کد خبر: ۵۸۱۳۸
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۴

شکار میگ عراقی توسط بالگرد کبرای ایرانی

«اسماعیل صحتی» برخلاف سایر خلبانان پرافتخار نبرد‌های هوایی، خلبان هواپیمای جنگی نیست، لقب تکخال به وی نداده‌اند و پیروزی‌های متعدد هوایی نیز ندارد، ضمن این‌که بمباران‌های متهورانه‌ای هم انجام نداده است! افسانه‌ای که به دست وی واقعیت پیدا کرده، بی‌شک نه پیش از آن و نه پس از آن به وقوع خواهد پیوست! در یکی از روز‌های زمستان ۱۳۶۴، او سوار بر یک کبرا به شکار میگ MiG-۲۱ رفت و پیروز شد! خلبان صحتی «فیش‌بد» را نیست کرد تا جایگاهی اختصاصی و دست نیافتنی در کتاب نبرد‌های هوا به هوای تاریخ برای خود دست و پا کند. متن زیر برگرفته از مصاحبه‌ای است با این خلبان تیزپرواز.
شکار میگ عراقی توسط بالگرد کبرای ایرانی

مخاطب۲۴- بپردازیم به حماسه‌ای که شما برای نخستین و شاید آخرین بار در تاریخ هوانوردی ثبت کردید!
در عملیات والفجر ۸ که در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ در سه محور آبادان، شلمچه و کوشک آغاز شد، مهمترین هدف، تصرف شبه‌جزیره فاو و حرکت از بقیه محور‌ها جنبه پشتیبانی از تک اصلی و به اشتباه انداختن دشمن بود. بچه‌های هوانیروز در این عملیات واقعا یک پشتیبانی آتش بی‌نظیر از واحد‌های زمینی انجام دادند. در یکی از ماموریت‌های محوله، یکی از بالگرد‌ها حین عملیات مورد اصابت قرار گرفته و مجبور می‌شود در همان شبه‌جزیره فاو نزدیک ساحل فرود اضطراری انجام دهد. بلافاصله یک گروه فنی زبده برای راه‌اندازی و عملیاتی کردن کبرای سانحه دیده به منطقه اعزام گردید و نفرات دست به کار شدند. عراقی‌ها با اطلاع از این‌که یک بالگرد در فاو سالم به زمین نشسته و نفرات فنی بر روی آن مشغول به کار هستند وارد عمل شدند. در آن زمان جزیره «بوبیان» ـ که حدود ۶ کیلومتر با فاو فاصله داشت و متعلق به کویت بود ـ در اختیار عراق قرار داده شده بود. عراقی‌ها ماموریت از بین بردن نفرات فنی و بالگرد ما را به یک ناوچه جنگی «اوزا» متعلق به نیروی دریایی ارتش بعث واگذار کرده بودند. این ناوچه با لنگر انداختن در ساحل بوبیان بر روی بچه‌های فنی ما آتش مستقیم گشوده بود. ما به صورت تک فروندی عازم ماموریتی در «دریاچه نمک» بودیم که نفرات فنی با توجه به حمله ناوچه عراقی، از ما درخواست کمک کردند. در این طرف میدان من و کمک‌خلبانم جناب «محمد صحرایی» با رسیدن به شبه‌جزیره فاو و مشاهده ناوچه عراقی بلافاصله در موقعیت شلیک قرار گرفته و دو تیرموشک تاو به سمت آنها شلیک کردیم که توقف تیراندازی از جانب عراقی‌ها را به دنبال داشت.

