کد خبر: ۶۵۶۶۰
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۸

لبنان بدون حزب‌الله؛ ممکن یا خیال؟

با شهادت سید حسن نصرالله در جنگ ۲۰۲۴ و فشار‌های ترامپ، دولت جوزف عون به خلع سلاح حزب‌الله متعهد شده. آیا این رویکرد لبنان را از انزوا خارج می‌کند یا به ضعف بیشتر می‌کشاند؟ تحلیل چالش‌ها و آینده‌ای بدون محور مقاومت.
لبنان بدون حزب‌الله؛ ممکن یا خیال؟

لبنان بدون حزب‌الله؛ ممکن یا خیال؟ به گزارش مخاطب ۲۴، لبنان همواره یکی از صحنه‌های اصلی کشمکش‌های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه بوده است؛ کشوری کوچک با ساختار اجتماعی طایفه‌ای، اما با وزنی سنگین در معادلات امنیتی و سیاسی منطقه. در چهار دهه اخیر، نام «حزب‌الله» بیش از هر جریان دیگری با لبنان پیوند خورده است؛ جریانی که نه تنها به‌عنوان یک حزب سیاسی و یک نیروی نظامی قدرتمند شناخته می‌شود، بلکه در مقام یک بازیگر منطقه‌ای فراتر از مرز‌های لبنان عمل کرده و به یکی از ستون‌های اصلی محور مقاومت تبدیل شده است. از این منظر، تصور لبنان بدون حزب‌الله، همواره بیش از آنکه یک گزینه واقعی باشد، بیشتر یک خواسته یا رؤیای جریان‌های خارجی و داخلی مخالف این گروه بوده است.

تحولات اخیر، اما این پرسش را دوباره به صدر مباحث سیاسی آورده است. پس از جنگ گسترده ۲۰۲۴ میان حزب‌الله و اسرائیل که به شهادت سید حسن نصرالله و شمار زیادی از فرماندهان ارشد این گروه منجر شد، فضای سیاسی لبنان وارد مرحله‌ای تازه گردید. در چنین شرایطی، مجلس لبنان با اکثریتی شکننده رأی به خلع سلاح حزب‌الله داد و دولت جدید به رهبری «جوزف عون» نیز خود را موظف به اجرای این تصمیم اعلام کرد. جوزف عون که روابط نزدیکی با پایتخت‌های غربی و کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس دارد، تلاش می‌کند لبنان را به مسیری تازه هدایت کند؛ مسیری که در ظاهر بر پایه صلح و خروج از انزوا بنا شده، اما در باطن با پروژه‌های آمریکا، فرانسه و عربستان در هم تنیده است.

از نگاه این قدرت‌ها، فرصتی تاریخی برای پایان دادن به حضور نظامی حزب‌الله فراهم آمده است. حذف حزب‌الله از صحنه، نه‌تنها به معنای محدود شدن نفوذ ایران در لبنان و کاهش توان محور مقاومت در کنار مرز‌های اسرائیل است، بلکه می‌تواند نظم امنیتی جدیدی را در خاورمیانه شکل دهد. با این حال، این پرسش اساسی باقی است که آیا چنین پروژه‌ای در بستر واقعیات پیچیده لبنان امکان‌پذیر است یا نه.

حزب‌الله به‌عنوان نیروی مقاومت

پدیده حزب‌الله را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی و منطقه‌ای لبنان در دهه ۱۹۸۰ درک کرد. شکل‌گیری این جریان مستقیماً با تجاوز اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ و اشغال بیروت پیوند خورده است. در آن زمان، جامعه شیعی لبنان که عمدتاً در جنوب کشور مستقر بود، بیش از هر گروه دیگری تحت فشار نظامی و امنیتی قرار گرفت. خلأ قدرت و ناتوانی دولت مرکزی در دفاع از مردم جنوب، زمینه را برای ظهور گروه‌های مقاومت فراهم کرد. در چنین فضایی، حزب‌الله با الهام از انقلاب اسلامی ایران و با حمایت معنوی و سیاسی جمهوری اسلامی پا به عرصه گذاشت.

