسور و بیپروا نبود. کمتر شنیده شد که درباره اشخاص بدگویی کند و یک خیرخواهی و دوستی و مهربانی داشت که شامل حال همه میشد. در ترجمه اخلاقمدار بود و حتی یک ترجمه از وی را نمیتوان انگشت گذاشت که مخرب و غیر اخلاقی باشد. انتخابهای وی در ترجمه واقعاً ادیبانه و درست بود. همچنین نسبت به ملت فلسطین و ظلمی که بر این مردم میرود کاملاً حساسیت داشت و وقتی طوفانالاقصی آغاز شد و این هجوم صهیونیستها با این بیرحمی که هنوز هم ادامه دارد را دید داوطلب یک سخنرانی راجع به ادبیات مقاومت شد. از ۲۰ کتاب وی دو نمونه دارای مهر مقاومت بر پیشانی است. یکی گزینه داستانهای غسان کنفانی است که بعد از قضایای فلسطین آن را به من داد و گفت فلانی این روزها که در صدا و سیما و مطبوعات و در فضاهای مختلف بحث از مقاومت فلسطین است این کتاب بهدرد میخورد. تو آن را به دست اهلش برسان که این ماجرا نشاندهنده غیرت و حمیت انسانی و اسلامی وی است. اکنون که دیگر نیست برای ما این غصه وجود دارد که از کجا جای خالی وی را پر کنیم یعنی باید چراغ برداریم و این طرف و آن طرف بگردیم کسی را پیدا کنیم.
حدادعادل تاکید کرد: اسوار دارای یک شخصیت متعادل و نجابت دوستداشتنی بود. مردی نجیب که این نجابت در تمام شئون و رفتارش محسوس بود. در این دنیا نه حرص مقام داشت نه مال، اما حرص علم داشت و از آموخت سیر نمیشد.
در این آیین همچنین علیاشرف صادقی، مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سخنانی بیان کرد: سابقه دوستی من با اسوار به دوران قبل از انقلاب در بنگاه ترجمه و نشر کتاب برمیگردد که ویراستار دانشنامه ایران و اسلام بودم. روزی دیدم جوانی برای اشتغال به کار به آنجا آمد و تصادفاً اتاق وی در جوار اتاق من بود و همین باعث الفت و دوستی ما شد.
وی افزود: خانواده وی در اصل از نایین بودند که بعد به کربلا رفتند. اسوار فرد دو زبانه البته با تسلط ادبی بود. یک تصادف تاریخی وجود دارد و آن اینکه در قرن سوم هجری یک شخصی بوده به نام موسی اسواری که جاحظ به وی اشاره کرده. اسواری در اهواز که به منبر میرفت یک طرف منبر ایرانیها بودند و یک طرف عربها و چنان به دو زبان تسلط داشت که لحظهای با فارسها به فارسی صحبت میکرد و لحظهای به عربی با همان فصاحت با عربها سخن میگفت. مرحوم موسی اسوار ما هم بهحق جانشین همان اسواری قرن سوم است.
علیاشرف صادقی تاکید کرد: وی شاعر نوسرا هم بود و نیز حضوری موثر در شورای ویرایش صداوسیما داشت. ما در آن زمان که شورا تشکیل شد تصمیم گرفتیم فقط به اخبار صدا و سیما بپردازیم و یکی دو نفر را مامور کردیم که چندین ساعت در روز اخبار صدا و سیما را خوب بشنوند و اشتباهات زبانی را دربیاورند که یکی اسوار بود. آن شورا متاسفانه دیگر فعال نیست ولی جزوههایی زیر نظر مرحوم اسوار به یادگار از آن شورا باقی مانده است. از سوی دیگر، چون شاعر بود به شعر معاصر عرب خیلی توجه داشت و مخصوصاً جبران خلیل جبران بسیار موردعلاقه وی بود. به ادبیات مقاومت نیز بسیار علاقه داشت و ادیبی به تمام معنا، شاعر، مترجم و نویسنده ارزشمند کشورمان بود.
آخرین سخنران این برنامه مریم حسینی، مدیر گروه پژوهشهای ادبی و زبانی فرهنگستان بود که در سخنانی با بیان اینکه حضور اسوار را همواره از طریق میراثی که برای ما برجای گذاشته ادامهدار میدانیم، گفت: مرگ اسوار، مرگ عاشقانه بود. دوست بر دوست رفت و یار بر یار رفت. اسوار عاشقانه زیست و خود بارها تاکید کرد که اگر دوباره فرصت مییافت باز در همین مسیر قدم برمیداشت. شیفته ادبیات بود و در فضای شعر سعدی و متنبی پرورش یافت، با شعر محمود درویش و همچنین نیما و شاملو و فروغ آشنایی کامل داشت و همه اینها اسبابی شد تا پلی استوار میان دو فرهنگ باشد. همچنین با ادبیات انگلیسی آشنایی داشت و کتابهای بسیاری را از زبان عربی و انگلیسی به زبان فارسی برگرداند. در «چکامههای متنبی» ترجمه را از زبان عربی و انگلیسی توامان انجام داده و مسامحات آربری را نیز گوشزد کرده است. نثر وی در این کتاب فهیم و آراسته است و وقتی کتاب را در سوم دی سال گذشته از وی هدیه گرفتم همان روز به خانه رفتم و یکسره مشغول مطالعه شدم و واقعاً نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم. یش از بیست سال به ویراستاری مشغول بود که یکی از مهمترین هنرهای وی بوده است.
مریم حسینی سخنانش را با بخشی از کتاب «چکامههای متنبی» و ابیاتی از مرثیههای متنبی با ترجمه اسوار به پایان برد.
این مراسم امروز (۵ شهریور) با اداره امید طبیبزاده و با حضور جمعی از اهل فرهنگ برگزار شد. پایانبخش مراسم نیز اقامه نماز بر پیکر این ادیب به امامت حجتالاسلام سیدرضا عمادی و انتقال به قطعه نامآوران بهشت زهرا (س) بود. از جمله اهالی فرهنگ که در این مراسم حضور داشتند میتوان به ژاله آموزگار، محمود عبادی، مسعود جعفری جزی، آبتین گلکار و موسی بیدج اشاره کرد.
مراسم یادبود موسی اسوار، جمعه هفتم شهریور از ساعت ۱۴:۳۰ در مسجدالرضا واقع در میدان نیلوفر تهران برگزار خواهد شد.
یادش جاودان میماند.
منبع: ایبنا