بیشتر بخوانید

به دنبال شلیک دومین موشک به سمت ناوچه عراقی، من متوجه شدم آب سطح رودخانه «اروندرود» که زیر پای ما بود انگار هر لحظه چندمتر بالا و پایین می‌رود. به کمک‌خلبان گفتم: «محمد! آب چرا این جوری می‌شه؟!» پس از مکثی گفت: «سه تا میگ دارن به سمت ما تیراندازی می‌کنند؟!». با مشاهده برخورد موفقیت‌آمیز دومین تاو به هدف، به سرعت گردش کرده و از اینجا تعقیب و گریز سه فروند جنگنده میگ MiG-۲۱ با بالگرد ما آغاز شد. من همچنان با مانور‌های مختلف سعی می‌کردم خود را از تیررس میگ‌ها کنار بکشم و به قولی تصمیم داشتم آن‌قدر این کار را تکرار کنم تا آنها خسته شده و دست از سر ما و نفرات فنی مشغول به کار بردارند. خلبانان میگ به ترتیب گردش کرده و با رسیدن به موقعیت، سرعت و زاویه مناسب، از پهلو ـ که احتمال مورد اصابت قرار دادن ما بسیار بیشتر بود ـ به بالگرد ما حمله‌ور شدند. این جنگنده‌ها که برای از بین بردن کبرای زمینگیر آمده بودند و اصلا انتظار نداشتند که ما موی دماغ آنها شویم، در حالی که هیچ موشکی با خود حمل نمی‌کردند، تا می‌توانستند به خود راکت بسته بودند. این کشمکش بین ما ادامه داشت تا این‌که ناگهان متوجه شدم یکی از جنگنده‌های بعثی گردش بسیار تندی انجام داد و شاخ به شاخ از روبه‌رو به سمت ما شیرجه زد. کاملا مشخص بود که تا ثانیه‌هایی دیگر هرچه گلوله و راکت دارد روی سر ما خالی کرده و به چشم به هم زدنی بالگرد ما را خاکستر خواهد کرد. کمتر از چند ثانیه پیش از این‌که در موقعیت شلیک راکت قرار گیرد، من به سرعت سر مسلسل ۲۰ میلیمتری را به طرف جنگنده مزبور گرفته و رگباری از گلوله به سمتش شلیک کردم. صحنه‌ای شگفت‌انگیز رقم خورد! جنگنده عراقی از کمر نصف شد و در حالی که از لاشه دو نیم‌شده‌اش آتش مهیبی زبانه می‌کشید، از روی سر ما رد شد و خلبان نگون‌بخت آن حتی فرصت خروج اضطراری را به دلیل ارتفاع کم پیدا نکرد. در همین حین دومین جنگنده عراقی نیز به وسیله پدافند بچه‌های سپاه منهدم گردید که خلبان آن خروج اضطراری کرد و به اسارت نیرو‌های خودی درآمد.
میگ سومی با مشاهده وقایع، بلافاصله صحنه را ترک کرد و ما نیز با توجه به کمبود سوخت و این‌که شر مزاحمان را از سر کبرا و نفرات خودی کم کرده بودیم، به پایگاه بازگشتیم.
هنوز از بالگرد پیاده نشده بودیم که دیدیم نفراتی از سپاه به همراه خلبان به اسارت درآمده با تایید این‌که ما با موفقیت توانسته‌ایم یکی از جنگنده‌های دشمن را ساقط کنیم از ما تشکر و سپاسگزاری نمودند. مصاحبه و بازجویی از خلبان اسیر آغاز شد؛ در جواب این سوال ما که «چطور شد دوست خلبانت برخلاف شما ناگهان از روبه‌رو به بالگرد ما حمله کرد؟!» گفت: «با توجه به این‌که بالگرد شما در طول تعقیب و گریز و در تمامی شیرجه‌های هجومی، پرنده‌های ما را ناکام گذاشته بود، آن خلبان در حالی که بسیار عصبانی بود به ما اعلام کرد که این بالگرد خیلی سمج و پرروست و من خودم به خدمتش می‌رسم! لذا شیرجه زد تا علاوه بر توپ، راکتهایش را نیز به سمت بالگرد شما شلیک کند ولی در نهایت خودش مورد اصابت قرار گرفت!»

