مخاطب ۲۴، هواداران حاضر در صحنه با بهت و ترس شاهد بودند که چگونه ورزشگاه که تازه افتتاح شده و با بودجههای میلیاردی ساخته شده، حتی توان نگه داشتن سقف خود را هم ندارد. این استادیوم تازهتأسیس است، نه بنای فرسوده دهههای قبل. پس چطور ممکن است تنها چند سال بعد از افتتاح، چنین نقصی رخ دهد؟ چه کسی بر ساخت و نگهداری این مجموعه نظارت کرده است؟ آیا جان تماشاگران فوتبال در این کشور تا این حد بیاهمیت است که سازهای به این بزرگی بدون کوچکترین تضمین ایمنی به بهرهبرداری رسیده است؟
مسئولان ورزشگاه پارس، پیمانکار پروژه، ناظران فنی، اداره کل ورزش و جوانان فارس و حتی وزارت ورزش و جوانان، همه و همه باید پاسخ بدهند. این فقط یک حادثه ساده نبود؛ این یک هشدار مرگبار است. اگر این بار فقط لب یک جوان شیرازی شکافت، بار بعد چه کسی تضمین میدهد که یک کودک یا یک خانواده کامل زیر آوار یک سقف بیکیفیت له نشوند؟ سکوت بعد از چنین حادثهای بهمعنای پذیرش فاجعه است.
تا این لحظه هیچ مقام مسئولی برای توضیح به خود زحمت نداده است. هیچ نامی از پیمانکار یا ناظر پروژه برده نشده و هیچ گزارشی از وضعیت ایمنی بقیه سکوها ارائه نشده است. این سکوت خطرناک است!
حادثه دیروز فقط یک زخم عمیق روی لب یک هوادار نبود؛ زخم عمیقی بر اعتماد مردم به مسئولان ورزش کشور بود. مسئولانی که در آغاز مهمترین رقابت سالیانه ورزشی ایران آثار زحماتشان را در تک تک ورزشگاههای ایران و چمنها و سکوهای آنها میتوانیم ببینیم. استادیومهایی که زشت، بدرنگ و زمینهایی که بیکیفیت و مانع از انجام مسابقه به شکل نرمال هستند. البته حادثه شیراز با نبود کیفیت در چمن ورزشگاه تختی متفاوت است، چون جان مردم شوخی نیست. همین امروز باید پاسخ روشن و اقدام فوری صورت گیرد، قبل از آنکه حادثه بعدی – دور از جان همه – از راه برسد.