سالروز تولد مهرجویی؛ روایتی از رفاقتی که «گاو» را به سینمای ایران بخشید
به گزارش مخاطب ۲۴، ۱۷ آذر، سالروز تولد داریوش مهرجویی است. کارگردانی صاحب سبک و مولف، که از همان جوانی شیفته کتابها و داستانها بود و در دومین فیلم سینمایی با اقتباس از داستان غلامحسین ساعدی فیلم «گاو» را ساخت. فیلمی که به نقطه عطفی در سینمای ایران تبدیل شد و امروز به عنوان یکی از فیلمهای ماندگار و کلاسیک شناخته میشود.
رابطه ساعدی و مهرجویی یکی از مهمترین رفاقتهای خلاق در تاریخ فرهنگ معاصر ایران است. پیوندی که هم محصول همدلی فکری بود و هم به شکلگیری یکی از حیاتیترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، یعنی «گاو» انجامید. رفاقت ساعدی و مهرجویی اگرچه پر از فراز و فرود بود، اما میراث آن در فرهنگ ایران ماندگار شد، «گاو» هنوز یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما به حساب میآید.
ادبیات اجتماعی ساعدی و نگاه روانکاوانهاش بر جهان سینمایی مهرجویی تأثیر گذاشت. این رفاقت نمونهی کمنظیری از پیوند ادبیات و سینما در ایران است. جایی که یک داستان به جریانی سینمایی تبدیل شد.
نگاه ساعدی به آدمهای حاشیه، فقر، خشونت ساختاری و روانزخمهای جامعه، به شدت بر نسل تازهی فیلمسازان اثر گذاشت. از آن سوی، مهرجوییِ تحصیلکرده فلسفه در آمریکا، تشنه تغییر و ساخت سینمایی متفاوت بود. نزدیکی فکری آن دو در نقد جامعه ایرانی و توجه به سرگشتگی انسان معاصر، زمینۀ رفاقتی عمیق شد.
رابطه ساعدی و مهرجویی به نقطه اوج خود در همکاری برای ساخت «گاو» رسید؛ فیلمی که بر اساس داستان بلند «عزاداران بیل» ساعدی ساخته شد.
داستانهای ساعدی اغلب بار تصویری دارند و سرشارند از نماد و استعاره و آغشتهاند به نگاهی ایدئولوژیک. مهرجویی نیز فلسفه میدانست و هم زبانی شاعرانه در سینما پیدا کرده بود و میخواست فیلمی به سبک رئالیسم و سمبولیسم بسازد. فیلم «گاو» ترکیب اندیشههای سیاسی و انساندوستانه ساعدی است با ذهنیت هوشمندانه فلسفی و طنز شاعرانه مهرجویی.
آغاز آشنایی مهرجویی و ساعدی
مهرجویی در زمان تحصیل با آثار غلامحسین ساعدی آشنا شد. مادرش کتابهای ساعدی را میخرید و برای او پست میکرد. مهرجویی هم چند اثر ساعدی را در مجلهای به نام پارس ریویو که خود در لسآنجلس سردبیرش بود، ترجمه و چاپ میکرد و حتی نسخهای از آن را برای ساعدی میفرستاد.
این جرقهای برای آشنایی میان ساعدی و مهرجویی بود. در سال اول بازگشت مهرجویی به ایران چند دیدار با همدیگر داشتند. مهرجویی پس از ساخت فیلم اولش به نام «الماس ۳۳»، دنبال ایدههای جذابی برای فیلم بعدیاش میگشت. او یک روز ساعدی را در خیابان میبیند و در حین گفتوگو با او، ساعدی داستان «گاو» از کتاب «عزاداران بیل» را به مهرجویی برای ساخت فیلم پیشنهاد میکند.
آن زمان نمایش «گاو» با بازی بازی عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی و دیگر بازیگرا اداره تئاتر، و کارگردانی جعفر والی در سری نمایشهای زنده چهارشنبه شبها در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ از تلویزیون ثابت پاسال پخش شده و بسیار مورد توجه قرار گرفته بود.
مهرجویی همان شب کتاب را میخواند و از آن خوشش میآید و تصمیم میگیرد فیلم را بسازد. او و ساعدی به مدت دو هفته هر شب در مطب ساعدی، در خیابان دلگشای تهران با هم روی سناریو کار میکردند تا نگارش نسخه نهایی سناریو پایان یابد.
مهرجویی تعریف میکرد که، چون ساعدی نمایشنامهنویس بود به ساختار دراماتیک آشنایی داشت و همکاری ما شکل بهتری میگرفت…ساعدی با تیزهوشی که داشت همه ابعاد سینمایی را میگرفت و همگام و هماهنگ با من پیش میآمد؛ بنابراین هیچگاه ما به هنگام کار کردن روی فیلمنامهای، تضاد و بحث و جدلی درباره یک صحنه، یا بازیگر، یا روند قصه نداشتیم.
