نخستین جلسه رسیدگی به انهدام هواپیمای اوکراینی روز یکشنبه در حالی برگزار شد که اخبار و جزییات کاملی به غیر از متن خبر خبرگزاری قوه قضائیه از آن منتشر نشد. جمشید رحمانیفر که دخترش دانشجوی دانشگاه آلبرتا کانادا در این هواپیما بوده، در ارتباط به این جلسه دادگاهی میگوید: جلسه کمتر از سه ساعت بود و ما از روند جلسه رضایت نداشتیم، زیرا ما و وکلایمان هنوز نتوانستیم به صورت کامل پرونده را بخوانیم. با وجود اینکه قاضی میگفت گفتهایم پرونده را در اختیار وکلا قرار دهیم، اما شاهد بودیم وکیل مراجعه میکرد، اما نمیتوانست پرونده را بخواند.
او اوامه میدهد: اقدام توسط نیروهای مسلح صورت گرفته است و کارشناسی آن را هم ستاد کل نیروهای مسلح انجام داده است و این معقول نیست و نخستین ایراد ما همین مسئله بود بنابراین پیشنهاد دادیم از کارشناسان مستقل بین المللی در پرونده حضور داشته باشند و، چون بیطرف هستند برای همه خانوادههای جانباختگان قابل قبول خواهد بود.
رحمانیفر میگوید: برای ما کارشناسی پرونده وجاهت قانونی ندارد، اما نمیتوانیم بگوییم خود دادگاه قانونی نیست، زیرا هر سانحه هوایی در دنیا رخ دهد، در وهله اول دادگستری آن سرزمین صالح به رسیدگی است مگر اینکه در ادامه دلایلی وجود داشته باشد که به دنبال کشف حقیقت نیستند. از همین رو طبق قوانین بینالمللی باید اول به دادگاههای ایران رجوع کنیم. وقتیی وکیل گرفتیم و حضور پیدا کردیم یعنی رسمیت دادهایم.
رحمانیفر با بیان اینکه در جلسه اول متهمان فقط خودشان را معرفی کردند، تصریح کرد: ما این افراد را متهم اصلی نمیدانیم، اما دیدن آنها یادآوری آن لحظات بود و تداعی آن برای خانوادهها سخت و دردناک بود، فریاد مادران و پدران جو جلسه را تحت تاثیر قرار داده بود.
او ادامه میدهد: زمانی که میخواستیم به دادگاه برویم، قرار بود همه خانوادهها سر خیابان عباس آباد همدیگر را ببینند و از آنجا با هم برویم. اول صبح خیابان شریعتی شبیه منطقه جنگی بود و نیروهای انتظامی همه جا بود. زمانی هم که میخواستیم وارد دادگاه شویم تحت شدیدترین تدابیر امنیتی بودیم و دو دفعه از دستگاه ایکس. ری ردشدیم و حتی کلیدهایمان را از ما گرفتند. گفتیم این تدابیر را زمان آن فاجعه به کار میبردید. همچنین فقط پدر و مادرها میتوانستند وارد شوند و به خواهر و برادرها اجازه حضور ندادند.
پس از اعتراض ما قاضی دستور داد نماینده دادستان از جلسه بیرون برود
رحمانیفر با بیان اینکه زمانی که کیفرخواست خوانده میشد خانوادهها اعتراض کردند، گفت: کیفر خواست توسط معاون دادستان خوانده شد که ما از او رضایت نداشتیم، زیرا در تجمع قبلی که در دادسرا داشتیم، ایشان به آقای اسدی لاری که دو فرزندش در این سانحه جان باخته بودند، حرف بدی زده بود و حالا همین فرد کیفرخواست را میخواند بنابراین اجازه ندادیم کیفرخواست را بخواند و همه اعتراض کردیم و قاضی دستور داد ایشان از جلسه خارج شود.