چه زمانی و چطور به افتخار جانبازی نایل آمدید؟
حدود سه روز پس از مورد اصابت قرار گرفتن میگ دشمن، در همان عملیات والفجر ۸ در قرارگاه «دارخوین» مستقر بودیم. من تازه از پرواز برگشته و در سنگر مشغول استراحت بودم که متوجه شدم قرارگاه ما مورد حمله جنگنده ـ بمب‌افکن‌های دشمن قرار گرفته است. در اطراف قرارگاه ما سه عراده توپ ضدهوایی برای محافظت از بالگرد‌ها قرار داده بودند. تاکتیک نیروی هوایی عراق برای مقابله با این توپهای پدافند هوایی به این‌گونه بود که چند فروند جنگنده میگ در ارتفاع پایین پرواز می‌کردند و به دنبال آن پدافند هوایی به سمت آنها آتش می‌گشود. همزمان، چند فروند میراژ که در ارتفاع بالاتری در حال پرواز بوده و صحنه نبرد را کاملا نظاره‌گر بودند، با تعیین موقعیت پدافند، آنها را مورد اصابت قرار می‌دادند.
من و اکبر ارادت از سنگر بیرون آمده بودیم تا کمی هوا بخوریم! ولی این هواخوری مصادف شد با حمله هواپیما‌های دشمن. میراژ عراقی که قصد زدن پدافند ما را داشت، بمبی را به سمت آن رها کرد که دقت کافی نداشت و جلوی ما به زمین خورد. تنها کاری که در آن زمان بسیار کوتاه انجام دادم، این بود که توانستم با لگد اکبر ارادت را به داخل سنگر انداختم. موج انفجار بمب مرا ۵۰ متر به عقب پرتاب کرد. بلند شدم دیدم در همان نزدیکی، یکی از سربازان روی زمین افتاده و در حالی که ترکش بمب، مستقیم به سرش اصابت کرده بود، به شدت دست و پا می‌زد. بلافاصله به سمت وی دویدم و بلندش کرده و به داخل سنگر آوردم. داد زدم: «بچه‌ها کمک!» در حالی که پزشکیاران به بالین این سرباز آمدند، مرحوم «فخرایی» به من گفت: «هیچ می‌دونی خودت چه جوری شدی؟!» گفتم: «چطور شده‌ام؟!» گفت: «سمت راست صورتت کاملا رفته!»
در آنجا بود که چشم راستم را از دست دادم و پس از انتقال به تهران برای معالجه به آلمان اعزام شدم.

به غیر از انهدام میگ دشمن، شیرین‌ترین خاطره شما مربوط به چه زمانی است؟
پیش از آغاز جنگ مدتی در مراغه مستقر بوده و وظیفه اسکورت بالگرد‌های ۲۰۵ و ۲۱۴ ـ که به واحد‌های نیروی زمینی درگیر با ضدانقلاب، آذوقه و مهمات می‌رساندند ـ را برعهده داشتیم. در همان زمان یکی از بالگرد‌های ۲۱۴ ما که حامل تعدادی از نفرات هوابرد بود و برای شناسایی منطقه به سردشت پرواز کرده بود، توسط ضدانقلاب مورد اصابت قرار می‌گیرد. با تیر خوردن پای خلبان و همچنین بروز نقص فنی در موتور، بالگرد مجبور می‌شود در دره‌ای که ضدانقلاب در دو دامنه مشرف به دره حضور داشتند و کاملا به نفرات بالگرد مسلط بودند، فرود اضطراری کند. بلافاصله من از یکی از خلبانان شینوک درخواست کردم به محل درگیری برویم. حدود یک ساعت بود که نفرات هوابرد و خلبانان در آنجا گیر افتاده بودند و آتش سنگینی از طرف ضدانقلاب به طرف آنها اجرا می‌شد. بلافاصله با رسیدن ما به منطقه، من نفرات ضدانقلاب را مشغول کردم تا شینوک بتواند نیرو‌های محاصره شده را سوار کند. ضدانقلاب علاوه بر تیراندازی به سمت بالگرد ما، آتش متمرکز و بسیار سنگینی را متوجه شینوک کردند. در حالی که من با مانور‌های مختلف سعی می‌کردم آنها را سرگرم کنم، گوشه چشمی هم به شینوک و نفرات خودمان داشتم. در اینجا صحنه بسیار جالب و تاثیرگذاری را مشاهده کردم. فرمانده دلاور نفرات هوابرد، هر دو خلبان و دیگر نفرات هم‌دسته‌ای خود را تک تک به درون شینوک برد، اما هنگامی که پس از هدایت آخرین نفر خواست خودش سوار بالگرد شود با توجه به همان حجم آتشی که خدمتتان عرض کردم، خلبان بالگرد شینوک اوج گرفت و با تصور این‌که تمامی نفرات را سوار کرده از منطقه دور شد. من که از بالا شاهد این فداکاری بی‌مثال فرمانده دسته هوابرد بودم با خود نیت کردم که هرطور شده وی را از این مهلکه نجات دهم!

