مخاطب24:پژوهش دارای جایگاه ویژه در دستگاه تعلیم و تربیت است؛ جایگاهی که تاکنون وزرای مختلف بارها و بارها تأکید کردهاند که تمام برنامهها و طرحهای آموزش و پرورش باید پیوست پژوهشی داشته باشد.
با علی محبی رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره فعالیتهایی که در این پژوهشگاه انجام میشود، گفتگو کردیم.
محبی پیش از ریاست پژوهشگاه، معاون تولید مواد و رسانههای آموزشی در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بود؛ وی استاد تمام در رشته برنامهریزی درسی است و علاوه بر تألیف و نگارش مقالات، کتب و آثار پژوهشی متعدد، در سوابق کاری خود، تجارب ذی قیمتی در زمینه مدیریت پژوهشی در سطوح کلان دانشگاهی دارد.
** پژوهش و پژوهشگری در عمل مورد بیمهری قرار گرفته است
سالهاست عنوان میشود باید فعالیتها و برنامههای دستگاه تعلیم و تربیت پیوست پژوهشی داشته باشد؛ به نظر شما آیا «پژوهش» جایگاه خود را یافته است؟
درباره اهمیت پژوهش در نظامهای آموزشی، از دوبعد تجربه بشری ونیز مبانی دینی میتوان بحث کرد؛ از حیث تجربه بشری، بررسی تطبیقی نظامهای آموزشی دنیا بیانگر این است که در اکثر کشورها، پژوهش بالاترین جایگاه را دارد و مبنای اصلی همه تصمیمهای کلان و مهم است و میتوان با اطمینان گفت در کشورهای پیشرفته هیچ تصمیمی بدون پشتوانه و پیوست پژوهشی انجام نمیشود.
از نظر مبانی و منابع دینی هم براساس مطالعات علمی خودم با اطمینان میتوانم ادعا کنم که هیچ موضوعی به اندازه تحقیق، پژوهش و علم در مبانی دینی به ویژه در قرآن مورد تأکید نیست. به عنوان مثال در قرآن از قسم به قلم (ن والقلم وما یسطرون) تا دعوت به کار مطالعه و علم آموزی، انجام تحقیق توسط خداوند روی انبیا (داستان عزیر نبی در آیه ۲۵۹ سوره بقره)، دستور به تحقیق در پاسخ سؤال پیامبران (داستان حضرت ابراهیم (ع) در آیه ۲۶۰ سوره بقره) و ... را میبینیم.
همچنین تأکید فراوانی که رهبر معظم انقلاب روی پژوهش دارند مثلا یکی از تعابیری که به کار میبرند، این است: «تحقیق و پژوهش در نظامهای آموزشی دنیا، رکن اساسی و مایه بقای هر نظام آموزشی است و شاخص رشد و عقب ماندگی هر نظام آموزشی به چگونگی پژوهش آن بر میگردد».
اینها درحالی است که متأسفانه در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی یعنی آموزش و پرورش، این اتفاق نیفتاده است و در عمل، پژوهش و پژوهشگری، جایگاهی شایسته ندارد و مورد غفلت و کم مهری جدی قرار گرفته است.
در اسناد بالادستی که پژوهش مورد توجه است؟
بله، در مبانی و اسناد میبینید که پژوهش جایگاه خوبی دارد مثلا وقتی به سند تحول مراجعه میکنید، یکی از ۶ زیرنظام اصلی آن، زیرنظام پژوهش و ارزشیابی است و آنجا تحقیق وپژوهش جایگاه خیلی بالایی دارد. از مدرسه پژوهنده تا سازمان پژوهنده، معلم پژوهنده، توسعه فرهنگ پژوهشگری، تربیت دانشآموز جستوجوگر، خلاق و فکور و... اهدافی است که اسناد تحولی دنبال تحقق آن هستند.