از همان آغاز، حزب‌الله توانست خود را به‌عنوان نیرویی متفاوت از جریان‌های سیاسی سنتی لبنان معرفی کند. برخلاف گروه‌های شبه‌نظامی دیگر که صرفاً در چارچوب نزاع‌های داخلی لبنان عمل می‌کردند، حزب‌الله مأموریت اصلی خود را مبارزه با اشغالگری اسرائیل تعریف کرد. این رویکرد، حزب‌الله را به‌تدریج به تنها نیروی مشروع مقاومت در نگاه بخش قابل توجهی از مردم لبنان بدل ساخت. پیروزی این گروه در وادار ساختن اسرائیل به عقب‌نشینی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، نقطه عطفی در تاریخ معاصر این کشور بود؛ رخدادی که به حزب‌الله وجهه‌ای ملی و حتی فراملی بخشید.

جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ بار دیگر حزب‌الله را به کانون تحولات منطقه بدل ساخت. این گروه نه تنها توانست حملات گسترده اسرائیل را دفع کند، بلکه با موشک‌باران شهر‌های شمالی فلسطین اشغالی معادلات بازدارندگی را تغییر داد. از این پس، حزب‌الله نه فقط یک نیروی لبنانی بلکه یک بازیگر منطقه‌ای تلقی شد که موازنه قدرت را در برابر ارتش اسرائیل تغییر داده است.

دیدگاه گروه‌های داخلی به حزب الله

اما نگاه به حزب‌الله در داخل لبنان یکدست نیست. شیعیان عمدتاً این حزب را حامی اصلی خود و مدافع موجودیت‌شان می‌دانند. بخشی از مسیحیان لبنان نیز به دلیل تجربه تاریخی مقاومت، همکاری تاکتیکی با حزب‌الله را پذیرفته‌اند؛ اتحاد میشل عون (عموی رئیس‌جمهور فعلی) با حزب‌الله نمونه‌ای از این رویکرد بود. در مقابل، جریان‌های سنی به رهبری خانواده حریری و متحدان نزدیک به عربستان سعودی، حزب‌الله را ابزاری در دست ایران قلمداد می‌کنند که حاکمیت ملی لبنان را تضعیف کرده است. این دوگانگی، یکی از عوامل اصلی شکنندگی سیاست در لبنان است.

فشار‌های خارجی به خلع سلاح حزب الله و تحولات منطقه‌ای

بحث درباره خلع سلاح حزب‌الله، تنها یک موضوع داخلی لبنان نیست؛ بلکه به‌شدت با معادلات منطقه‌ای و فشار‌های قدرت‌های خارجی گره خورده است. لبنان کشوری کوچک با ساختار سیاسی شکننده است که به‌تنهایی قادر به تعیین مسیر خود نیست. هر تغییر در موازنه قدرت داخلی این کشور، انعکاسی مستقیم از رقابت‌های ژئوپلیتیکی در سطح منطقه و جهان است.

از منظر آمریکا، حزب‌الله یکی از مهم‌ترین چالش‌های امنیتی اسرائیل و تهدیدی جدی برای منافع واشنگتن در خاورمیانه است. دولت ترامپ، به‌ویژه پس از جنگ ۲۰۲۴ و شهادت سید حسن نصرالله، فرصت تاریخی را برای تضعیف کامل این گروه فراهم دیده است. واشنگتن به‌خوبی می‌داند که حذف حزب‌الله، به معنای قطع یکی از بازو‌های اصلی ایران در منطقه است؛ بازویی که تاکنون نقشی حیاتی در بازدارندگی علیه اسرائیل ایفا کرده بود.

فرانسه به‌عنوان قدرت سنتی تأثیرگذار در لبنان، موضعی متفاوت، اما همسو با آمریکا اتخاذ کرده است. پاریس از یک‌سو تلاش می‌کند لبنان را به ثبات نسبی برساند تا منافع اقتصادی و سیاسی خود در این کشور حفظ شود؛ اما از سوی دیگر، همسو با واشنگتن و بروکسل، خواهان مهار حزب‌الله است. اتحادیه اروپا نیز با قرار دادن شاخه نظامی حزب‌الله در فهرست گروه‌های تروریستی، عملاً بر فشار‌ها افزوده است. در واقع، اروپا به دنبال لبنانی است که بتواند با غرب تعامل گسترده داشته باشد و از فضای نفوذ ایران فاصله بگیرد.

