مخاطب ۲۴، سجاد هدایتی - کارشناسی ارشد مطالعات فرانسه؛ تحلیلگر و مترجم در یادداشتی در خصوص اختلاف میان فرانسه و اسرائیل برای بهرسمیتشناختن فلسطین در سازمان ملل نوشت:جدال تازه میان مکرون و نتانیاهو در پی تصمیم فرانسه مبنی بر بهرسمیتشناختن دولت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اختلاف دیپلماتیک میان پاریس و تلآویو شدت گرفته است. بنیامین نتانیاهو در نامهای به امانوئل مکرون، این اقدام را عامل افزایش بهاصطلاح “خشونتهای ضدیهودی” در فرانسه دانست و آن را شدیداً محکوم کرد. الیزه واکنش نشان داد و اتهام را «تحقیرآمیز»، «نادرست» و «بیپاسخ نخواهد ماند» توصیف کرد.
امانوئل مکرون به تازگی اعلام کرد که در سپتامبر ۲۰۲۵، در مجمع عمومی سازمان ملل، فرانسه رسماً دولت فلسطین را بهرسمیت خواهد شناخت. این اقدام که با حمایت برخی کشورهای دیگر مانند بریتانیا، کانادا و استرالیا همراه بود، واکنش تند بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را در پی داشت. او در نامهای به مکرون ادعا کرد که این تصمیم به افزایش «خشونتهای ضدیهودی» در فرانسه دامن زده است. الیزه به سرعت واکنش نشان داد و اتهام نتانیاهو را «تحقیرآمیز و نادرست» خواند و تأکید کرد که این موضوع بیپاسخ نخواهد ماند. همچنین بر تعهد همیشگی حکومت فرانسه برای محافظت از جامعه یهودی کشور تأکید شد.
تصمیم فرانسه برای بهرسمیتشناسی دولت فلسطین در سپتامبر ۲۰۲۵، در نگاه نخست بهعنوان یک تحول مهم در عرصه دیپلماسی بینالمللی تلقی شد. اما از دیدگاه بسیاری از ناظران مستقل، این تصمیم بیش از آنکه اقدامی واقعی در حمایت از ملت فلسطین باشد، جلوهای از ریاکاری سیاسی غرب است. فرانسه همچنان یکی از تأمینکنندگان اصلی تسلیحات برای اسرائیل به شمار میرود و نقش مستقیم در تقویت ماشین جنگی تلآویو دارد. این تناقض آشکار، مشروعیت اقدام فرانسه را زیر سؤال میبرد و نشان میدهد که پاریس بیشتر به دنبال کسب وجهه دیپلماتیک است تا تغییر واقعی در معادلات میدانی.
اما آنچه این جدال دیپلماتیک را پیچیدهتر میسازد، نقش متناقض فرانسه در بحران فلسطین است. در حالی که پاریس از راهحل دو دولتی و بهرسمیتشناسی فلسطین سخن میگوید، در عمل همچنان یکی از صادرکنندگان مهم تجهیزات نظامی به اسرائیل است. آمارها نشان میدهند که در سالهای اخیر، شرکتهای تسلیحاتی فرانسه قراردادهای کلانی با تلآویو امضا کردهاند؛ تسلیحاتی که در جنگ غزه علیه غیرنظامیان فلسطینی به کار گرفته شده است.
رویدادهای پیشین نیز این تناقض را آشکار کردهاند؛ فرانسه بارها در سطح گفتمانی از پایان اشغالگری حمایت کرده، اما در عرصه عملی، در تحریم یا توقف صادرات سلاح به اسرائیل، برخلاف برخی کشورهای دیگر اروپایی، اقدام جدی نداشته است. در واقع، اقدام اخیر مکرون بیشتر در چارچوب رقابت دیپلماتیک اروپا برای نشان دادن استقلال از آمریکا و کسب وجهه بینالمللی تفسیر میشود تا حمایتی واقعی از مردم فلسطین. هماکنون نیز این اختلاف نه فقط بازتابدهنده مواضع متفاوت دو کشور در مورد مسئله فلسطین است، بلکه بیانگر یک چالش گستردهتر درباره جایگاه اروپا در دیپلماسی خاورمیانه و تلاش برای ایفای نقش مستقل و مؤثر است.
تصمیم پاریس برای بهرسمیتشناسی فلسطین هرچند از نظر نمادین میتواند اهمیت داشته باشد، اما تا زمانی که فرانسه به فروش سلاح به اسرائیل ادامه میدهد، نمیتوان آن را یک اقدام صادقانه و واقعی دانست. این دوگانگی، نه تنها اعتبار پاریس را تضعیف میکند، بلکه نشان میدهد که اروپا بیشتر به دنبال کسب پرستیژ دیپلماتیک است تا دفاع عملی از حقوق ملت فلسطین. گام مؤثر واقعی، توقف حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی از اسرائیل و حرکت به سمت اقداماتی است که بتوانند در عمل به صلحی عادلانه و پایدار در منطقه منجر شوند.