اما در عمل، پژوهش و پژوهشگری مورد بیمهری قرار گرفته است و در سالهای گذشته اکثر تصمیمات کلان فاقد پشتوانه علمی و پژوهشی قوی بوده است و نتیجه آن وضعیتی است که اکنون با آن مواجه هستیم و پیامد آن ضعف جدی انواع سواد در دانش آموزان است که به دنبال آن پایین بودن سطح مهارتهای زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و نیز آسیبهای اجتماعی است.
مثال میزنید؟
بله نتیجه این بیمهری را در جاهای مختلف میتوان دید مثلا تغییر دورههای تحصیلی در چند دوره و نیز رتبهبندی معلمان در سال گذشته؛ اگر از بنده بپرسند چه شد که بهرغم این همه هزینهای که برای رتبهبندی شد (حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان)، اما یک دستاورد بسیار بزرگ برای دولت انقلابی تبدیل به ضد خودش در یک برههای شد؟ و آنچنان که انتظار میرفت موجب ارتقای کیفیت عملکرد و رضایت معلمان نشد، در یک جمله میگویم به دلیل اینکه علمی با این قضیه برخورد نشد، پژوهشگاه مطالعات در کار دخالت داده نشد و هشدارهای آن جدی گرفته نشد و به همین دلیل قانونی که تدوین شد، نقص جدی دارد، چون واقعا عمیق و علمی کار نشد و با عجله تهیه و تصویب شد.
مثلا خواسته شده آموزش و پرورش حدود یک میلیون معلم را در مدت سه ماه رتبهبندی کند؛ کاری که نظام دانشگاهی ما با داشتن ساختار و پشتوانه تجربی خود در طول حدود ۱۰۰ سال کل اعضای هیأت علمی که رتبهبندی کرده به ۱۰۰ هزار نفر نمیرسد. چرا که باید نظامهای ارزشیابی و رتبهبندی معلمان دنیا را بررسی میکردیم و نظام مطلوب را متناسب با زیستبوم خودمان طراحی میکردیم، کاری که در پژوهشگاه انجام گرفته است.
بهرغم اینکه در زیرنظام پژوهش و ارزشیابی، رتبهبندی معلمان، مدارس و مدیران یک کار کاملا علمی تلقی شده و در زیر نظام پژوهش و ارزشیابی (بند ۴ بخش اقدامات اساسی مدرسه پژوهنده) آمده است، اما آییننامه آن در سازمان استخدامی بدون مشارکت پژوهشگاه نوشته شد. بعد در تدوین شیوهنامه اجرایی آن هم به دلیل محدودیت قانون و آییننامه امکان کار علمی نبود.
در اجرا هم زمان محدود و حجم بسیار بالای کار و نیز عدم توجه به یافتههای علمی سبب شد نه تنها موجب رضایت و ارتقای کیفیت یادگیری نشود بلکه بیش از ۵۰ درصد معلمان به رتبهبندی اعتراض کردند.
** مصوبه دولت که فقط آموزش و پرورش اجرا کرد!
درباره پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش بگویید، این پژوهشگاه نیز در چند سال اخیر درباره جایگاهش با مشکلات متعددی مواجه بود؟
پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش یک سیر تاریخی دارد. ابتدا چند پژوهشکده وابسته به سازمانهای زیر مجموعه وزارت آموزش و پرورش وجود داشته است.
پژوهشکده استثنایی مربوط به سازمان آموزش و پرورش استثنایی بوده است. مؤسسه تحقیقات برنامهریزی درسی و نوآوری آموزشی مربوط به سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بوده است. پژوهشکده تعلیم و تربیت مستقل بوده است. پژوهشکده خانواده هم مربوط به انجمن اولیا و مربیان بوده است.
درسال ۱۳۸۳ با ادغام این پژوهشکدهها و طرح در شورای گسترش آموزش عالی، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با ۴ پژوهشکده و ۲ مرکز تشکیل شد. حدود پنج سال فعالیت کرد تا آنکه در سال ۱۳۸۹، دولت مصوبهای داشت که پژوهشگاههای مربوط به سازمانها و مؤسسات اجرایی باید در دانشگاهها یا مؤسسات دیگر ادغام شوند.