با این‌حال، چون تا به حال به چنین صحنه‌ای برخورد نکرده بودیم و تجربه‌ای در این زمینه نداشتیم، با همفکری خلبان کابین جلو جانباز سرافراز «عباس یزدان‌دوست» تصمیم گرفتم با اسکید بالگرد وی را از آنجا دور کنیم. بلافاصله خود را به بالای سر او رسانده و اشاره کردم که «اسکید را بگیر!» همین که وی به اسکید چسبید اوجگیری کردم و با توجه به این‌که شدت آتش ضدانقلاب از یک دامنه بیشتر از دیگری بود، برای این‌که کمتر در معرض تیراندازی قرار بگیریم ملخ اصلی بالگرد را به سمت دامنه پرآتش دادم و به پهلو از دره بالا آمدیم. در نهایت موفق شدیم فرمانده دسته را که با قدرت جسمانی فوق‌العاده‌اش توانسته بود مدت زمان نسبتا طولانی با آن شدت باد زیر اسکید دوام بیاورد، به پادگان سردشت منتقل کنیم. هنگامی که به پادگان سردشت رسیده و وی را پیاده کردیم، مشاهده نمودیم تمام سر و صورتش در اثر شدت برخورد هوا ترک خورده و خون جاری است.
نکته دیگری که در این‌جا لازم می‌دانم بگویم اینست که در هنگامی که بالای سر فرمانده هوابرد رسیدم و وی اسکید را گرفت، یکی از خمپاره‌های ضدانقلاب دقیقا به محل ایستادن وی و درست زیر بالگرد فرود آمد و منفجر شد! براثر موج انفجار خمپاره، بالگرد تکان سختی خورد و به سمت بالا پرتاب شد. در این حالت، سایت تیراندازی که در کابین جلو کبرا قرار دارد، با شدت هرچه تمامتر به پا‌های «یزدان‌دوست» برخورد کرد و کشکک هر دو پای وی را خرد نمود. پس از فرود در پادگان سردشت، یزدان‌دوست تا یک ساعت به سختی نفس می‌کشید. براثر این حادثه، وی از هر دو پا فلج شد و به افتخار جانبازی نایل آمد.

