مخاطب 24- حالا از کسی که زبالهها را بیرون در نمیگذارد و کارهای روزمره را انجام نمیدهد، بگیرید تا کسی که شما را نادرست قضاوت میکند و آنزمانی که لازمش دارید در کنارتان نیست. اگر تاکنون توسط رئیس، دوست، همکار یا آدم مهم زندگیتان مأیوس نشدهاید، فقط صبر کنید. بالاخره اتفاق میفتد. بنابراین باید بدانید در زمانی که مأیوس میشوید، چه کارهایی باید انجام دهید.
یکی از کاربردیترین نقلقولهای موجود این است: «شادی، مساوی است با واقعیت منهای انتظارات.»
داشتن انتظارات بالا از دیگران شما را ناامید میکند و شادیتان را تا حد زیادی از شما میگیرد. آدمهای اطراف شما دقیقا شما نیستند و مثل شما فکر نمیکنند. آنها ممکن است ندانند که شما چه چیزی را و چه زمانی میخواهید. علاوه بر آن، آنها با همه کشمکشها، ناامنیها و مشکلات زندگی خودشان دستوپنجه نرم میکنند.
علاوهبرآن، آنها ربات نیستند، مگراینکه از سر اتفاق در بین چندین ربات گیر افتاده باشید. بنابراین، انتظار داشته باشید که هر فردی سطوحی از نقص را داشته باشد زیرا نقص یکی از ویژگیهای انسان است.
همه انواع یأس مساوی نیستند. دفعه بعدی که هماتاقیتان فراموش کرد زبالهها را بیرون بگذارد، منطقی نیست که بگویید: «او خدای من، چه وحشتناک. من از بشریت ناامید شدم.»
اما اگر شخص مهم زندگیتان به شما خیانت کرد، لازم نیست که با پذیرش کامل بگویید: «اوخ ..یه بار دیگه! خوب فکر کنم باید با این نقص کوچک تا ابد زندگی کنم.»
بنابراین مهم است که ناامیدیها قابل پذیرش و غیرقابل پذیرش را تعیین کنید. در تعیین این آستانهها، باید با خودتان درباره اینکه چه چیزی حقیقتا ناراحتتان میکند، صادق و منطقی باشید و ملزوماتی که به وضوح غیرقابل دستیابی هستند برای خودتان در نظر نگیرید.
انتظار ناامیدی به این معنی نیست که نباید به خودتان حق ناامیدی بدهید. سرکوب احساسات مثل تکان دادن آب گازدار است. اگر گاهی احساسات تخلیه نشود، همه چیز ناگهان منفجر میشود و خسارات بیشتری ایجاد میکند. بنابراین، خودتان را ابراز کنید. احساساتتان را به کسی که ناامیدتان کرده بیان کنید.
دلایل مهماند. بین نقصی که تصادفی صورت گرفته با نقصی که عمدی است، تفاوت وجود دارد. دومی جرم فاحشتر و شایسته سطح بالاتری از ناامیدی است. درضمن، شرایط را در نظر بگیرید. اگر کسی به موقع سر قرار نیامد چون مثلا یک گله گرگ دنبالش بودند، شاید و فقط شاید لازم باشد که دلیل او را منطقی بدانید.
برای برخی موقعیتها شرایط حقیقی چندان مهم نیستند. مثلا خیانت همچنان خیانت است، حتی اگر بعد از دنبال شدن با یک گله گرگ رخ داده باشد.
مدم نمیتوانند کاری که از آن بیاطلاع هست را درست کنند. بنابراین اگر ممکن است به شخصی که ناامیدتان کرده بگویید که یأسی که در شما ایجاد شده فراتر از آن آستانهای است که برایتان مورد پذیرش است.
این کار را به قضاوت یا متهم کردن رفتار دیگری نکنید. فقط بگویید که رفتار او چه حسی را در شما ایجاد میکند.
وقتی نگرانیهایتان را با آن شخص در میان میگذارید، آیا او صرفا انکار، انکار و انکار میکند یا اینکه تلاش میکند عمل ناامیدکنندهاش را تصحیح کند و از رخ دادن مجدد آن پیشگیری کند؟
اگر دومی است، ناامیدی میتواند در نهایت باعث تحکیم رابطهتان شود.
مدتی بعد از ناامیدی این احساس ممکن است ناپدید شود و با حس تحسین همه چیزهای خوبی که آن فرد به شما میبخشد، جایگزین شود. انتظار نداشته باشید که آدمها کامل باشند. سعی کنید ابعاد مثبت شخصیت آدمها را ببینید. ناامیدی میتواند درسهای آموزنده مهمی برایتان داشته باشد.
اگر کسی هر از گاهی ناامیدتان کند، تا وقتیکه که این ناامیدی هشدار شماره 3 یا موقعیت بدتری نباشد، ایرادی ندارد. اما اگر کسی مدام ناامیدتان میکند، شاید بهتر است که رابطهتان را با او قطع کنید. ناامیدی میتواند بخشی از زندگی باشد اما زندگی کوتاهتر از آن است که شما مشترک دائمی ناامیدی باشید.
منبع: راهنماتو