از مظلومیت آموزش و پرورش همین بس که تقریبا هیچ سازمان و وزارتخانهای، زیر بار این مصوبه نرفت و اگر هم زیر بار آن رفت، در کوتاهترین زمان دوباره به حالت اول و بلکه قویتر از گذشته برگرداند. یعنی بعضی وزارتخانهها مثل وزارت جهاد اصلا زیر بار نرفتند و بعضی وزارتخانهها مثل وزارت مسکن که زیر بار رفتند، دوباره برگرداندند.
وزارت ارتباطات و فناوری بجای یک پژوهشگاه اکنون ۲ پژوهشگاه دارد، اما در وزارت آموزش و پرورش کماکان این مشکل ادامه دارد و مصوبه شورای عالی اداری آن زمان مبنی بر ادغام پژوهشگاه در سازمان پژوهش به قوت خودش باقی است بنابراین میبینیم که برای تربیت و آموزش دانشآموزان پژوهشگاه مستقل و دارای اختیارات مناسب وجود ندارد، اما برای همه موارد دیگر مثلا راه و ساختمان، بخش کشاورزی و... قویترین ساختارهای پژوهشی وجود دارد.
شما از زمانی که به عنوان رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش شروع به فعالیت کردید، چه اقداماتی را انجام دادید؟
بنده فروردین سال قبل که به اینجا آمدم، بلافاصله با کمک همکاران خوبم و بهرهگیری از ظرفیتهای ملی یک برنامه راهبردی و یک نقشه راه دقیق علمی را برای پژوهشگاه تدوین کردیم. برنامه راهبردی که صفر تا ۱۰۰ مسیر را نشان میدهد و تقریبا میتوانم ادعا کنم آن اشکالاتی که اسناد راهبردی دیگر دارند، در این سند مرتفع شده است؛ اشکالاتی از قبیل فقدان نقشه راه یا وجود نداشتن شاخص و سنجه برای مشخص شدن میزان پیشرفت و نیز ضمانت اجرا.
معمولا الگویی که برای تدوین سندها به کار میرود، الگوی تحلیل محیطی SWOT است که فرصت، قوت، ضعف و تهدید را مشخص میکند، اما ما علاوه بر این عنوان کردیم که باید دو کار دیگر صورت گیرد؛ اول اینکه تحلیل ذینفعان صورت گیرد. اینکه ذی نفعان و ذیربطان آموزش و پرورش در تمام سطوح از وزارت تا مدرسه و از درون سازمان تا حوزه ملی و حتی فراملی چه کسانی هستند؟ خواستهها و انتظارات کلیدی آنها از پژوهشگاه چیست و پژوهشگاه چگونه باید آنها را محقق کند.
دوم اینکه برای شفافیت و ضمانت اجرایی باید تا سطح برنامه راهبردی دارای شاخص پیش برویم بنابراین از مدل BSC یا همان کارت امتیازی متوازن استفاده کردیم که به صورت شفاف شاخصها و سنجههای عملکردی را در خود دارد؛ و بالاخره برای اینکه ضمانت اجرایی قویتری هم داشته باشیم، سامانهای BSC را هم مستقر کردیم که در این سامانه، کل سند و برنامههای آن و نیز مسیر اجرا و پایش و میزان پیشرفت به صورت دقیق و شفاف پیاده شده است.
مورد بعدی، تلقی از مأموریت پژوهشگاه بود که آن را هم اصلاح کردیم. با کمک همکاران خوبی که در پژوهشگاه داریم چند چرخش تحولی را تعریف کردیم. یکی از آنها، این بود که پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برای انجام پژوهشهای دانشگاهی تأسیس نشده است بلکه یک پژوهشگاه مأموریتگرا است بنابراین اعضای هیأت علمی و پژوهشگران اینجا با پژوهشگاههای دیگر متفاوت هستند. مأموریت ما دقیقاً مشخص است.