عربستان سعودی و امارات متحده عربی، حزب‌الله را بازوی ایران در قلب جهان عرب می‌دانند. از نگاه ریاض، حزب‌الله نه تنها تهدیدی برای لبنان بلکه عاملی برای گسترش نفوذ ایران در یمن، سوریه و عراق نیز هست. به همین دلیل، عربستان از طریق ابزار‌های مالی و سیاسی، دولت جوزف عون را تشویق می‌کند تا پروژه خلع سلاح حزب‌الله را جدی دنبال کند.

چالش‌های داخلی لبنان در مسیر خلع سلاح حزب‌الله

یکی از اصلی‌ترین دلایل تداوم جایگاه حزب‌الله، ضعف ساختاری ارتش و دولت لبنان است. ارتش لبنان همواره با محدودیت‌های مالی، تسلیحاتی و آموزشی روبه‌رو بوده و هیچ‌گاه قادر به ایجاد بازدارندگی در برابر اسرائیل نبوده است. این ضعف باعث شده که حزب‌الله به‌عنوان نیرویی مکمل و حتی جایگزین ارتش در دفاع از مرز‌های جنوبی شناخته شود. خلع سلاح حزب‌الله در شرایطی که ارتش توان مقابله با تهدیدات خارجی را ندارد، در واقع کشور را در برابر اسرائیل بی‌دفاع خواهد گذاشت. بسیاری از مردم لبنان، به‌ویژه شیعیان، این واقعیت را به‌خوبی می‌دانند و از همین رو با خلع سلاح مخالفت می‌کنند.

همچنین لبنان بر اساس یک نظام طایفه‌ای اداره می‌شود که در آن قدرت میان مسیحیان مارونی، مسلمانان سنی و مسلمانان شیعه تقسیم شده است. هرگونه تغییر در موازنه قدرت میان این طوایف، به‌سرعت می‌تواند به بحران سیاسی و حتی جنگ داخلی منجر شود. حزب‌الله نه تنها بازوی سیاسی شیعیان بلکه نماد قدرت و هویت آنان در برابر سایر طوایف است. تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله به معنای تضعیف جایگاه شیعیان در ساختار سیاسی لبنان است؛ امری که به‌سختی با مقاومت اجتماعی و سیاسی روبه‌رو نخواهد شد.

از طرفی اقتصاد لبنان در سال‌های اخیر در بحرانی عمیق فرو رفته است؛ بحران بانکی، تورم افسارگسیخته و کاهش ارزش لیره، زندگی روزمره مردم را با دشواری‌های جدی مواجه کرده است. در چنین شرایطی، دولت جوزف عون به‌شدت به کمک‌های خارجی وابسته است. این کمک‌ها غالباً مشروط به اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی و نیز محدود کردن نفوذ حزب‌الله است.

اما یکی دیگر از چالش‌های جدی، مسئله مشروعیت دولت است. دولت جوزف عون، گرچه از حمایت غرب و برخی کشور‌های عربی برخوردار است، اما در داخل لبنان پایگاه اجتماعی گسترده‌ای ندارد. بسیاری از شیعیان و حتی بخشی از مسیحیان، این دولت را دست‌نشانده قدرت‌های خارجی می‌دانند. فقدان مشروعیت داخلی، اجرای پروژه‌ای به بزرگی خلع سلاح حزب‌الله را به‌شدت دشوار می‌سازد.

لبنان بدون حزب‌الله؛ ممکن یا خیال؟

سناریو‌های لبنان پس از خلع سلاح حزب‌الله

سناریوی اول: موفقیت در خلع سلاح حزب الله و ادغام در ساختار سیاسی

در بهترین حالت، خلع سلاح حزب‌الله می‌تواند با یک توافق سیاسی داخلی و بین‌المللی همراه باشد؛ توافقی که در آن، حزب‌الله از یک نیروی شبه‌نظامی به یک حزب صرفاً سیاسی تبدیل شود. در این صورت، لبنان می‌تواند به سمت ثبات نسبی حرکت کند و از حمایت‌های اقتصادی و مالی غرب و کشور‌های عربی برخوردار شود. این سناریو، لبنانی را ترسیم می‌کند که با کاهش نفوذ ایران و محور مقاومت، به‌سوی عادی‌سازی روابط با اسرائیل و نزدیکی بیشتر به آمریکا و اروپا می‌رود.

