مخاطب۲۴- اواخر پاییز سال گذشته، وکیل جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش خبر داد. سارقان نه تنها دلار و سکههایش را برده بودند بلکه ۲۵ دست کت و شلوار، ادکلنها، ساعتهای مارک، ریش تراش برقی و وسایل شخصیاش را نیز با خود برده بودند.
با شکایت وکیل جوان تحقیقات پلیسی آغاز شد. بررسیها نشان میداد سارقان از طریق بالکن وارد خانه شده و سرقت را انجام دادهاند. با اینکه خانه مجهز به دوربین مداربسته بود، اما قبل از ورود سارقان، دوربینها هک شده و از کار افتاده بود.
در حالی که بررسیها برای شناسایی سارقان ادامه داشت، کارآگاهان با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند. یکی از شاکیها گفت: زمانی که خانه نبودم، سارقان با تخریب در وارد شده و از بستههای زعفران و گونی برنج گرفته تا داروهای گرانقیمت بیماری خاص من را به سرقت بردند. آنها حتی شیر آلات و رادیاتورهای شوفاژ خانهام را هم به سرقت بردهاند.
در بررسیها مشخص شد که دوربین مداربسته خانه شاکی نیز از کار افتاده بود. تحقیقات پلیسی حکایت از آن داشت که شیوه و شگرد سارقان با سرقت از خانه وکیل مشابه بوده و احتمال سریالی بودن سرقتها توسط اعضای یک باند مطرح شد.
سرقتهای اعضای باند ادامه داشت و سارقان هر چه در خانهها بهدست میآوردند را با خود میبردند. در ادامه ردیابیها مأموران پلیس از خانه آخرین شاکی سرنخی از سارقان بدست آوردند؛ با اینکه سارقان همه دوربینهای خانه را از کار انداخته بودند، اما یک دوربین مخفی مقابل در ورودی نصب شده بود که سارقان متوجه آن نشده بودند.
در بازبینی فیلم دوربین مخفی محل سرقت، تصویر سه نفر از سارقان بهدست آمد. آنها با تصور اینکه خانه دوربین ندارد ماسکشان را برداشته و نقشه سرقت را اجرا کرده بودند. تصاویر سارقان با تصاویر متهمان سابقهدار اداره آگاهی تطبیق داده و هویت آنها شناسایی شد. هر سه متهم سابقه سرقت منزل در پرونده خود داشتند و هر کدام پس از تحمل حبس از زندان آزاد شده بودند.
با شناسایی هویت متهمان، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، کارآگاهان اداره آگاهی وارد عمل شده و با شناسایی مخفیگاه آنها، دو نفر از سارقان بازداشت شدند. تحقیقات برای دستگیری دو متهم دیگر این پرونده در حالی ادامه دارد که در مخفیگاه آنها مقدار زیادی از وسایل سرقتی کشف شده است.
طراحی نقشه در زندان
چهار هم سلولی که تخصص همه آنها سرقت از خانهها بود در زندان تصمیم گرفتند بعد از آزادی سرقتهایشان را ادامه دهند. اما اینبار حیطه سرقتها را از طلا و سکه و دلار به تمام وسایل خانه گسترش دهند.
سرقتها را چند وقت بعد از آزادی انجام دادید؟
نمیدانم یکی دو روز بیشتر نشد. ما از همان داخل زندان تصمیم گرفتیم آزاد که شدیم سرقت را شروع کنیم. من آخرین نفری بودم که آزاد شدم و دو روز بعد کار را شروع کردیم.
یعنی زندان برایتان درس عبرت نشد؟
وقتی میدانی از زندان که بیرون بیایی باید کلی پول به عنوان رد مال به شاکیها بدهی و در این گرانی کسی نیست که حتی یک ریال به تو قرض بدهد و کسی هم به یک سابقهدار کار نمیدهد چکار میتوانی بکنی جز سرقت؟ شبها در زندان به دو موضوع فکر میکنی. اول اینکه چطور سرقت کنی که گیر نیفتی و دوم اینکه چه چیزی سرقت کنی که پول بیشتری گیرت بیاید.
دوربینها را چه کسی هک میکرد؟
من مغز کامپیوتر هستم. شروع کردم به خواندن و مطالعه در مورد هک و دو روزی هم که آزاد شده بودم تمرین میکردم روی دوربینهای مداربسته که ببینم میتوانم هک کنم یا نه. چون نمیخواستیم دیگر هیچ مدرکی بدست پلیس دهیم.
چرا زعفران و دارو هم سرقت کرده بودی؟
بهتر از این بود که دست خالی برگردیم ضمن اینکه قیمت زعفران الان بیشتر از طلاست. هر چیزی که میتوانستیم به پول تبدیل کنیم سرقت میکردیم. لباسها را هم که برای خودمان و فامیل برمی داشتیم. داروها را در بازار سیاه دارو میفروختیم. وسایل دیگر را هم که در سایتهای اینترنتی. به عبارتی خانه را جارو میکردیم.
اعضای دیگر باند چه کاری انجام میدادند؟
من که هکر بودم و در سرقتها هم حضور داشتم. یکی از اعضای باند پارکوکار بود که به خاطر اعتیاد به سرقت رو آورده بود. او از دیوارها با مهارت خاص بالا میرفت و وارد بالکن میشد یا شیشه پنجرههایی که رو به خیابان بود را میشکست و وارد میشد. یکی از اعضای باند هم که زاغزن بود. نفر چهارم نقش سوژه یاب را داشت. در خیابانها پرسه میزد و خانههایی که چراغشان خاموش بود و در طبقه اول بودند را انتخاب میکرد. کمی آنجا را زیر نظر میگرفت و حتی اگر میشد به سراغ سوپرمارکت وبقال محل میرفت و به بهانه اجاره خانه در همان ساختمان محل سرقت، آمار ساکنان را میگرفت. مثلاً متوجه میشد که صاحب خانه دکتر است و شبها شیفت میماند یا اینکه به مسافرت رفته یا... به هر حال با این اطلاعات من و پارکوکار و سوژه یاب وارد خانهها میشدیم و اموال خانه را سرقت میکردیم. ما حتی شیر آلات و ابزار را هم سرقت میکردیم.
یکی از شاکیها گفته سه بار خانهاش را سرقت کردید؟
تقصیر خودش بود، باید ایمنی خانهاش را بالا میبرد. ما دوبار وارد خانهاش شده بودیم، ولی بازهم خانهاش نا ایمن بود و توانستیم برای سومین بار وارد خانهاش شویم. به اصطلاح ما سارقان خانه پر باری بود، دومین بار که برای سرقت رفتیم، متوجه شدیم که یکی از اتاقها درش قفل است. وقت نبود و ترسیدیم که صاحبخانه سر برسد. با خودمان گفتیم اگر شانس یار ما باشد که دفعه سوم هم موفق میشویم اگر نباشد که هیچ. حدود یک ماه بعد برای سومین بار به آنجا رفتیم و در اتاق را باز کردیم. پر بود از وسایل خانه، ظاهراً جهیزیه دختر صاحبخانه بود که آنها را با خودمان بار کردیم و بردیم.
کسی به شما شک نمیکرد که این همه وسایل را از خانه بیرون میبردید؟
الان کسی همسایه خانه کناریاش را هم نمیشناسد و از طرفی به قدری گرفتاریها زیاد است که مردم سرشان در کار خودشان است و کسی دنبال دردسر هم نمیگردد.