مهمترین مأموریت ما این است که مسائل نظام تعلیم و تربیت را به صورت علمی شناسایی کنیم و در سریعترین زمان ممکن برای حل آنها، راهکار علمی ارائه کنیم و همچنین برای توسعه فرهنگ پژوهش در بین مدیران، معلمان ودانشآموزان برنامهریزی و عمل کنیم؛ بنابراین از حالتی که یک پژوهشگاه آکادمیک یا عمومی باشیم به سمت یک پژوهشگاه کاملا تخصصی و مأموریتگرا چرخش کردیم.
** چرخش پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش از فرایند محوری به نتیجه محوری
چرخش دیگر از حالت انفعال و اعتراض بعد از تصمیمات کلان بدون پشتوانه علمی در مورد آموزش و پرورش به سمت کنشگری فعال و پاسخگویی است. پژوهشگاه باید نسبت به مراکز تصمیمگیری و سیاستگذاری مثل کمیسیون آموزش مجلس، شورای عالی آموزش و پرورش، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای معاونان آموزش و پرورش پاسخگو باشد و مصوبات آنها باید پشتوانه پژوهشی توسط پژوهشگاه داشته باشد و پژوهشگاه از تصویب یک تصمیمی که مبنای علمی ندارد، جلوگیری کند.
مثل همین رتبهبندی، پژوهشگاه نباید صبر کند که تصویب شود بعد با مشکل مواجه شود و بعد از آن، آسیبشناسی انجام دهد. پژوهشگاه باید قبل از اینکه این کار انجام بگیرد، با رویکرد فراکنشی، کار علمیاش را انجام دهد و بستهای از توصیه مدیریتی را روی میز مراکز تصمیمگیر بگذارد و بگوید شما که میخواهید این آییننامه را، این قانون را یا این بخشنامه را تصویب کنید، این اشکالات را دارد و نسخه درستش این است و جلوی تصویب موارد دارای اشکال را بگیرد و در اصلاح آن کمک کند.
یک چرخش دیگر، چرخش از فرایند محوری به نتیجه محوری است. در حال حاضر همکارانم در پژوهشگاه، فرایند محور نیستند که ساعت بزنند بلکه نتیجه محور هستند. با تکتک اعضای هیأت علمی و کارشناسان توافقنامه سالانه متناسب با سند راهبردی منعقد کردیم و دقیقا مشخص کردیم که هر کدام از اینها در طول یکسال چه کارهایی را باید انجام دهند و ارزش کمی و کیفی کار آنان چه اندازه است، خروجی و نتیجه این کارشان چیست و متناسب با خروجی و نتیجه عملکرد آنان مزایا و حقالتحقیق و تسهیلات دریافت میکنند.
این نوع کار مزایای زیادی داشته و علاوه بر دادن شأن به همکاران انگیزه و رقابت سالمی را برای انجام کار بیشتر در بین آنان ایجاد کرده است.
یک کار اساسی دیگری که انجام دادیم، این بود که دیدیم فرایند انجام کارها متأسفانه نوعا در دستگاههای دولتی خیلی طولانی است. در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش هم این آفت اساسی وجود داشت که پژوهشگران را خسته میکرد که یک پیشنهاد پژوهشی بدهند و بیش از یک سال منتظر تعیین و تکلیف پیشنهاد خود باشند.
برای رفع این مشکل هم فرایندی را تعریف کردیم که بر اساس شاخص و سنجه دقیق است؛ یکی از شاخصها این بود که فرایند بررسی پژوهشها باید زیر یک ماه برسد که الان به حمدالله با تلاش همکاران این زمان به زیر ۱۵ روز رسیده است. یعنی ظرف ۱۵ روز یا پروپوزال تصویب میشود یا نیاز به اصلاح دارد که به او میباز میگردانند تا اصلاح کند یا رد میشود.