سناریوی دوم: بازگشت به جنگ داخلی

یکی از محتمل‌ترین سناریوها، بازگشت لبنان به جنگ داخلی است. اگر دولت و متحدان خارجی‌اش تلاش کنند خلع سلاح حزب‌الله را به‌صورت قهری و اجباری پیش ببرند، این اقدام می‌تواند به واکنش نظامی حزب‌الله و درگیری مسلحانه میان طوایف مختلف بینجامد. چنین وضعیتی، لبنان را دوباره به شرایط دهه ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ بازخواهد گرداند.

سناریوی سوم: لبنان بدون قدرت بازدارنده در برابر طرح اسرائیل بزرگ

حتی اگر خلع سلاح حزب‌الله بدون درگیری داخلی انجام شود، لبنان عملاً از مهم‌ترین قدرت بازدارنده خود در برابر اسرائیل محروم خواهد شد. ارتش لبنان توان نظامی لازم برای مقابله با اسرائیل را ندارد و هیچ تضمینی وجود ندارد که غرب حاضر باشد چنین توانایی‌ای را در اختیار دولت لبنان قرار دهد. در نتیجه، اسرائیل می‌تواند با فراغ بال بیشتری سیاست‌های خود را در مرز‌های شمالی دنبال کند و حتی بر سر آب، گاز و مرز‌های دریایی لبنان فشار‌های تازه‌ای وارد کند. این وضعیت، لبنان را در معرض تهدید دائمی اسرائیل قرار خواهد داد.

سناریوی چهارم: تغییر ژئوپلیتیک منطقه‌ای با خلع سلاح حزب الله

حذف حزب‌الله از صحنه لبنان، نه تنها معادلات داخلی این کشور را تغییر خواهد داد بلکه تأثیرات گسترده‌ای بر ژئوپلیتیک منطقه خواهد گذاشت. محور مقاومت یکی از مهم‌ترین حلقه‌های خود را از دست خواهد داد. این تحول، توازن قدرت در برابر اسرائیل را به‌شدت تضعیف می‌کند و می‌تواند زمینه‌ساز اجرای پروژه‌های اسرائیل در منطقه، از جمله طرح «اسرائیل بزرگ»، شود. از سوی دیگر، کشور‌های عربی خلیج فارس و آمریکا، نفوذ بیشتری در لبنان پیدا خواهند کرد و این کشور بیش از پیش در مدار غرب قرار خواهد گرفت.

سناریوی پنجم: بی‌ثباتی مزمن در لبنان

در نهایت، محتمل‌ترین سناریو آن است که لبنان پس از تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله، وارد مرحله‌ای از بی‌ثباتی مزمن شود. در این حالت، نه حزب‌الله به‌طور کامل خلع سلاح خواهد شد و نه دولت قادر به اعمال حاکمیت کامل بر سراسر کشور خواهد بود. چنین وضعیتی می‌تواند به بن‌بست سیاسی طولانی، فروپاشی اقتصادی بیشتر و تداوم نارضایتی اجتماعی بینجامد. این سناریو عملاً ادامه همان چرخه بحران‌های لبنان است، با این تفاوت که فشار‌های خارجی و داخلی علیه حزب‌الله بیشتر از گذشته خواهد بود.

لبنان بدون حزب‌الله؛ ممکن یا خیال؟

نتیجه‌گیری

تحولات پس از شهادت سید حسن نصرالله و تغییر صحنه سیاسی لبنان نشان می‌دهد که موضوع خلع سلاح حزب‌الله بیش از آنکه یک بحث صرفاً داخلی باشد، به عرصه‌ای منطقه‌ای و بین‌المللی گره خورده است. از یک سو، دولت جوزف عون در تلاش است با اتکا به حمایت‌های غربی و کشور‌های عربی، ابتکار عمل در عرصه امنیتی را به دست گیرد و ارتش لبنان را به‌عنوان تنها نهاد مسلح کشور تثبیت کند. از سوی دیگر، حزب‌الله به‌عنوان بخشی ریشه‌دار از جامعه شیعی و بخشی جدایی‌ناپذیر از محور مقاومت، نه‌تنها ابزار نظامی بلکه هویت ایدئولوژیک و اجتماعی ویژه‌ای در لبنان دارد که حذف یا تضعیف آن را به امری دشوار و پرهزینه بدل می‌سازد.