برچسب ها: هوانوردی
آخرین اخبار
پربازدید ها
تصاویر
صفحه خبر بالای تصاویر
اخبار داغ
ایران و آمریکا در ایتالیا گفت‌وگوی مستقیم ندارند ایران و آمریکا در ایتالیا گفت‌وگوی مستقیم ندارند
«هیبا نصر» خبرنگار الشرق در رم امروز مدعی شده «هیأت‌های ایالات متحده و ایران در یک اتاق در سفارت عمان در رم حضور دارند» مه این خبر درست نیست.
فروش بیش از ۲ میلیاردی نمایش‌ها در فروردین ۱۴۰۴ فروش بیش از ۲ میلیاردی نمایش‌ها در فروردین ۱۴۰۴
آمار فروش نمایش‌های مجموعه تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج از ابتدای سال تا پایان روز جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ اعلام شد.
اسامی جدید محصولات خوراکی غیرمجاز اسامی جدید محصولات خوراکی غیرمجاز
روابط عمومی سازمان غذا و دارو ضمن اعلام شناسایی چند فرآورده خوراکی غیرمجاز، نسبت به مصرف آنها هشدار داد.
قانون فرزندخواندگی اصلاح می‌شود قانون فرزندخواندگی اصلاح می‌شود
وزیر دادگستری گفت: ما در سال‌های قبل یک آیین‌نامه‌ای را تنظیم کردیم و در دولت اصلاح کردیم تا بچه‌های بی‌سرپرست به جای اینکه در مراکز بهزیستی نگهداری شوند به خانواده‌ها تحویل داده شده و در خانواده نگهداری شوند. البته این موضوع هنوز جا نیفتاده است و اگر جا بیفتد شاید دیگر کودکی برای نگهداری در مراکز بهزیستی نداشته باشیم و همه کودکان را به خانواده‌ها واگذار کنیم.
سه دهک بالا جامعه به چه کسانی اطلاق می‌شود؟ مالکان خانه با درآمد ۳۰۰ میلیون ریالی! سه دهک بالا جامعه به چه کسانی اطلاق می‌شود؟ مالکان خانه با درآمد ۳۰۰ میلیون ریالی!
طبق قانون بودجه ۱۴۰۴، آیین‌نامه‌ای تدوین شده که سه دهک بالای درآمدی از دریافت یارانه حذف خواهند شد که طبق آن باید ۲۴ میلیون نفر حذف می‌شدند که با توجه به اینکه تعدادی از این افراد یارانه دریافت نمی‌کردند مقرر شد ۱۷ میلیون نفر حذف شوند که باز هم عدد بزرگی است.
عراقچی با وزیر امور خارجه ایتالیا دیدار کرد عراقچی با وزیر امور خارجه ایتالیا دیدار کرد
وزیر امور خارجه ایران، دقایقی قبل و پیش از حضور در محل مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا، با همتای ایتالیایی خود دیدار و درباره تحولات دوجانبه و بین‌المللی گفت‌و‌گو کردند.
خواستگاری قهرمان پرورش اندام از نعیمه نظام‌دوست! خواستگاری قهرمان پرورش اندام از نعیمه نظام‌دوست!
در بخشی از قسمت تازه برنامه جوکر زنان احسان علیخانی و در ادامه ورود خواستگار‌های نعیمه نظام‌دوست به این برنامه، این‌بار یک قهرمان پرورش اندام با دسته گل به این برنامه آمد.
برگزیده
آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش؛ خرداد ۱۴۰۴ آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش؛ خرداد ۱۴۰۴
در حالی که برنامه‌ریزی اولیه وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری آزمون استخدامی در اسفند ۱۴۰۳ به نتیجه نرسید این وزارتخانه با همراهی سازمان اداری و استخدامی، خرداد امسال آزمونی گسترده با هدف جذب ۷۰ هزار نیروی جدید برگزار خواهد کرد.
اسامی جدید محصولات خوراکی غیرمجاز اسامی جدید محصولات خوراکی غیرمجاز
روابط عمومی سازمان غذا و دارو ضمن اعلام شناسایی چند فرآورده خوراکی غیرمجاز، نسبت به مصرف آنها هشدار داد.
قانون فرزندخواندگی اصلاح می‌شود قانون فرزندخواندگی اصلاح می‌شود
وزیر دادگستری گفت: ما در سال‌های قبل یک آیین‌نامه‌ای را تنظیم کردیم و در دولت اصلاح کردیم تا بچه‌های بی‌سرپرست به جای اینکه در مراکز بهزیستی نگهداری شوند به خانواده‌ها تحویل داده شده و در خانواده نگهداری شوند. البته این موضوع هنوز جا نیفتاده است و اگر جا بیفتد شاید دیگر کودکی برای نگهداری در مراکز بهزیستی نداشته باشیم و همه کودکان را به خانواده‌ها واگذار کنیم.
صفحه خبر بالای تصاویر