** میانگین هزینه هر پژوهش از یک میلیارد تومان به حدود ۱۰۰ میلیون تومان رسیده است
اینجا میتوانم ادعا کنم که ندیدم در هیچ پژوهشگاه یا دانشگاه دولتی، اینگونه عمل کنند یعنی هم فرایندها بسیار کوتاه کنند و هم مانند بخش خصوصی امور را به جای فرایند محوری، نتیجه محور انجام دهند. همین نتیجه محوری که شروع کردیم یک بهرهوری اساسی را برای ما داشت.
مثلا در پژوهشگاه فقط میزان حقوق اعضای هیأت علمی و کارشناسان را که محاسبه کردیم و خروجی و نتیجه پژوهشها را با آن سنجیدیم، متوجه شدیم میانگین هزینه انجام پژوهشها بالای یک میلیارد تومان در میآید.
با نتیجه محوری و استفاده از ظرفیتهای ملی از قبیل رسالههای دکتری دانشکدههای تعلیم وتربیت وتنوع بخشی به انواع پژوهشها به پژوهشهای فوری و... کاری کردیم که میانگین هزینه به حدود ۱۰۰ میلیون تومان رسیده است و البته در افق سند یعنی سال ۱۴۰۶ پیشبینی ما ۵۰ میلیون تومان است که باید محقق کنیم.
زمانی که این موضوع را مطرح کردیم، عنوان شد که تورم دارد بیشتر میشود، چگونه میخواهید این کار را انجام دهید؟ گفتم خیلی سادهتر از چیزی است که فکر میکنید. گفتیم ۴۰ نفر هیأت علمی و پژوهشگر داریم آیا الان به ازای هر نفر یک پژوهش در سال انجام میشود؟ آیا از ظرفیت علمی کشور استفاده مطلوبی به عمل آمده است؟
در تفاهمنامههایی که با تکتک همکاران نوشتیم، اولین بند این است که یکی از وظایف آنها، این است که در طول یکسال، یک پژوهش را باید حتما انجام دهند. قبلش این اتفاق نبود و توسط کل این افراد در سال ۱۴۰۰، فقط ۵ پژوهش انجام شده بود؛ اما اکنون ۴۹ پژوهش توسط آنان در حال انجام است و در طول سال ۱۴۰۱ هم حدود ۶۰ قرارداد پژوهشی منعقد کردیم و برخی همکاران حتی ۲ پژوهش را تقبل کردهاند و این باعث شد هزینه انجام پژوهشها بسیار کاهش پیدا کند.
** فراخوان ۲۴۲ اولویت پژوهشی توسط پژوهشگاه آموزش و پرورش
یک کار دیگر که انجام دادیم، این بود که معمولا پژوهشهای پژوهشگاه عرضهمحوری بود یعنی اعضای هیأت علمی خودشان موضوعات پژوهشی را با توجه به تخصص و تجربه خودشان پیشنهاد میکردند.
این روش اشکالش این بود که اولا معلوم نبود که مشکل حوزههای مختلف همان باشد که عضو ما پیشنهاد کرده دوما بعد از انجام پژوهش هم یافتههای آن عملیاتی نمیشد، چون مدیران در انتخاب و انجام پژوهش نقشی نداشتند و این پژوهش را متناسب با کار و مأموریت خود نمیدانستند.
برای حل این مشکل، یکی از چرخشهای تحولی در انجام پژوهشها، چرخش از عرضهمحوری به سمت مسأله محوری و تقاضامحوری مبتنی بر مسأله در نظر گرفته شد.
