مخاطب۲۴ : عسل بدیعی ۱۰ سال قبل اولین نقش آفرینیاش در سینما را، اینبار خارج از پردهی نقرهیی بازی کرد و زندگی را وداع گفت.
این بازیگر در سال ۱۳۷۷ با بازی در فیلم «بودن یا نبودن» ساختهی کیانوش عیاری وارد سینما شد و در این فیلم که به موضوع اهدای عضو میپرداخت، نقش یک دختر جوان را بازی کرد که نیاز مبرم به پیوند قلب داشت و در نهایت، خانوادهی جوانی که مرگ مغزی شده بود، متقاعد میشوند اعضای بدن فرزندشان را اهدا کنند.
و سال ۹۲ در زندگی واقعی، عسل بدیعی دچار ایست تنفسی که باعث خونریزی مغزی شده بود به کما میرود و چند روز بعدتر دچار مرگ مغزی میشود و سرانجام به وصیت او، اعضایش ۱۲ فروردین ماه سال ۹۲ اهدا و این هنرمند از دنیا میرود.
رضا داوودنژاد از بستگان این هنرمند (همسر خواهرش) چند ماه بعد از درگذشت این بازیگر در یک برنامه تلویزیونی درباره عسل بدیعی گفته بود: از ویژگیهای عسل میتوانم به شور و شوق زندگی در او، طراوت، مهربانی، مادرانه بودن، انرژی مثبت دادن و... اشاره کنم. آخرین جملهاش این بود که امسال سال من است.
وی درباره نحوه فوت این بازیگر توضیح داده بود: این اتفاق برای هیچ کدام از ما قابل باور نیست. امسال (سال ۹۲) به دلیل اینکه من بیمار بودم و نمیتوانستم به سفر بروم او هم پیش ما مانده بود. از شروع سردرد و حالت تهوعاش همسر من غزل پیش او بود. همه کسانی که عسل را میشناسند به جز مهربانی و دوست داشتن چیزی از او ندیدند. او همه زندگیاش را وقف خانوادهاش کرده بود. عسل هیچ بیماریای نداشت و در سلامت کامل به سر میبرد.
دادونژاد خاطرنشان کرده بود: همه ما یک سری مشکلات، ناراحتیها و بالا و پایینها در زندگیمان داریم. او خیلی حساس بود و ممکن بود برخی مسائل ناراحتش کند، اما نه به شکلی که دچار افسردگی شود. متاسفانه در طول این چند مدت حرفهای ضد و نقیضی از طرف من و همسرم درباره مرگ عسل در فضای مجازی منتشر شده که درست نیست.
وی در ادامه با بیان اتفاقاتی که در شب به کما رفتن بدیعی روی داده، یادآور شده بود: زمانی که حالت تهوع عسل شروع شد ما به اورژانس زنگ زدیم و او را به بیمارستان بهمن بردیم که متاسفانه برخورد نامناسبی از طرف مسئولان و پرستاران بیمارستان با ما شد و هیچ توضیحی درباره وضعیت عسل به ما نمیدادند. عسل متاسفانه در اورژانس دچار ایست تنفسی شده بود. از آنجا به بیمارستان کیان منتقل شد. در بیمارستان به ما گفتند که او دچار تشنج شده و سطح هوشیاریاش پایین آمده است. بعد از آن او را به بیمارستان لقمان که مرکز تخصصی مسمومیت و مغز و اعصاب است منتقل کردیم که نام بیمارستان باعث بروز برخی شایعات نیز شد. در نهایت متذکر میشوم مسئله مسمومیت دارویی که از جانب من در مطبوعات مطرح شده بود صحت ندارد، چون در آن زمان برای اینکه پدر و مادرعسل را زیاد نگران نکنیم و بتوانیم آنها را از مشهد به تهران بکشانیم من تلفنی به آنها عنوان کردم که عسل دچار یک مسمومیت خفیف شده است و همین مسئله بازار شایعات را داغ کرد.
داودنژاد همچنین گفته بود: عسل توانست با اهدای هفت عضو خود از جمله پوستش و قلبش به هفت نفر زندگی ببخشد. بعد از اهدا عضو وی تعداد افرادی که فرم اینترنتی اهدا عضو را پر کردهاند چندین برابر شده است. اگر اعضای فردی در سلامت کامل نباشد امکان اهدای عضو وجود ندارد بنابراین اگر مشکلی در نحوه مرگ عسل بود نمیتوانستند اعضای وی را اهدا کنند.
عسل بدیعی متولد سال ۱۳۵۶ در تهران بود. او سال ۱۳۷۵ به سینما راه یافت و با فیلم «بودن یا نبودن» به کارگردانی کیانوش عیاری فعالیت حرفهیی خود را آغاز کرد. وی در رشتهی علوم تغذیه تحصیل کرده بود. از دیگر کارهای او میتوان به این فیلمهای سینمایی اشاره کرد: (۱۳۷۸) دستهای آلوده (سیروس الوند)، (۱۳۷۹) هفت پرده (فرزاد مؤتمن)، (۱۳۷۹) از صمیم قلب (بهرام کاظمی)، (۱۳۸۲) شمعی در باد (پوران درخشنده)، (۱۳۸۴) پروانهای در مه (محمدجواد کاسهساز)، (۱۳۸۵) سربلند (سعید تهرانی) و (۱۳۸۷) روز هشتم.