به گزارش مخاطب ۲۴: خبر قتل دلخراش الهه حسیننژاد جامعه را در بهت و ناباوری فرو برد آنچه در این ماجرا بیش از همه ذهنها را درگیر کرده، تکرار الگوی خشونتها است. این رویداد، به شکلی آشکار، احساس امنیت روانی در زنان، خانوادهها، و حتی کودکان را هدف قرار داده است.
در روانشناسی، پدیدهای با عنوان "ترومای ثانویه" (Secondary Trauma) وجود دارد. به این معنا که حتی افرادی که مستقیماً درگیر حادثه نبودهاند، با شنیدن یا دیدن روایتهای خشونتبار، دچار اضطراب، ترس، بیاعتمادی در احساس امنیت میشوند و این اثرات بهویژه در کودکانی که این اخبار را میشنوند یا بزرگسالانی که خود سابقه چنین اتفاقاتی داشتهاند، شدیدتر است.
عباس نعیمی، جامعهشناس و مدیر گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران در گفتوگو با سایت دیدهبان ایران؛ در پاسخ به این سوال که آیا قتل الهه حسین نژاد تبعات اجتماعی دارد یا خیر گفت:این موضوع در حدفاصل علوم جامعهشناسی، روانشناسی و حقوق قرار دارد. هنگامی که میخواهیم تاثیر و تأثّر اجتماعی را بررسی کنیم، باید ببینیم الگوهای احساس و رفتار جمعی در متن اجتماع به چه شکلی هستند. از کجا نشات میگیرند و چگونه عمل میکنند. حساسیتها خود تابعی از این الگوها هستند و تبعات اجتماعی را میسازند.
وی با اشاره به ماجرای قتل الهه حسیننژاد تأکید کرد: هنگامی که درباره مرحومه الهه حسیننژاد صحبت میکنیم، صرفا درباره این فرد سخن نمیگوییم. بلکه با تکراری مواجه هستیم که احتمالا الگو و مدلهایی دارد. قتلهای مشابه در ادوار گذشته رخ دادهاند. به یاد بیاورید رومینا اشرفی، مونا حیدری و بسیاری از قتلهایی که کمتر رسانهای شدند و جامعه از آن مطلع نشده و بدان حساس نشده است. اینها معمولاً در حاشیه شهرها اتفاق میافتند یا به دلایل متعددی وارد عرصه رسانه نمیشوند که بخواهند حساسیتهای گسترده ایجاد کنند؛ بنابراین با آماری غیردقیق و توصیفی نسبی از خشونت و بزه مواجه هستیم.
اتفاقات ناگوار در روحیه جمعی اثرگذار است
این جامعهشناس درباره اثرگذاری این قبیل رویدادها بر جامعه افزود: بنابراین قطعاً میتوان این پاسخ را داد که روحیه جمعی در اینجا متألم و متأثر است. تجربههای دیگران و شنیدن آن، آنجایی که با ناکامی همراه است، تبدیل میشود به یک الگوی آگاهی برای ما. این مدخل در جوار الگوی تجارب شخصی امان قرار دارد. این الگوهای آگاهی ناشی از تجربه خودمان یا تجربه دیگران است؛ بنابراین میتوان گفت که این اتفاق در روحیه افراد یک جامعه تاثیرگذار است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی هراس افزایش خواهد یافت و میتوان حدس منطقی داشت که ترس استفاده از خدمات خودروهای آنلاین یا وسایل نقلیه عبوری افزایش خواهد یافت. لااقل در دوره از کوتاه. اینجا با دیکته ترس به جامعه مواجهیم.
این جامعه شناس درباره خاستگاه مجرمان در جامعه و در پاسخ به اینکه آیا شرایط اجتماعی در افزایش تعداد بزهها و مجرمان تاثیرگذار است یا خیر گفت: باید پرسید خودِ مجرم چطور تولید میشود؟ چرا در وضعیت برخی جوامع تعداد جرم در یک موقعیت اجتماعی کمتر و در موقعیتی دیگر بیشتر است؟ باید گفت فرد مجرم، خود محصول ساختاری است که این ساختار بهطور گسترده، محرومیت را نهادینه میکند.
نعیمی ادامه داد: احساس محروم شدن از رفاه همواره فرد را به سمت ناهنجاری سوق میدهد تا نهایتا جرم محقق شود. چنانکه دگماتیسم مذهبی یا اختلال جنسی نیز چنین نتایج فاجعه باری به بار میآورد.
خشونت علیه زنان با الگوی خشونت علیه مردان متفاوت است
او درباره وضعیت جامعه شناختی متهم پرونده الهه حسیننژاد به دیده بان ایران گفت: ما اطلاعات کمی در مورد قاتل الهه حسیننژاد و حتی جزییات صحیح روایت داریم. دقیق نمیدانیم که مختصات شخصیتی مجرم به چه شکل است و به چه دلیل دست به انجام چنین کاری زده است. اما میتوان اذعان داشت که در این حوزه از خشونت، عنصر جنسیت فعال است. چنانکه باید دقت داشت خشونت علیه زنان با الگوی خشونت علیه مردان متفاوت است. خواه روایت سرقت باشد با دلالتهای اقتصادی، مختصات جنسیت مهم خواهد بود. سرقت از زنان چنان امری سهلتر به نظر میرسد. خواه روایت تعرض جنسی یا مداخله گری هنجاری و ... مطرح باشد که باز عنصر جنسیت در بحث مرکزیت خواهد داشت.
وی در ادامه با اشاره به شرایط اقتصادی در تحلیل رفتارهای خشونتآمیز اجتماعی گفت: محوری تحت عنوان سرمایه اجتماعی و فرسایش اعتماد عمومی وجود دارد. هر دوی اینها تا حدود بسیار زیادی تحت تأثیر موضوعات اقتصادی و سیاست گذاری فرهنگی قرار دارند. از یک سو شوکهای اقتصادی اثرگذار هستند و سرمایه اجتماعی را در کنار سرمایه مالی فرسوده میکنند. این خود تضعیف تاب آوری فردی و جمعی است. همچنان که مهندسی فرهنگی حکمرانی، تضاد هنجاری دولت و ملت فیالمثل در نحوه پوشش یا سایر مولفههای ارزشی، به تضعیف سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی انجامیده است. تحقیقا میتوان اظهار داشت که این فاصله جدی است و کاهش سرمایه اجتماعی اکنون چشمگیر است.
این جامعهشناس یادآور شد: در جوامعی که شهروندش شب میخوابد و صبح بیدار میشود ناگهان بخشی از داشتههایش ارزش خود را از دست داده یا دارایی اش نصف شده، شما بهطور مستمر در حال تحقیر هستید. این تحقیر، ساختاری و استمراری است و باید جدی گرفته شود در تحلیل ما! یعنی کرامت انسان در چنین فضایی محترم شمرده نمیشود. تحمیل و خشونت هنجاری نیز چنان متممی بر این تحقیر خواهد بود. در واقع از دو رهرو اقتصاد و هویت ارزشی، احساس تحقیرشدگی بروز میکند
نعیمی در پایان خاطرنشان کرد: در چنین حالتی، با پازلی از مسئله مواجه هستیم که ترکیبی است از شوکهای اقتصادی لگامگسیخته، خشونت جنسیتی، فقدان نهادهای مدنی و حس اضطراب و ناامنی فراگیر است.
منیع: سایت دیده بان ایران