در دیدار محمد اشرفی اصفهانی با مهدی کروبی چه گذشت؟
در طول مسیر به نکات قابل توجهی اشاره کرد:
۱. درباره این‌که پس از یکی دوسال با درخواست وی برای دیدار با آیت‌الله مهدی کروبی موافقت شده و یکشنبه هفته پیش به دیدن ایشان رفته است صحبت کرد.
لحظه به لحظه دیدار یک‌ساعته با آقای کروبی و همسر ایشان را روایت کرد و گفت:
...آقای کروبی دستم را روی برآمدگی کنار قلبش گذاشت و از دستگاهی که کنار قلب او به دلیل مشکلات قلبی کار گذاشته شده و از آثار باقیمانده بر روی پایش به‌خاطر آسیب‌هایی که دیده و جراحی‌هایی که کرده بود گفت.
از تاکید همواره آقای کروبی نسبت به ضرورت حفظ و ترمیم رابطه مردم با روحانیت و ضرورت به حساب آوردن مردم در اداره امور کشور و شرطی که او برای خروج از حصر (برداشته شدن حصر آقای مهندس میرحسین موسوی و خانم دکتر زهرا رهنورد همزمان با هم) گذاشته است صحبت کرد.
به صحبت‌هایش با خانم فاطمه کروبی که این روزها خیلی شکسته شده مخصوصا درباره خدماتش در بیمارستان خاتم‌الانبیاء و رقابتی که در انتخابات مجلس با هم داشته‌اند و دغدعه‌های ایشان نیز اشاره کرد.
۲.از این‌که شهید محراب مرحوم آیت‌الله اشرفی اصفهانی به دلیل عدم توانایی مالی مجبور بوده دور از همسر و خانواده، ۲۳ سال همراه دو پسرس در حجره‌ای در مدرسه فیضیه زندگی کند گفت:
...در این مدت بزرگانی چون آیات عظام محمد تقی خوانساری، بروجردی، امام خمینی، مرعشی نجفی، گلپایگانی و... برای دیدن پدرم به حجره ایشان می‌آمدند.
پدرم با مرحوم آیت الله منتظری و شیخ عبدالجواد جبل عاملی درس آیت‌الله العظمی بروجردی شرکت می‌کردند و هر روز پس از درس در آن حجره مباحثه می‌کردند.
یک روز از همان روزهایی که سر و صدای کتاب شهید جاوید حوزه را پر کرده بود،..
آقای جبل عاملی از پدرم پرسید: نظرتون درباره شهید جاوید آقای صالحی نجف آبادی چیه؟
پدرم جواب داد: من بخش‌های مهم کتاب را خوانده‌ام چیز بدی نگفته که مستحق این همه مخالفت باشد...
آقای جبل‌عاملی سخت برآشفت، ناراحت شد و به پدرم گفت؛ شما نباید در تأیید این کتاب و صالحی نجف‌آبادی حرفی بزنید چون شما شخصیت اثرگداری هستید..!
۳.از محبوبیت زایدالوصف دکتر علی شریعتی در جامعه و این‌که خیلی‌ها در حوزه به همین‌خاطر خود را به شریعتی نزدیک می‌کردند یا از او دم می‌زدند تا محبوبیت کسب کنند، سخن گفت.
آقای اشرفی اصفهانی می‌گفت:
آیت الله منتظری مدافع و طرف‌دار سر سخت دکتر شریعتی بود و به پدرم می‌گفت؛ شریعتی در جذب جوانان به دین و تحول فکری جامعه کار سترگی انجام داده است هر چند پاره‌ای ایرادات در بعضی نوشته‌های او وجود دارد که من در حاشیه بعضی از آثارش از جمله در حاشیه برخی از صفحات کتاب اسلام شناسی با مداد ایرادات او را یادداشت کرده‌ام...
پدرم هیچ‌گاه درباره آقای شریعتی بد نگفت و حتی کتاب اسلام‌شناسی او را خوانده بود و از قلم و توانایی او و محتوای مفید آن تعریف می‌کرد..."