وی ادامه داد: ما اعتراض داریم که چرا برای متهمان قرار منع تعقیب صادر شده است، این ۱۰ متهم عوامل زیرمجموعه هستند و عوامل اصلی نیستند. ما از مقامات ارشد نظامی و وزیر وقت راه، رئیس وقت هواپیمایی کشور شکایت کردیم و گفتیم چرا آسمان را کلییر نکردند یا پنهانکاری کردند؟
وسایل عزیزانمان نبود
رحمانیفر گلایه خود را اینگونه ادامه میدهد: چرا آقای حاجی زاده هر زمان اراده میکند به صداوسیما میآید و سخنانی مطرح میکند، اما این امکان برای خانوادهها وجود ندارد که بخواهند حرف و خواستههایشان را مطرح کنند؟
او ادامه داد: سوال دیگر ما این است که چرا هواپیما تاخیر داشت؟ چرا برخی از چمدانها بار زده نشد؟ ۸۲ چمدان به دلیل اینکه هواپیما زیاد بنزین زده و سنگین شده را بار نزده بودند. دختر من ۲ چمدان داشت که فقط یکی از آنها بار هواپیما شده بود. اصلا چرا منطقه را سریعا شخم زدند و تمیز کردند؟ چرا اجازه ندادند بررسی شود؟
وی میگوید: در رابطه با هواپیما ۳ روز پنهان کردند و گفتند هواپیما نقص فنی داشته و بعد از سه روز دروغشان مشخص شد. چرا این پنهانکاران را مجازات نمیکنند؟ آیا قانون برای مسئولین نیست؟
آرزو میکنم آبروی کشور را فدای آبروی سیاسیون بکنند
رحمانیفر یادآور شد: آرزو میکنم برای حفظ آبروی کشور، رسیدگی عادلانه انجام دهند تا یک مرهمی روی زخمهای ما باشد. نه اینکه آبروی کشور را فدای آبروی سیاسیون بکنند. من پا پس نخواهم کشید و هرکجایی که باشد دادخواه دخترم هستم. ما نه براندازیم نه سیاسی. سالها در این کشور به آرامی زندگی کردیم. من در جنگ بودم و جانم را در برای تامین امنیت این کشور و فرزندانمان گذاشتهام. اگر قرار باشد امنیت فرزندانمان به دست خودمان مخدوش شود، نخواهیم پذیرفت.
او ادامه میدهد: صداوسیما همان اوایل با خانواده سعیدی نیا از جانباختگان مصاحبه کرد و تمام سخنان آنها را تقطیع کرد و فقط آن بخشی که گفته بود «اگر بچه ما برای جنگ به جبهه رفته بود و توسط دشمن شهید میشد، بچهام را به اسلام تقدیم کردم» را منتشر کردند. این پدر و مادر وقتی مصاحبه را دیدند سکته کردند و به بیمارستان رفتند. متاسفانه بهرهبرداریهای ناجوانمردانهای داشتند.
زیر نظر متخصصان اعصاب و روان داروهای قوی میخوریم
او میگوید: زندگی همه ما خانوادهها بهم ریخته است و وضعیت وحشتناکی داریم. زیر نظر متخصصان اعصاب و روان هستیم و داروهای قوی میخوریم. برخی از خانوادهها کارشان به خودکشی رسیده است. نمیتوانیم تصور کنیم و بپذیرم که دخترم را تا دم هواپیما بردم، بغلش کردم، او را بوسیدم و با دست خودم فرستادم و یک ساعت بعد تکه تکه شود و بعدا دی. ان.ای دخترم را به من تحویل دهند! یک عذرخواهی نکردند.
هر جای دنیا چنین اتفاقی رخ میداد دولت عوض میشد، اما اینجا عادی برخورد کردند
رحمانیفر میگوید: هر جای دنیا چنین اتفاقی رخ میداد دولت عوض میشد و بسیاری برکنار میشدند، اما اینجا عادی برخورد کردند و بیانیه دادند که خطای انسانی بوده است. ما چیزی جز دادخواهی فرزندانمان نمیخواهیم. غرامت و دادخواهی فرزندانمان را به ما برنمیگرداند، اما مجازات عاملان، تضمینی برای جلوگیری از این اتفاقها خواهد بود تا خانوادههای دیگر خدایی نکرده چنین دردی را تجربه نکنند.
به رئیس دادگاه گفتم برای قربانیان از لفظ شهید استفاده نکند، چون استفاده ابزاری بود
پدر نسیم رحمانیفر دانشجوی جانباخته در این فاجعه میگوید: زمانی که رئیس دادگاه متن را میخواند از از لفظ شهدا استفاده کرد که من اعتراض کردم. گفتم شهید یک مقام الهی در نزد خدا دارد. عنوان شهدا دادن برای استفاده ابزاری و مصادره کردن فرزندانمان است و فقط از لفظ جانباخته استفاده کنید، رئیس جلسه هم گفت چشم حتما.
منبع: رویداد ۲۴