در این راستا برای مدیران و کارشناسان بخشهای مختلف آموزش و پرورش کارگاه علمی مشکل شناسی راهبردی برگزار کردیم و از این طریق مشکلاتشان را احصا کردیم، مشکلات را تبدیل به مسأله کردیم و مسألهها را هم تبدیل به اولویت پژوهشی کردیم؛ و در نهایت ۲۴۲ اولویت پژوهشی را فراخوان عمومی دادیم تا از ظرفیت کل اعضای هیأت علمی دانشگاههای کشور هر کسی که میتواند و علاقه دارد به ما برای انجام پژوهشها کمک کند؛ بنابراین تغییر رویکرد دادیم و گفتیم که باید مسأله را بشناسیم و با کمک مسؤولان حوزههای مختلف، پژوهش را هم زیر نظر خودشان انجام میدهیم. در فرایند تصویب هم دعوتشان میکنیم و پیشنهاده را میدهیم تا نظر دهند و اصلاحات لازم را انجام میدهیم و کار را پیش میبریم.
در زمینه ارتباط با دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور چه کردید؟
با توجه به اینکه یکی از چرخشهای تحولی مورد نظر ما چرخش از تصدیگری (انجام پژوهش توسط خود پژوهشگاه) به تنظیمگری و مدیریت پژوهشی (استفاده از ظرفیت دانشگاهها و پژوهشگاهها در انجام فعالیتها) است وقتی که سند راهبردی و اولویتهایمان نهایی شد، جلسهای با ۲۳ انجمن علمی، پژوهشگاه و پژوهشکده مرتبط با آموزش و پرورش گذاشتیم و با تک تک آنها تفاهم نامه همکاری امضا کردیم که از ظرفیت آنها برای حل مسائل آموزش و پرورش بتوانیم استفاده کنیم.
همین الان با انجمنهای اصلی و مرتبط با آموزش و پرورش مثل انجمن برنامه درسی، انجمن فلسفه تعلیم و تربیت، انجمن تعلیم و تربیت اسلامی، انجمن مدیریت آموزشی و انجمن استثنایی، انجمن روان شناسی تربیتی و... تفاهمنامه امضا کردیم و آنها به ما در انجام پژوهشها و کارهایی که لازم داریم، کمک میدهند.
سلسله جلساتی را هم با صاحب نظران بزرگ تعلیم و تربیت با حضور وزیر آموزش و پرورش در حال اجرا داریم و یکی دیگر از کارهایی که کردیم تعریف حلقههای فکری است که منتظریم در شورای سیاستگذاری پژوهش تصویب و عملیاتی شود تا بر اساس آن تمام حوزههای مختلف وزارت از ستاد تا مدرسه به طور منظم برای بررسی مسائل خود حلقه فکری با حضور صاحب نظران تشکیل دهد.
برنامه امسالتان چیست؟
امسال هم بر اساس سند راهبردی تکلیف ما روشن است و باید شاخصهای مورد نظر سند را که برای امسال در نظر گرفته شده است را محقق کنیم.
از جنله برنامههای ما برای امسال این است که تا پایان سال باید ۱۱۷ پژوهش را انجام دهیم. ۲۷ مورد مطالعه فوری هم داریم. مطالعات فوری یعنی پژوهشهایی هستند که بر اساس آن خیلی سریع از طریق سنتزپژوهی یا مرور نظاممند پژوهشهای پیشین، برای مسائل و مشکلات راهکار علمی ارائه میشود.
۴۰ نشست تخصصی را تعریف کردیم که نشستهایی است که کاملا مورد نیاز هستند و تا الان حدود ۲۰ نشست برگزار شده است. در این مطالعات فوری و نشستهای علمی موضوعات اساسی مثل هوش مصنوعی و آینده تعلیم و تربیت و... در دستور کار ما هست.
۴ همایش ملی را نیز تا پایان سال تعریف کردیم که همایش ملی ارتقای بهرهوری آموزش و پرورش و چالشها و راهکارها را در مهرماه خواهیم داشت. همایش تعلیم و تربیت کودکان استثنایی و همایش معلمان پژوهنده سراسر کشور و دانشآموزان پژوهشگر را در آذرماه و دی ماه خواهیم داشت. انشاءالله همایش بین المللی خانواده و مدرسه را هم در بهمن ماه امسال اجرا خواهیم کرد.