کتاب «عزاداران بیل» شامل هشت قصه است و مهرجویی قصه چهارم را برای ساختن فیلم دومش انتخاب کرد. اما واقعیت این بود که داستان چهارم بیشتر به درد ساختن یک فیلم کوتاه میخورد و در نتیجه لازم بود مهرجویی نه تنها در ساختار بلکه در محتوا تغییراتی اساسی وارد و فصلهایی به آن اضافه کند.
او برای رفع این کمبود از دیگر قصههای «عزاداران بیل» کمک گرفت و از این راه سناریو را تقویت کرد و به آن شکلی بسیط داد. فیلمبرداری فیلم در بهار ۱۳۴۷ آغاز شد و در پائیز همان سال پایان یافت. اما فیلم برای اکران به مشکل برخورد و بازخوردهای مثبت اهالی فرهنگ در آن زمان و حضور موفق فیلم در جشنوارههای معتبر خارجی، مشکل اکرانش را پس از دو سال حل کرد.
نظر مثبت منتقدان به گاو
در یکی از اکرانهای خصوصی فیلم که جلال آلاحمد، سیمین دانشور، رضا براهنی، منوچهر انور، بهمن فرسی و ساعدی حضور داشتند، فیلم نقدهای مثبتی از سوی چهرههای معتبر فرهنگی گرفت.
جلال آلاحمد درباره فیلم «گاو» گفت که «فیلم مهمی است و نباید آن را یک بار دید. فضای شوم و تیره کتاب در فیلم نیست.» رضا براهنی فیلم را فوقالعادهای توصیف کرد و سیمین دانشور اعتقاد داشت که «فیلم، برخلاف نمایش آن، روی مش حسن زیاد تکیه نمیکند و از این رو نسبت به تئاتر آن ناموفقتر است.» منوچهر انور عنوان کرد فیلم از نظر بصری بسیار درخشان و قابل ستایش است و خسرو سینایی نیز فیلم را کاملاً موفق دانست که قابلیت شرکت در جشنواره برلین را دارد.
وقتی فیلم در سال ۱۹۷۱ در جشنواره فیلم ونیز به نمایش در میآید، منتقد روزنامه ایل گازتینو، در مطلبی با عنوان گاو، یک فیلم زیبای اجتماعی، کشفی درباره ایران مینویسد: «این فیلم بدون شک کشف دوبارهای از ایران، یک کشف باارزش و مطمئن. مهرجویی در این فیلم تمام قوانین مرسوم را زیر پا گذاشته است. فیلم مهرجویی فیلمی است سوررئالیستی که دستهای جادویی فیلمساز رنگ و جلا گرفته است. خوشبختانه این فیلم ایرانی بیش از آنکه یک قصه روانکاوانه داشته باشد یک بررسی عمیق اجتماعی است که با سبکی درخشان، خشک و عینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است… بگذارید بگویم که مهرجویی یک بونوئل تازه سینماست.»
پس از نمایش فیلم در جشنواره فیلم کن، مهرجویی در گفتوگویی با ژرار لانگوا، منتقد و روزنامهنگار فرانسوی در سال ۱۹۷۳ درباره رابطه احساسی مش حسن پس از مرگ گاوش چنین میگوید: «در تصوف اسلامی بین عاقل و معقول اتحادی وجود دارد. از این قرار، در فیلم گاو وقتی گاو حسن میمیرد، او که گاو خود را سخت دوست دارد، میپندارد که گاو در او حلول کرده و خلاصه «دوست دارنده» و «دوست داشته شده» یکی میشوند. در صحنهای از فیلم که مردم ده به جستوجوی حسن به طویله میآیند، تنها فردی که حسن از او استمداد میکند «خود» اوست. او گاو شده و به صاحب خود که در روی بام است میگوید «میخواهند او را بکشند» … من کوشیدهام این حالت را در یک فضای مذهبی با نشانهای از روشنایی که از آسمان فرو افتاده مجسم سازم.»
مهرجویی و ساعدی پس از «گاو» تجربه ساخت یکی از سیاسیترین فیلمهای سینمایی آن زمان به نام «دایره مینا» را داشتند. این فیلم هم سه سال در توقیف ماند و در نهایت در فروردین سال ۱۳۵۷ به اکران درآمد.
ساعدی در دهه ۶۰ به فرانسه رفت و سعی کرد همکاریاش با مهرجویی را با نوشتن فیلمنامههایی برای او ادامه دهد. اما این همکاری دیگر اتفاق نیفتاد تا ساعدی، شش ماه پس از آخرین دیدارش با مهرجویی در فرانسه از دنیا برود. مهرجویی نیز با ساخت فیلمهای اقتباسی «سارا»، «پری» و «لیلا» وارد مرحله تازهای در فیلمسازیاش شود.