قدرت‌های خارجی نیز هر یک با محاسبات خاص خود به این میدان وارد شده‌اند؛ آمریکا و اسرائیل در پی خنثی‌سازی تهدید امنیتی و قطع بازوی ایران، اروپا در پی تثبیت نفوذ خود و عربستان و امارات در تلاش برای تغییر توازن قوا به سود جریان‌های نزدیک به خود. اما پرسش بنیادین اینجاست که آیا فشار‌های خارجی و وعده‌های اقتصادی می‌تواند واقعیت‌های پیچیده داخلی لبنان را تغییر دهد؟ واقعیتی که در آن بخش مهمی از جامعه، حزب‌الله را نه تهدید، بلکه سپری برای امنیت و هویت خود می‌داند.

بنابراین، حتی اگر پروژه خلع سلاح حزب‌الله به‌عنوان یک سناریوی مطلوب برای برخی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تعریف شود، تحقق آن بدون ایجاد بحران‌های جدید در لبنان و منطقه دشوار خواهد بود. لبنان همچنان در نقطه‌ای حساس از تاریخ خود قرار دارد: انتخاب میان تثبیت یک معادله امنیتی جدید یا ورود به چرخه‌ای تازه از بی‌ثباتی و بحران. در این میان، هر گونه آینده‌پژوهی درباره لبنان بدون در نظر گرفتن نقش حزب‌الله و پیوند آن با معادلات ژئوپلیتیکی خاورمیانه، ناقص و غیرواقع‌بینانه خواهد بود.

برچسب ها: حزب الله
آخرین اخبار
پربازدید ها
اخبار داغ
اتهامات سنگین علیه پسر ارشد ولیعهد نروژ اعلام شد اتهامات سنگین علیه پسر ارشد ولیعهد نروژ اعلام شد
ماریوس بورگ هویبی، پسر ارشد پرنسس نروژ، پس از تحقیقات طولانی، به چندین جرم از جمله چهار مورد تجاوز متهم شد و ممکن است تا ۱۰ سال زندان شود.
قلقلی سکوت را شکست؛روایت تلخ شهرام لاسمی قلقلی سکوت را شکست؛روایت تلخ شهرام لاسمی
شهرام لاسمی،قلقلی معروف، در برنامه رک با مجید واشقانی، از زندگی تلخ خود در فقر صحبت کرد.
مصوبه جدید شورای رقابت: تعیین قیمت خودرو به خودروسازان مصوبه جدید شورای رقابت: تعیین قیمت خودرو به خودروسازان
طبق تصمیم تازه شورای رقابت، از این پس قیمت خودرو مستقیماً توسط خودروسازان بر اساس فرمول «کاست‌پلاس» تعیین می‌شود و سازمان حمایت تنها نقش ناظر خواهد داشت.
از کنفرانس تهران تا نشست آلاسکا؛ تکرار سیاست قدرت‌های بزرگ از کنفرانس تهران تا نشست آلاسکا؛ تکرار سیاست قدرت‌های بزرگ
در گذار از کنفرانس تهران ۱۹۴۳ تا نشست آلاسکا ۲۰۲۵، تاریخ تکرار می‌شود: قدرت‌های بزرگ همچنان سرنوشت ملت‌های ضعیف را رقم می‌زنند. ایران و اوکراین، قربانیان رئال‌پلیتیک، حاکمیت محدود خود را در برابر منافع غول‌ها از دست می‌دهند.
جبهه اصلاحات: آشتی ملی فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم است جبهه اصلاحات: آشتی ملی فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم است
جبهه اصلاحات ایران در بیانیه‌ای آشتی ملی را تنها راه نجات کشور و تغییر ساختار‌ها دانست و خواستار مذاکرات مستقیم با آمریکا شد.
نخست‌وزیر دانمارک: نتانیاهو خودش یک مشکل است نخست‌وزیر دانمارک: نتانیاهو خودش یک مشکل است
مته فردریکسن اعلام کرد بنیامین نتانیاهو با اقدامات اخیر دولت اسرائیل به «مشکل» بدل شده و قصد دارد فشار اتحادیه اروپا بر تل‌آویو را افزایش دهد.
کیهان: ادعای خروج ایران از لیست سیاه FATF موهوم است کیهان: ادعای خروج ایران از لیست سیاه FATF موهوم است
روزنامه کیهان با انتقاد از اظهارات رئیس مرکز اطلاعات مالی، آن را «خوش‌خیالی موهوم» خواند و گفت ایران هنوز راه طولانی تا خروج از لیست سیاه FATF دارد.
برگزیده
صفحه خبر بالای تصاویر