** ایجاد بانک جامع اطلاعات پژوهشی در حوزه تعلیم و تربیت رسمی و عمومی
از جمله ضعفهای ما در حوزه سامانهها و اطلاع رسانی بود که برای رفع این مشکل طراحی و استقرار چند سامانه مهم را در دستورکار قرار دادیم؛ اولین مورد، سامانه BSC است که بحث مدیریت ارزیابی عملکرد است و تمام عملکرد را به صورت آنلاین ارزیابی میکند و به ما نشان میدهد که اجرای سند راهبردی ما درچه وضعیتی است وحوزههای مشکلدار ما کدامند؟
سامانه دیگری که متأسفانه از آن رنج میبردیم و نداشتیم سامانه مدیریت فرایندهای پژوهشی بود. برای رفع این مشکل هم سامانه مدیریت اطلاعات پژوهش را طراحی کردیم که این سامانه به ما اجازه میدهد که به ادارات کل آموزش و پرورش سراسر کشور و گروههای تحقیق و پژوهش آنها کاملا وصل شویم و انجام پژوهشها را در سراسر کشور به طور دقیق رصد کنیم و یافتههای پژوهش را هم به اشتراک بگذاریم و از انجام پژوهشهای موازی هم جلوگیری کنیم.
یک سامانه دیگر، سایت مستقل پژوهشگاه است که سایت دو زبانه آن، نهایی شده است تا بتوانیم از این طریق ارتباط با مجامع علمی و پژوهشگران داشته باشیم.
یک کار دیگر هم که کلید زدیم و امیدواریم بتوانیم فاز اولش را تا پایان سال به سرانجام برسانیم، بحث بانک جامع اطلاعات پژوهشی در حوزه تعلیم و تربیت است. یعنی بانک جامعی از انواع دستاوردهای پژوهشی شامل مقاله، پژوهش، کتاب، گزارش همایش و ... که در ایران و جهان انجام شده را داشته باشیم.
در این طرح در گام اول، در نظر داریم درختواره و بانک تمام پژوهشها و... را تنظیم کنیم که پژوهشگران استفاده کنند و در گامهای بعدی، پیشبینی کردیم که همه اینها را هم ارزیابی و ارزشگذاری کنیم و میزان علمی بودن و ارتباط آن با موضوعات مختلف آموزش و پرورش را مشخص کنیم تا اگر پژوهشگری به بانک ما مراجعه کرد، وقتی موضوعش را در سامانه وارد میکند، به او بگوید که درباره موضوع شما این کتابها و این پژوهشها وجود دارد و همچنین از پژوهشها بگوید که این پژوهش چند درصد مرتبط است که پژوهشگر وقتش تلف نشود و بتواند کارهای مورد نیاز خودش را پیدا کند و همچنین هرکدام از مؤسسات علمی بتوانند پژوهشگران مورد نیاز خود را با شناخت دقیق از طریق این سامانه انتخاب کنند.
از کارهای مهم دیگر ما برای امسال ارائه راهکارعلمی برای ۱۰ موضوع اساسی و مشکل مهم آموزش و پرورش است که عبارتند از ساختار سازمانی متناسب با سند تحول بنیادین، نقشه راه اجرای سند تحول، آسیب شناسی نظام رتبهبندی و ارائه مدل مطلوب آن، الگوی جامع مشارکت در آموزش و پرورش، نظام استعدادیابی و هدایت تحصیلی از دوره پیش از دبستان تا پایان دوره تحصیل، ارزیابی انواع مدارس بر اساس اهداف آنها و ارتباط آن با برابری و عدالت آموزشی، سنجش ملی کیفیت یادگیری دانشآموزان، واکاوی و تحلیل سبک زندگی اسلامی ایرانی دانشآموزان، تدوین الگوی ارزشیابی و سنجش کیفیت نظام تعلیم و تربیت و تدوین برنامه راهبردی منابع انسانی.